بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در مقالهای بهقلم «یاری میلو» «سامویتن» نوشت:بهرغم هشدارهای مکرر دولت بایدن و شواهد گسترده مبنی بر تجمع نیروهای مسکو در مرزهای اوکراین، پذیرفتن اینکه «ولادیمیر پوتین» برای فتح بزرگترین کشور اروپا تلاش کند، دشوار بود.
امانوئل مکرون، در تاریخ 8 فوریه، درست 16 روز قبل از تهاجم، گفت: «او آغازگر تشدید تنش نخواهد بود».
«ولودیمیر زلنسکی» نیز غافلگیر شد و در پایان ماه ژانویه گفت که ادعاهای بایدن مبنی بر تهاجم آتی صرفاً «هراس» بود.
دولت آلمان بهقدری متقاعد شده بود که روسیه حمله نخواهد کرد که در روز شروع جنگ، مقام ارشد اطلاعاتی آن در کییف بود و باید توسط پرسنل امنیتی آلمان بیرون میرفت.
حمله به اوکراین اولین بار نیست که مقامات، بهاشتباه هشدارهایی را مبنی بر اینکه یک کشور به همسایه خود حمله خواهد کرد، رد میکنند.
در سال 1973، سیاستگذاران اسرائیلی گزارشهایی مبنی بر برنامهریزی انور سادات، برای حمله به شبهجزیره سینا را رد کردند و دلیل آن این بود که نیروی هوایی او نمیتواند به عمق خطوط آنها حمله کند.
در سال 1979، جیمی کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا، هشدار دنگ شیائوپینگ، رهبر چین، مبنی بر حمله چین به ویتنام را باور نکرد.
زیرا اظهارات دنگ با جهانبینی کارتر مطابقت نداشت و تا زمانی که تهاجم عراق به کویت در سال 1991 شروع شد، آمریکا متقاعد شده بود که صدام حسین حمله نخواهد کرد، حتی اگر حقایق روی زمین خلاف این را نشان میداد.
دلیلی وجود دارد که مقامات نمیتوانند اتفاقات ناگوار خارجی را پیشبینی کنند. سیاستگذاران و تحلیلگران معمولاً از «مدل بازیگر منطقی» برای پیشبینی استفاده میکنند و بنابر نام آن، این مدل معتقد است که سیاستگذاران منطقی عمل خواهند کرد.ژ
اینچنین پیشبینی میکند که رهبران پس از جستوجوی دقیق تمام اطلاعات موجود و سنجیدن هزینههای اقدامات مختلف، اهداف تعریفشده را دنبال خواهند کرد؛
اما مردم مستعد اشتباه هستند، بنابراین این مدل برای پیشبینی اینکه دولتها چهکاری انجام خواهند داد، کاربرد محدودی دارد.
این بینش پیامدهای مهمی برای طرز فکر آمریکا و سایر دموکراسیها در مورد نحوه رویارویی با دشمنان خود دارد.
این امر بهویژه برای سیاستگذارانی که برنامههای پکن برای تایوان را در نظر میگیرند بسیار مهم است.
بعید به نظر میرسد که چین تواناییهای نظامی لازم برای تصرف جزیره را داشته باشد که مستلزم انجام بزرگترین عملیات آبیخاکی در تاریخ است.
درنتیجه، اکثر تحلیلگران تمایل دارند باور کنند که تهاجم به این زودیها بعید است؛ اما این خط فکری فرض میکند که شی جین پینگ میداند که تصرف و نگهداری تایوان بدون پرداخت بهای بسیار زیاد غیرممکن است.
درعوض، در محاصره افراد ملتمس، شی میتوانست خود را متقاعد کند که جنگ برای تایوان سریع خواهد بود.
او میتوانست مانند پوتین باور کند که نیروهای چینی مورد استقبال بسیاری از مردم تایوانی قرار خواهند گرفت.
او میتوانست تصمیم بگیرد که نه آمریکا و نه متحدانش از جزیره دفاع نکنند. این مفروضات آشکارا اشتباه هستند، اما شی اولین رهبر نخواهد بود که تصمیمات فاجعهبار نادرستی میگیرد؛ بنابراین، واشنگتن باید برای حمله چین به تایوان آماده باشد، حتی اگر عقل سلیم را زیر پا بگذارد.