بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه تروث اوت در گزارش تازه خود بهقلم «امی گودمن» «خوان گونزالس» نوشت: چین بهطور فزایندهای نقش قاطعانه در امور جهانی ایفا میکند، به میانجیگری برای احیای روابط بین ایران و عربستان کمک میکند.
یک طرح صلح 12 مادهای برای اوکراین ارائه میدهد و روابط خود را با قدرتهای اروپایی و آمریکای لاتین تقویت میکند.
هفته گذشته، چین با پیشنهاد مذاکرات بین اسرائیل و فلسطین به روابط دیپلماتیک خود ادامه داد.
چین نمیخواهد آمریکا قدرت برتر باشد. چین به دلیل تلاشهای دیپلماتیک خود، در سرتاسر جهان خبرساز شده است، هرچند شاید این امر در آمریکا خیلی صادق نیست.
در اواسط ماه مارس، رئیسجمهور چین، «شی جینپینگ» میزبان «لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا» -رئیسجمهور برزیل- بود تا درباره اوکراین، تجارت و دور شدن از دلار آمریکا صحبت کند.
شی سپس با «امانوئل مکرون» -رئیسجمهور فرانسه- در پکن دیدار کرد. در جریان سفر مکرون، شی در مورد نقش چین و فرانسه در امور جهانی صحبت کرد.
اگر از منظر چین به آن نگاه کنیم، آنچه چین بهدنبال آن است، چندجانبهگرایی واقعی است.
همچنین چندقطبی واقعی، اصطلاح دیگری است که آنها استفاده میکنند و این بدان معناست که آنها جهانی تحت رهبری آمریکا نمیخواهند، آنها یک جهان چندقطبی میخواهند و اساس آن این است که آمریکا 4.1 درصد از جمعیت جهان و چین 17.5 درصد از جمعیت جهان را دارد.
اقتصاد چین با اقتصاد آمریکا قابلمقایسه است و درواقع چین شریک تجاری اصلی برای بسیاری از نقاط جهان است؛ بنابراین چین میگوید: «ما هم در کنار شما هستیم. ما یک جهان چندقطبی میخواهیم. ما جهانی تحت رهبری آمریکا نمیخواهیم.»
اما آنچه درک آن بسیار مهم و جالب است و ما آن را بهوضوح در پویایی جنگ اوکراین دیدهایم، این است که بیشتر جهان نیز آمریکا را بهعنوان قدرت برتر جهانی نمیخواهند.
اکثر جهان خواهان جهانی چندقطبی هستند و بنابراین در تحریمهای آمریکا علیه روسیه و غیره مشارکت نکردند.
درواقع، آمریکا در حال عقبنشینی است و لزوماً این را نمیداند، سیاستمداران ما این را درک نمیکنند، اما سیاستمداران ما از صحنه مالی و پولی جهانی خارج میشوند و فضا را برای نوع کاملاً متفاوتی از امور مالی بینالمللی باز میکنند.
من برای شما مثال میزنم. آمریکا خالق بانک جهانی بود؛ اما اکنون کنگره آمریکا پول جدیدی را وارد بانک جهانی نخواهد کرد و به همین دلیل، بانک جهانی درواقع یک موسسه بسیار کوچک است. شناختهشده است، اما یک موسسه بسیار کوچک در طرح مالی است.
آمریکا پول بیشتری وارد نمیکند. کنگره میگوید: «نه. چرا باید پول خود را در سطح بینالمللی هدر دهیم؟» و حرفهای دیگر؛ بنابراین، چین و بقیه اعضای بریکس میگویند: «باشه، ما بانک توسعه خود را خواهیم ساخت» و آنها از بانک توسعه جدید که گاهی اوقات بانک بریکس نامیده میشود که در شانگهای واقعشده است استفاده میکنند و این تنها یکی از نهادهایی است که واقعاً صحنه را تغییر میدهد.
درواقع بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا (AIIB) در پکن مستقر است.
آمریکا فکر میکرد: «خب، این نقطه قوت ما بر مسائل است، زیرا میتوانیم از تحریمها استفاده کنیم، میتوانیم از کنترل مالی خود استفاده کنیم تا کشورهای دیگر را وادار به اطاعت و کنترل کنیم.»
اما کشورهای دیگر میگویند: «اوه، نه خیلی! ما با رنمینبی معامله خواهیم کرد؛ ما با روبل معامله خواهیم کرد، با روپیه معامله خواهیم کرد. ما با ارزهای ملی خود معامله خواهیم کرد.» و آنها بهسرعت در حال ایجاد نهادهای جایگزین برای انجام این کار هستند.