بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در مقاله تازه خود بهقلم «گلیزر» «اکتون» «فتر» نوشت:جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، در یک سخنرانی در ژوئن امسال، درباره توسعه برنامههای هستهای چین، قابلیتهای هستهای جدید روسیه و واکنش برنامهریزیشده آمریکا صحبت کرده است.
اظهارات او نشاندهنده نگرانی دولت بایدن نسبت به افزایش خطرات هستهای بوده است.
بیانیه سالیوان پاسخ مستقیمی به درخواستهای مختلف برای نشاندادن واکنش هستهای نسبت به این اتفاق بوده است.
ایراد راهحل ارائهشده برای توسعه برنامههای هستهای آمریکا، وجود یک مشکل امنیت ملی بزرگ است: «آمریکا برای اولینبار، با دو همتای هستهای، یعنی چین و روسیه روبرو شده است.» چین بهسرعت زرادخانه هستهای خود را گسترش داده و توان هستهای خود را بهبود بخشیده است.
از جمله این اقدامات، میتوان به افزایش کلاهکهای متعدد به موشکهای بالستیک قارهپیما و استقرار موشکهای جدید با برد بیشتر در زیردریاییهای هستهای اشاره کرد.
نتیجه این اقدامات، پدیدآمدن توانایی تلافیجویی هستهای عظیم برای چین است. روسیه نیز زرادخانهی هستهای بزرگ و متنوعی دارد که در حال حاضر از طریق توسعه سیستمهای حملونقل جدید، مانند پهپادهای آبی مجهز به انرژی هستهای، در حال مدرنسازی آن است.
آمریکا برای بیش از 60 سال، بازدارندگی در مقابل چین و روسیه را مستقل از یکدیگر تصور میکرد. در شرایط کنونی، نزدیکی بین چین و روسیه و تهاجم روسیه به اوکراین و مقابله غیرمستقیم با آمریکا، چالش بازدارندگی هر دو را بهطور همزمان افزایش داده است.
با این حال، خطرات ناشی از وجود دو همتای هستهای، اغراقآمیز بیان شده است.
تلاشهای آمریکا برای مدرنسازی توان هستهای خود سرمایهگذاری معقولی است، اما افزایش کل زرادخانه هستهای یا توسعه قابلیتهای هستهای جدید منطقی به نظر نمیآید.
چنین اقداماتی توانایی آمریکا برای ایجاد بازدارندگی در مقابل روسیه و چین را افزایش نمیدهد. حتی اگر روسیه و چین حملات هستهای گستردهای انجام دهند، آمریکا میتواند از سلاحهای هستهای بازمانده خود برای واردکردن خسارات هنگفت به هر دو کشور استفاده کند.
روسیه و چین، هر کدام به اندازهای آسیب خواهند دید که گویی به تنهایی مقابل آمریکا ایستادهاند. دستیابی چین به یک توانایی هستهای قدرتمند، میتواند خطرات ژئوپلیتیک جدیدی ایجاد کند، اما هیچیک از مشکلات موجود با گسترش توان هستهای آمریکا بهبود نمییابد.
گسترش توان هستهای آمریکا در پاسخ به چالش دو همتای هستهای، به جای افزایش امنیت آمریکا، آن را کاهش میدهد.
در حال حاضر، استراتژی هستهای آمریکا، حمله پیشگیرانه به توان هستهای دشمن قبل از پرتاب و واردکردن آسیب به آمریکا است. این رویکرد در هنگام رویارویی با دو همتای هستهای، نیازمند زرادخانهی هستهای بزرگتری میباشد.
استراتژی که بازدارندگی را با توانایی واردکردن آسیب به دشمن توصیف میکند، برخلاف راهبردی که بر هدف قراردادن توان هستهای دشمن متمرکز است، به این نتیجه میرسد که چالش دو همتای هستهای، بزرگتر از یک همتای هستهای نیست.
تا زمانیکه آمریکا توان هستهای خود را حفظ کند و به اندازه کافی بزرگ نگه دارد تا بتواند آسیب جدی به چین و روسیه وارد کند، نیازی به افزایش توان هستهای خود نخواهد داشت.
سالیوان درست گفته است که نباید توان هستهای را ارتقا داد، اما اگر بایدن بخواهد به هدف خود برای جلوگیری از ایجاد یک بحران تسلیحاتی جدید دست یابد، باید در استراتژی هستهای آمریکا تجدید نظر کرده و تغییرات اساسی اعمال کند.
بازدارندگی در استراتژی هستهای آمریکا، با تهدید به نابودی دشمن ایجاد میشود.
حملات پیشگیرانه آمریکا به توان هستهای دشمن، برای محدودکردن آسیبی که میتواند توسط یک همتای هستهای وارد شود، کافی نخواهد بود.
زرادخانههای هستهای سراسر جهان با پیشرفت تکنولوژی، آسیبپذیرتر شدهاند. واکنش هستهای چین، برای خنثیکردن تواناییهای هستهای آمریکا کافی نخواهد بود.
با توجه به غیرممکنبودن رویکرد حمله متقابل، جایگزین منطقی این است که با ایجاد یک بازدارندگی استراتژیک، دشمنانی که میخواهند به آمریکا یا متحدانش حمله کنند را با تهدید به آسیبرساندن یا تخریب کامل جامعه و زیرساخت آنها، از این کار منصرف کنیم.
نتیجه این راهحل جایگزین، بیاهمیت شدن اندازه نسبی توان هستهای کشورها است.
تنها چیزی که برای بازدارندگی اهمیت دارد، اندازه قابلیتهای تلافیجویانه و توانایی کشورها برای واردکردن آسیب به یکدیگر است.
بزرگترین انتقاد نسبت به این استراتژی، این است که هدفگیری زیرساختها، برخلاف هدفگیری توان هستهای، غیراخلاقی است و قانون درگیریهای مسلحانه، که هدف آن به حداقل رساندن تلفات غیرنظامیان است را نقض میکند.
این استدلال به دو دلیل قابل دفاع نیست. اولاً، حمله به توان هستهای دشمن نیز منجر به تلفات گسترده غیرنظامیان خواهد شد.
دوما، هدایت استراتژی هستهای آمریکا توسط قوانین بشردوستانه بینالمللی میتواند جنگ هستهای را محتملتر کند.
آمریکا قبل از پاسخ به چالش دو همتای هستهای، باید به این موضوع فکر کند که کدام استراتژی هستهای، بهترین روش برای جلوگیری از تهاجم غیرهستهای علیه خود و متحدانش میباشد.
آمریکا باید هدفگیری توان هستهای دشمن را از استراتژی هستهای خود حذف و هدف قراردادن زیرساختها را جایگزین آن کند.
انجام این کار باعث میشود آمریکا از نشاندادن واکنش بیش از حد نسبت به چین خودداری کند.