بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در مقاله تازه خود بهقلم «کارولین دی گروتر» نوشت: یکی از داستانهای جالبی که این روزها در بروکسل منتشر میشود، در مورد نحوه هزینه کردن بودجه بازیابی کرونا در اروپا است؛ ما در اینجا در مورد کمکهای مالی و وامهای تقریباً 869 میلیارد دلاری صحبت میکنیم که 27 رهبر ملی اتحادیه اروپا در سال 2020، برای ترمیم اقتصاد خود پس از کرونا در نظر گرفتهاند.
80 مقام بهطور شبانهروزی برای پردازش و ارزیابی این برنامهها کار میکنند و جزئیات پروژه را با فهرستی از معیارهایی مانند گذار سبز، نوآوری دیجیتال، انعطافپذیری اقتصادی اجتماعی و غیره بررسی میکنند.
اما اتفاقات ژئوپلوتیکی اروپای مرکزی و شرقی، نمونه دیگری از این است که چگونه ثروت کشورهای اتحادیه اروپا میتواند بهسرعت تغییر کند و توازن قدرت در اتحادیه اروپا را تغییر دهد و مسائل عضویت و عملکرد کشورهای مختلف تغییر پیدا کند.
در تقسیمات این وامهای مالی و قدرت، برخی کشورهای اروپایی در اولویت قرار دارند و از بسیاری جهات، درگیری روسیه و اوکراین موجب مورد توجه قرار گرفتن لهستان، بلکه اروپای مرکزی و منطقه بالتیک نیز شده است؛
ارزیابی این مناطق در مورد مسائل امنیتی و دفاعی بدیهی است که به دلیل نزدیکی آنها به جنگ، وزن بیشتری نسبت به قبل در اتحادیه اروپا دارد؛ در مورد موضوعات استراتژیک مانند گسترش اتحادیه اروپا، نظرات آنها بسیار تأثیرگذارتر شده است؛
ایده آنها در ابتدا ارائه وضعیت نامزدی اوکراین برای عضویت در اتحادیه اروپا بود، اما با محاصره اخیر غلات اوکراین توسط لهستان و دیگر کشورهای اروپای مرکزی، علاوه بر این، عزم آنها را نشان میدهد که هر چه سریعتر اوکراین عضویت پیدا کند.
این واقعیت که کشورهای اروپای مرکزی و بالتیک میلیونها پناهنده اوکراینی را پذیرفتهاند، بحث دشوار پناهندگی و مهاجرت اروپا را تغییر میدهد؛
در بروکسل، این مناطق قبلاً بهعنوان شریکی در نظر گرفته میشدند که مایل به انجام کاری جز ساختن حصارها و تقویت مرزهای خارجی اروپا نبودند.
اما امروز، آنها با همان معضلات یکپارچهای که برای جوامع اروپای غربی آشناست دست و پنجه نرم میکنند؛
بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا که تجربیات مشابهی را به اشتراک میگذارند، درک متقابل و تمایل بیشتری برای کمک به یکدیگر وجود دارد.
البته به استثنای مجارستان که کاملاً منزوی است و به سختی میتواند از حق وتو در این پرونده استفاده کند، ولی تمام کشورهای اروپایی یکدست شدهاند تا بتوانند این شرایط را کنترل کنند.
کشورهای شمال اروپا نیز کمی بیشتر به سمت مرکز اروپا حرکت میکنند؛ تجاوز روسیه باعث شده تا دانمارک و سوئد متوجه شوند که فنلاند و همسایه مستقیم روسیه که قبلاً مدتها پیش اذعان کرده بود اتحادیه اروپا فقط یک بازار نیست، بلکه پناهگاه سیاسی و امنیتی نیز فراهم میکند.
جنگ روسیه در اوکراین، دانمارک را بر آن داشت تا به طرحهای دفاعی اتحادیه اروپا بپیوندد و این جنگ همچنین بحثهای دانمارکی و سوئدی را در مورد مزایای پیوستن به اتحادیه بانکی اروپا تقویت کرد؛
به نظر میرسد حتی مقاومت هر دو کشور در برابر لغو حق وتو در حوزه روابط خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا در حال از بین رفتن است.