بهگزارش مرکز مطالعات سورین، «جنیفر کاواناق» «فدریک وری» یادداشت خود را در با موضوع مشارکت چند جانبه کشورهای غرب آسیا در نشریه فارن افز منتشر کرد که در آن آمده است: توافق بین ایران و عربستان با میانجیگری چین، بهطور گستردهای بهعنوان نشانهای از ورودپکن به سیاست قدرت غربآسیا تلقی میشد.
اما اقدامات واشنگتن نشان میدهد که نمیخواهد منطقه را به چین واگذار کند. طی چند ماه گذشته، آمریکا منابع نظامی بیشتری را در منطقه مستقر کرده.
گشت زنیها و رزمایشهای مشترک را در اطراف تنگه هرمز افزایش داده و نشان داده است که قراردادهای تسلیحاتی با شرکای منطقهای مانند عربستان و امارات را پیش خواهد برد.
همه دولتهای غربآسیا بهخوبی از سرمایهگذاریهای نظامی واشنگتن در غربآسیا آگاه هستند. اما همچنان آنها در حال مشارکت با چین در زمینههایی مانند زیرساختها و فناوری هستند، اینها همگی زمینههایی هستند که آمریکا کمتر قادر است در آنها دخیل باشد.
آنها همچنین بهدنبال دستیابی به سیستمهای نظامی خاصی مانند پهپادهای پیشرفتهای هستند که آمریکا آنها را ممنوع کرده است.
علاوه بر این، چین نسبت به نظامهای خودکامه دوستانهتر است و پکن توانسته است از قدرتهای رقیب منطقه به نفع خود استفاده کند.
اگرچه غربآسیا دارای یک مشارکت چندجانبه است، اما چندقطبی نیست.
آمریکا تا حد زیادی حامی امنیتی غربآسیا است و بعید به نظر میرسد که این موقعیت امنیتی را بخواهد در آینده از دست بدهد.
تعداد کل نیروهای آمریکا نسبت به اوج خود در گذشته کاهش یافته است، اما بیش از 30 هزار نفر هنوز در این میدان امنیتی حضور دارند.
چین نیز استراتژی مشابهی را برای به اشتراکگذاری فناوری نظامی خود در منطقه به کار گرفته است.
پکن کمک نظامی مستقیم چندانی به کشورهای غربآسیا نمیکند و فروش تسلیحات چینی کمتر از 5 درصد از کل منطقه را تشکیل میدهد.
اما دسترسی ارزان و بیقید و شرط به برخی از فناوریهای پیشرفته، عمدتاً پهپادها و موشکهای کروز، برای مشتریانی است که نمیتوانند این تسلیحات را از آمریکا دریافت کنند، ارائه میدهد و در مورد قدرتهای منطقهای مانند عربستان و امارات، این پیشنهادات چینی را بهعنوان مکمل سیستمها و تسلیحات آمریکایی میبینند.
بهرغم ترجیح منطقه برای مشارکتی چندجانبه، سیاستگذاران آمریکا انتظار دارند که کشورهای عربی که مدتها تحت حمایت او بودهاند.واشنگتن را بهعنوان تنها شریک خود در نظر بگیرند.
این مسئله بهصراحت در دولت بایدن برای گسترش توافقنامه آبراهام برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و چهار کشور عربی دیده میشود.
در تعقیب این اهداف، واشنگتن امیدوار است که زمینه را برای هماهنگی نظامی بیشتر علیه ایران فراهم کند، اما دههها رقابت و درگیریهای منطقهای و توسعه اقتصادی ضعیف در بسیاری از بخشهای غربآسیا روشن میکند که این رویکرد مبتنی بر امنیت ضعیف عمل کرده است و کشوری مانند چین شریک بهتری خواهد بود.
در نهایت، آمریکا نباید از فشارهای داخلی شرکای غربآسیایی خود، غافل شود.
او باید ترویج یک حکمرانی و اقتصادی قوی را در اولویت استراتژی منطقهای خود قرار دهد.
فقدان این اصلاحات در غربآسیا مدتهاست که محرک ناآرامیهای اجتماعی و تحولات خشونتآمیز بوده است و احتمالاً بیشتر نیز خواهد شد.
تمرکز بر افزایش شفافیت دولت و بهبود دسترسی محلی به خدمات اجتماعی، اولویت دادن به تعامل مستقیم با شهروندان در سراسر منطقه، گسترش دسترسی دیجیتال و افزایش بودجه برای آموزشهای استاندارد، اصلیترین موارد مورد نیاز برای نفوذ مستقیم و ایجاد قدرت در منطقه است.