بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در مقاله تازه خود بهقلم «تونی چان» «بن هاربرگ» «کیشور» نوشت: در این موضوع که دولت آمریکا تصمیم گرفته است رشد اقتصادی چین را کند کند، تردیدی وجود ندارد، اما بایدن این موضوع را رد میکند.
«جانت یلن» در 20 آوریل گفته است: « رشد اقتصادی چین نباید با اقتصاد آمریکا ناسازگار باشد. آمریکا همچنان پویاترین و پررونقترین اقتصاد جهان است. دلیلی برای ترس از رقابت سالم اقتصادی با هیچ کشوری نداریم.»
با این حال، بایدن نشان داده است که چشماندازش فراتر از این اهداف ساده است.
او تعرفههای تجاری علیه چین که دونالد ترامپ در سال 2018 وضع کرده بود را تغییر نداده، اما در جولای 2019 از آنها انتقاد کرده و گفته است: « ترامپ با خود فکر میکند که نسبت به چین سختگیری کرده است.
تنها نتیجه این کار، این است که هزینههای زندگی کشاورزان، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان آمریکایی، بالا رفته است.
با این حال، بایدن با ممنوعکردن صادرات تراشهها، تجهیزات نیمهرسانا و نرمافزارهای حیاتی، فشار بر چین را افزایش داده است.
بایدن اخیراً در 9 آگوست، یک فرمان اجرایی صادر کرده و بر اساس آن، سرمایهگذاری آمریکاییها در چین، شامل فناوریها و تجهیزات حساس در بخشهای مواد نیمهرسانا و میکروالکترونیک، فناوریهای اطلاعات کوانتومی و هوش مصنوعی، که تهدیدی برای امنیت ملی به شمار میروند را ممنوع کرده است.
همه این اقدامات نشاندهنده آن است که دولت آمریکا در تلاش است تا رشد چین را متوقف کند. سوال بزرگ این است که آیا آمریکا میتواند در این کارزار موفق شود یا خیر. تصمیم آمریکا برای کندکردن توسعه فناوری چین احمقانه است.
چین بارها نشان داده است که توسعه فناوریاش توقفناپذیر است.
از زمان ایجاد جمهوری خلق چین در سال 1949، تلاشهای زیادی برای محدودکردن دسترسی چین به فناوریهای حیاتی مختلف، ازجمله سلاحهای هستهای، تجهیزات فضایی، ارتباطات ماهوارهای، سیستم موقعیتیابی جهانی، مواد نیمهرسانا، ابررایانهها و هوش مصنوعی صورت گرفته است.
آمریکا، علاوه بر موارد گفتهشده، سعی کرده است سلطه چین در بازار « فایوجی»، پهپادهای تجاری و وسایل نقلیه الکتریکی را نیز محدود کند.
در طول تاریخ، تلاشهای یکجانبه یا فراسرزمینی برای محدودکردن رشد فناوری چین با شکست مواجه شده و آسیبهای جبرانناپذیری به شراکتهای ژئوپلیتیک با آمریکا وارد کرده است.
بسیاری از اقدامات صورتگرفته علیه چین، بدون درنظرگرفتن احتمال مقابله به مثل انجام شده است.
چین به طور مستقیم در فرآیند ساخت اجزای غیرقابل جایگزین فناوری آمریکایی دخیل نیست، اما نسبت به اهمیت مواد خام تقویتکننده اکوسیستم آمریکا آگاه است و از آن به عنوان اهرم فشار استفاده میکند.
عدم توجه به ظرفیتهای تلافیجویانه چین نشان میدهد که آمریکا رویکرد سنجیده و جامعی برای برخورد با چین ندارد.
اقدامات آمریکا برای محرومکردن دسترسی چین به تراشههای کامپیوتری، میتواند به شرکتهای بزرگ تولیدکننده تراشههای آمریکایی، آسیب برساند.
چین بزرگترین مصرفکننده مواد نیمهرسانا در جهان است.
طی ده سال گذشته، چین مقادیر زیادی تراشه از شرکتهای آمریکایی وارد کرده است. مازاد درآمد هنگفت حاصل از فروش تراشههای آمریکایی به چین، به بخش تحقیق و توسعه شرکتهای آمریکایی سرازیر شده است.
اتاق بازرگانی تخمین میزند که اگر آمریکا فروش مواد نیمهرسانا به چین را به طور کامل ممنوع کند، شرکتهای آمریکایی 83 میلیارد دلار از درآمد سالانه خود را از دست خواهند داد.
این امر رقابت طولانیمدت در مقیاس جهانی را برای آنها دشوارتر میکند.
شرکتهای تولیدکننده مواد نیمهرسانای آمریکایی میدانند که اقدامات آمریکا در عرصه تولید تراشهها، بیشتر به منافع آنها آسیب میرساند تا به منافع چین.
انجمن صنعت مواد نیمهرسانای آمریکا در 17 جولای بیانیهای منتشر کرده و گفته است که اقدامات واشنگتن برای اعمال محدودیتهای گسترده علیه چین، خطر کاهش رقابت در صنعت مواد نیمهرسانای آمریکا، اختلال در زنجیره تامین و تداوم اقدامات تلافیجویانه چین را در پی دارد.
لایحه « چیپس» نمیتواند به طور نامحدود به صنعت مواد نیمهرسانای آمریکا یارانه بدهد. هیچ پایه تقاضای جهانی دیگری برای جایگزینی چین وجود ندارد.
سایر کشورهای تولیدکننده، نهایتا مجبور به فروش تراشههای خود به چین خواهند شد.
آمریکا، با ممنوعیت صادرات تراشهها و سایر مواد اصلی چرخه تولید به چین، طرح جنگی خود را قبل از نبرد، به چین تحویل داده است.
این کار باعث شده است تا چین برای ایجاد خودکفایی تشویق شود. توانایی « هواوی» برای عرضه « میت 60 پرو»، یک گوشی هوشمند جدید با تراشه و سیستم عامل « فایوجی» تولید داخل چین، علیرغم تحریمهای شدید آمریکا، نشان میدهد که سیاستهای آمریکا در جهت توقف رشد و توسعه فناوری چین، موفق نبوده است.
در میان سیاستگذاران آمریکایی این باور وجود دارد که سیاست تعامل آمریکا با چین، با شکست مواجه شده است.
تلاش یک جمهوری 250 ساله برای عوضکردن یک تمدن ۴ هزار ساله، منطقی به نظر نمیرسد.
یکی از مشکلات اساسی این است که سیاست داخلی در آمریکا، سیاستگذاران را مجبور میکند که به جای مواضع عملگرایانه، در برابر چین موضعگیری کنند.
به همین دلیل، زمان آن فرا رسیده است تا آمریکا، روشهایی که برای تأمین اهداف سیاست خارجی به کار میگیرد را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد.