بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه اویل پرایس در یادداشت اخیر خود بهقلم «سایمون واتکینز» نوشت: اعمال سقف قیمت بر نفت روسیه که هفته گذشته توسط مقامات ارشد دولتهای گروه 7 در واشنگتن نهایی شد، در بازار کنونی نفت و شرایط ژئوپلیتیکی حتی پیچیدهتر از حالت عادی است.
محدوده قیمت غیررسمی نفت به ازای هر بشکه برنت 40 تا 75 دلار بود که برای اکثریت دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ از طریق ترکیبی از تهدیدها، «خروج ارتش آمریکا از عربستان»،
تصویب قانون NOPEC و پاداشها و «تضمین مداوم امنیت برای عربستان و سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در این کشور»، مدیریت شد.
با این حال، عربستان در آن زمان یک قدرت پیشرو در بحبوحه تهاجم به یک کشور بزرگ نبود. از نظر اقتصادی نیز، مخاطرات مربوط به محدوده قیمت نفت به اندازه امروز پیچیده نبود.
اقتصادهای بزرگ جهانی در حال حاضر مجبور به مقابله با اثرات تورمی قیمت بالای انرژی ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین در ماه فوریه هستند.
بنابراین، از یک سو، آخرین چیزی که اکنون اقتصادهای بزرگ G7 میخواهند، این است که با کاهش شدید عرضه نفت و گاز روسیه، قیمت این دو محصول افزایش یابد.
اما از سوی دیگر، آنها بهخوبی آگاه هستند که هر دلاری که روسیه بتواند نفت و گاز خود را بفروشد، به این معنی است که میتواند مدت بیشتری در اوکراین بماند و اوکراینیهای بیشتری را بکشد.
«جانت یلن» -وزیر خزانهداری آمریکا- این اقدام متعادلکننده را به رسمیت شناخت که سقف قیمتی در محدوده 60 دلار بشکه نفت WTI به روسیه انگیزهای برای ادامه تولید نفت میدهد.
با توجه به دوگانگی ایدئولوژیک موجود در مفهوم این سقف قیمت نفت، به هیچ وجه معلوم نیست که این طرح کاملا اجرا شود.
یعنی، با توجه به اینکه G7 نمیخواهد تمام صادرات نفت از روسیه را متوقف کند، بلکه فقط در صدد است میزان درآمد این کشور را از هر بشکه محدود کند، این سوال برای بازارهای جهانی نفت باقی میماند که روسیه چقدر نفت میتواند حتی با سقف قیمت تولید کند؟
از نظر بازار نفت، این سوال بهشدت کلیدی است، زیرا صادرات نفت روسیه با قیمتهای بالاتر از سقف قیمت نفت به بازار جهانی، ترکیب عرضه و تقاضای جهانی این محصول را تغییر میدهد که بهنوبه خود بر روی قیمتها تاثیر میگذارد.
پاسخ به این سوال تا حد زیادی به کشتیرانی و کریدور روسیه-ایران-عراق-چین بستگی دارد.