بهگزارش مرکز مطالعات سورین، «جولیان زلیزر» مقالهای در نشریه فارن پالیسی منتشر کرد که در آن آمده است: اگر یک سناریوی ثابت در تاریخ سیاسی آمریکا وجود داشته باشد، این است که روسای جمهور معمولا در مدیریت امنیت ملی مرتکب سهلانگاری و اشتباه محاسباتی میشوند.
جنگ ویتنام نمونه بارز این موضوع است. مورخان چپگرا در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی به نتایج بسیار متفاوتی دست یافتند.
از نظر آنها ایدئولوژی ارتباط چندانی با تصمیمگیریها نداشته است. دولتها به جای اینکه بهدنبال حفاظت از دموکراسی در خارج از کشور باشند، برای جلب رضایت گروههای ذینفع، راضیکردن کمیتههای کنگره، تامین بودجه پیمانکاران دفاعی و یا منابع طبیعی ارزشمند وارد جنگ شدهاند.
آنها استدلال کردهاند که با افزایش دامنه قوه مجریه، به رؤسای جمهور و مقامات امنیت ملی قدرت بیش از حد اعطا میشود و میتوانند هر کاری که دوست داشته باشند انجام دهند. این امر منجر به تصمیمگیری ضعیف در زمان جنگ میشود.
همانطور که ریچارد نیکسون، رئیسجمهور سابق آمریکا، صراحتاً اذعان کرده است، وقتی نوبت به تعیین بهترین مسیر در زمان جنگ میرسد، پیروزی در انتخابات ارجحتر میشود. پین در کتاب «جنگ بر سر رأی»، ارزیابی سیستماتیکی از ماهیت درهمتنیده انتخابات و سیاست خارجی در طول دوره ریاستجمهوری ارائه میدهد.
او پنج علت تاثیر انتخابات آمریکا بر تصمیمگیری ریاستجمهوری در زمان جنگ را اینگونه بیان کرده است: « به تعویق انداختن ( به تعویقانداختن اقدام نظامی تا زمان برگزاری انتخابات)، تعدیلکردن ( کاهش اقدامات استراتژیک خوب تا زمان رأیگیری)، تسریع ( تسریع فعالیتهای نظامی برای نمایش جلوهای بهتر از خود در آستانه انتخابات)، مرددبودن (مرددبودن در اجرای تعهدات جنگی مبارزات انتخاباتی بر اساس نتایج انتخابات) و مخرببودن (زمانیکه انتخابات با استراتژیهای چانهزنی مختل میشود).»
پین مینویسد که سه مورد اول بین کارزارهای میاندورهای و انتخابات مجدد رخ میدهند و دو مورد دیگر نیز در دورهای که روسای جمهور نگران میراث خود هستند، رخ میدهد.
اکنون متوجه شدهایم هری ترومن، به دلیل ترس از اینکه ممکن است پیشاز انتخابات میاندورهای 1950 ضعیف به نظر برسد، به واشنگتن اجازه داد تا دخالت کشور در کره را تسریع بخشد. انتخابات 1952 دوایت آیزنهاور، نامزد ریاستجمهوری جمهوریخواه را به سمت موضع تهاجمی در قبال کره سوق داد، زیرا او بهدنبال آرامکردن ضد کمونیستهای تندرو در حزب خود بود.
آیزنهاور پساز پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری، بهرغم شعارهای انتخاباتی خود، آتشبس را هدف خود قرار داد.
چندین دهه بعد، جورج بوش از افزایش حضور نیروهای آمریکایی در عراق، از ترس اینکه انجام این کار ممکن است بر رأیدهندگان تأثیر بگذارد، تا انتخابات میاندورهای سال 2006 مقاومت کرد.
او اعتراف کرده که صبر کرده است تا تصمیمش سیاسی به نظر نرسد.
او همچنین دونالد رامسفلد، وزیر دفاع را تا پایان انتخابات میاندورهای برکنار نکرد. دو سال بعد، زمانیکه باراک اوباما برای ریاستجمهوری نامزد شد، قول داد که نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کند، اما پساز پیروزی در انتخابات و مقابله با نگرانیهای حول انتخابات میاندورهای، سرعت عقبنشینی نیروها را کاهش داد.
اوباما با نزدیکشدن به کارزار انتخاب مجددش، عقبنشینی نیروها را تسریع کرد.
پین ملاحظات سیاسی را عمدتاً حول انتخابات تعریف میکند و تصویب قوانین و حفظ ائتلافهای کنگره که برای حفاظت از سیاستهای امنیت داخلی و ملی ضروری هستند را نادیده میگیرد.
رسانههای خبری بهعنوان یک واسط کلیدی بین روسای جمهور و رایدهندگان و منبع اطلاعات پیرامون جنگ و دیپلماسی پیشاز زمان رایگیری عمل میکنند.
نظرسنجیها مهم هستند، اما خبرنگارانی که دادهها را تجزیهوتحلیل میکنند نیز اهمیت دارند. کنگره قدرت بسیار زیادی در تأثیرگذاری بر افکار رأیدهندگان و تمرکز توجه عمومی بر جنبههای خاصی از سیاست خارجی، از طریق تحقیقات و بیانیههای عمومی دارد.
قانونگذاران بر روی سیستم مالی کشور نظارت میکنند، به همین خاطر رؤسای جمهور باید در استراتژی زمان جنگ خود برای آنها اهمیت زیادی قائل باشند.
مشارکت آمریکا در درگیریهای محدودی مانند کره، ویتنام و عراق روحیه کشور را تضعیف کرده و در بهترین حالت به تساوی در میدان نبرد منجر شده است.
مشکلات ایجادشده توسط فشار دموکراتیک، از بین نخواهند رفت. با این حال این یک ویژگی در سیستم سیاسی آمریکا است و نه نقطه ضعف.
ما نمیخواهیم از سیاستی حمایت کنیم که در آن روسای جمهور بتوانند از دست رایدهندگان مخفی شوند. کاری که آمریکا میتواند انجام دهد این است که برای تقویت دموکراسی خود تلاش کند و رؤسای جمهور بتوانند بازخوردهای دقیقی از نظرات رایدهندگان دریافت کنند و مردم بتوانند روسای جمهوری که در جهت اشتباه حرکت میکنند را بازخواست کنند.
این امر مستلزم حصول اطمینان از رعایت حقوق رایدهندگان، عدم دستکاری در مجمع الکترال و عدم حمایت کنگره از نظراتی است که برخلاف نظر اکثریت و محاسبات فراحزبی است.
دموکراسی همیشه زیبا نیست، اما بهترین سیستمی است که وجود دارد. هنگامی که فرآیندهای سیستم به درستی کار کنند، قدرتمندترین مقام کشور نمیتواند از نظرات رایدهندگان چشمپوشی کند.
این واقعیت که رؤسای جمهور، حتی زمانیکه جنگی در خارج از کشور در حال وقوع هست، نمیتوانند از چهارچوب انتخابات بگریزند، نقطه قوت سیستم آمریکا به حساب میآید.