بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه هاآرتص در یادداشت تازه خود بهقلم «زوی بارل» نوشت: واقعا تا قبل از رسیدن ایران به نقطه گریز هستهای، چه مقدار زمان داریم؟ این همان نقطهای است که ایران در آستانه دستیابی به تسلیحات هستهای قرار میگیرد یا حتی به آن دست یافته است.
«آنتونی بلینکن» -وزیر خارجه آمریکا- پاسخ روشنی دارد. او در جلسه استماع این هفته در برابر کمیته روابط خارجی مجلس سنا گفت که توافق هستهای 2015 «زمان گریز (ایران) را یک سال به عقب انداخت تا بتواند مواد شکافتی لازم برای سلاح را به دست آورد، اما این زمان به چند هفته کاهش یافته است.»
به نظر میرسد اصطلاح «چند هفته» به یک مورد دائمی در سخنان علنی بلینکن تبدیل شده است.
یک سال از مذاکرات بین ایران و پنج کشور دیگر برای دستیابی به یک توافق هستهای جدید میگذرد که البته یک توقف چهار ماهه به خاطر انتخابات ریاستجمهوری این کشور داشت. اما ایران هنوز «چند هفته» با زمان گریز فاصله دارد.
مذاکرات در اکتبر گذشته از سر گرفته شد و دولت آمریکا در آن زمان به صراحت اعلام کرد که مذاکرات نمیتواند برای همیشه ادامه یابد و حرف از چند هفته و بعد چند ماه میزد. حالا هفت ماه از آن زمان گذشته است.
دو موضوع کلیدی وجود دارد که امضای توافق را به تاخیر انداخته، هر چند که مقامات ایران علنا از وجود یک پیشنویس مورد توافق گفتهاند.
هیچ یک از این مشکلات ربطی به مسائل فنی مثل میزان غنیسازی اورانیوم ایران یا نحوه بازرسی از تاسیسات هستهای این کشور ندارد. در مقابل، موضوع خواستههای ایران این است که واشنگتن سپاه پاسداران را از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی حذف کند و تضمینهایی بدهد که بعد از دروه ریاست جمهوری بایدن، از این توافق خارج نمیشود.
در عین حال، موضوع سپاه پاسداران مسئلهای شدیداً حساس شده است. این مشکل حتی اگر هم پیامدهای اندکی داشته باشد، اما باز به لحاظ نمادین مشکل پردردسری برای واشنگتن است.
بلینکن در جلسه استماع مجلس سنا افزود؛ ایران میداند که باید چه کاری انجام دهد تا دولت بایدن سپاه پاسداران را از این فهرست حذف کند.
این حرف بدان معناست که کافی است ایران متعهد به انجام «اقدامات معینی» در مورد سپاه پاسداران شود تا آمریکا این نهاد را از این فهرست حذف کند، حتی بدون این که صبرکند تا ببیند آیا این تعهدات انجام میشوند یا نه.
به نظر میرسد که موضوع سپاه پاسداران مهمتر از تضمینهایی است که ایران درخواست کرده است. وضعیت سپاه پاسداران بهعنوان یک سازمان تروریستی مانع از این است که بتوانند قراردادی امضای کنند یا منافعی داشته باشند. دولت ایران و اکثر اعضای آن از جمله «ابراهیم رئیسی» از اعضای سابق سپاه پاسداران هستند و حاضر نمیشوند که این سازمان متحمل فشار عظیمی شود. سپاه به وسیله موسسات و شرکتهای مختلف خود، بیش از نیمی از اقتصاد ایران را کنترل میکند.
رئیسی از آن دسته رهبرانی است که عملا هدایت میشود. او بر خلاف سلف خود، حسن روحانی، نه میخواهد و نه میتواند با سپاه پاسداران درگیر شود. حالا او در یک وضعیت سخت سیاسی و اقتصادی گیر کرده است.
او با گذشت ماهها از زمامداریاش هنوز نتوانسته برای رسیدگی به مشکلات خطرناک ناشی از تحریمها یک برنامه اقتصادی ارائه کند. کمیته ویژه اقتصادی او در حال فروپاشی است.
مجلس خواستار برکناری همه وزرای اقتصادی به دلیل عملکرد ضعیف آنهاست و رقبای رئیسی حتی از برگزاری جلسه استماع برای برکناری خود رئیسجمهور حرف میزنند.
تنشهای رئیسی با مجلس و مخصوصا با محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس، تازگی ندارد.
یکی از نمونههای این تنشها لایحهای برای محدود کردن دسترسی به اینترنت و شبکههای اجتماعی است که نام کنایهآمیز «قانون حمایت از کاربران سایبری» را دارد. این لایحه با وجود مخالفت رئیسی در حال پیشرفت است.
همچنین، رئیسی مخالف لایحهای برای کاهش دلارهای یارانهای به منظور واردات کالاهای اساسی است.
مشکلات بایدن نیز مثل همتای ایرانیاش با مجلس است، زیرا اعضای کنگره خواستار وضع تحریمهای اضافی و خروج از مذاکرات و یقینا مخالف تسلیم شدن در برابر خواستههای ایران هستند.