بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه جویش نیوز سیندیکیت در یادداشت تازه خود بهقلم «کن کوهن» نوشت:آینده یک غرب آسیا صلحآمیز «حتی متحد» در اجلاس نقب در هفته گذشته بهطور قاطع پیشبینی شده بود.
این رویداد تاریخی با حضور وزرای خارجه بحرین، امارات، مراکش، مصر و آمریکا به میزبانی یائر لاپید، وزیر خارجه اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در جنوب این کشور برگزار شد.
این اجلاس نشاندهنده گام سریع دیگری در تحکیم اتحاد فزاینده بین دولت یهود و همسایگان عرب سنی آن بود. و اعلامیهای به آمریکا بود که با خروج از غرب آسیا، نیروهای مصممی آماده پر کردن خلأ هستند.
نکته قابلتوجه در کنگره، برخی اظهارات ناشناخته «آنتونی بلینکن» -وزیر امور خارجه آمریکا- بود.
در واقع، بلینکن در بیانیه پایانی خود تلاش کرد تا برنامه جلسه را در شانگهای عنوان نموده، و با نشان دادن برخی از رنجهای وارد شده توسط اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به مردم فلسطین، برنامههای این نشست را ارائه دهد. او به راحتی مسئولیت مردم فلسطین را در قبال وضعیت اسفناکشان نادیده گرفت و سخنان وی مورد از سوی هیچ یک از حاضرین مورد تحسین قرار نگرفت.
در واقع، تمرکز این اجلاس بر ایجاد یک جبهه متحد در برابر تهدید برنامه هستهای حال حاضر ایران بود.
در مواجهه با این تهدید، وزرای خارجه چهار کشور عربی به مدت دو روز با «لاپید» دور هم جمع شدند تا همکاریهای آتی را در زمینه امنیت، مسائل اقتصادی و مبادلات فرهنگی برنامهریزی کنند.
یکی از مقامات سازمان آزادیبخش فلسطین گفت: این نشست بازتاب از دست دادن هویت عربی برای همه کسانی است که بخشی از پروژه عادیسازی روابط با دشمن را پذیرفتند.
آیا وزرای خارجه عرب در مورد واقعیت و ماهیت درگیری در نقب اشغالی که در معرض تهدید یهودیت قرار دارد، تا این حد ناآگاه هستند؟
محلی که نشست در آن برگزار شد، خانه «بن گوریون» بود که نقش رهبری در سازندگی اسرائیل (رژیم صهیونیستی) داشت.
وی از دیدن رویای نزدیک شدنش به کشورهای عربی برای حرکت به سمت شکوفایی کامل در زادگاهش خوشحال میشد.
در واقع، این اجلاس هم برای نشان دادن همبستگی فزاینده اعراب و اسرائیل علیه ایران و هم برای تشویق دولت بایدن به حمایت از ائتلاف، یک اقدام دیپلماتیک درخشان بود.
بلینکن بدون شک هشدار شرکتکنندگان را در مورد خلأ فزاینده قدرت در غرب آسیا که ناشی از سیاستهای آمریکاست، دریافت کرد.
در محل ملاقات، وزرای خارجه بر روی موضوعات فوری و ضروری کار کردند. آنها بر روی تهدیدی که حکومت ایران برای همه ایجاد می کند، تمرکز کردند و استراتژی توسعه یک سیستم هشدار خط تلفن برای به اشتراک گذاشتن هشدارهای فوری در مورد حملات پهپادی، موشکی و سایر حملات جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن را تدوین کردند.
طرفین برنامههایی را برای مبادلات اطلاعاتی دیگر به رسمیت شناختند و سیستمی برای ساختار امنیتی متقابل اعراب و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) از جمله امنیت دریایی ترسیم کردند.
آنها همچنین در مورد برنامههایی برای همکاریهای صمیمی اقتصادی، تجاری، فرهنگی و گردشگری به توافق رسیدند. چنین طرحهایی، بر اساس توافق آبراهام که توسط ترامپ آغاز شد، قبلاً با پروازهای مستقیم، معاملات تجاری و گردشگری، ثمرات زیادی به همراه داشته است.
علاوه بر مشارکت فزاینده شرکتکنندگان عرب با اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، عربستان به شکلی نامحسوس به سمت ایجاد روابط با دولت یهودی حرکت میکند، تلاشهای امنیتی و اطلاعاتی بین ریاض و اورشلیم یک راز آشکار در دیپلماسی غرب آسیاست.
با نارضایتی عربستان از توافق هستهای وحشتناک ایران که در وین شکل گرفته، و حوثیهایی که به نیابت از این کشور در یمن موشکهایی را به سمت ریاض و میادین نفتی شلیک میکنند، عربستان آشکارا به دنبال روابط نزدیکتر با یک قدرت منطقهای دیگر چون اسرائیل است.
ولیعهد سعودی اخیراً گفت: «ما به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به عنوان یک دشمن نگاه نمیکنیم. ما به آنها به عنوان یک متحد بالقوه نگاه میکنیم. با منافع زیادی داریم که می توانیم با هم دنبال کنیم، اما قبل از رسیدن به آن باید برخی مسائل را حل کنیم.»
توافق آبراهام کلید صلح و ثبات در غرب آسیاست. اگر فلسطینیها میخواهند در آن شرکت کنند، باید رهبران جدیدی را انتخاب کنند، سلاحهای خود را زمین بگذارند و به نفرت نسلکشی خود پایان دهند.