بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه کریدل در مطلب تازه خود بهقلم «خلیل حرب» نوشت: کاخ یمامه، مرکز قدرت سلطنتی عربستان در ریاض، به دلیل تصمیمگیری سنجیده، بهویژه در مواجهه با رویدادهای مهم منطقهای شناخته شده است، اما جنگ نسلکشی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) علیه غزه یک استثناء بود.
این رویداد مستلزم اعزام سریع شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه به بغداد بود. این یک اقدام تصادفی نیست، زیرا زیرمجموعه بزرگی از عراقیها متعلق به محور مقاومت منطقهای هستند.
به همین ترتیب، «محمد شیعه السودانی» -نخستوزیر عراق- در تماس تلفنی خود با بایدن، در تاریخ 16 اکتبر، موضوعی را فاش کرد؛ «ادامه تجاوز در غزه خشم مردم منطقه و جهان را برمیانگیزد».
این موضوعات وضعیت آشفته عراق را در کنار آشفتگی داخلی کشورهای خلیجفارس در نحوه روی دادن به پیشنویس قطعنامه عربی ارائهشده توسط اردن در مجمع عمومی سازمان ملل، آشکار کرد.
اگرچه بغداد در حمایت از پیشنویسی که خواستار «آتشبس بشردوستانه پایدار» بود، نقش داشت، اما رأیگیری الکترونیکی در ابتدا نشان داد که از رأی ممتنع خودداری کرده است.
هیئت عراقی در نیویورک بعداً برای اصلاح روی خود در حمایت از قطعنامه تلاش کرد و دلیل این اتفاق ناگوار را «مسائل فنی» دانست.
سودانی با چالشهایی بسیاری مواجه است. طی هفته گذشته، در گذرگاه مرزی تربیل با اردن، جمعیت زیادی از معترضان عراقی کمپ زدند و مانع محمولههای نفتی عراق به اردن شدند.
شعارهای «فتوا بده» منعکسکننده تمایل مردم عراق برای فتوا از مرجع عالیقدر شیعیان عراق است که خواهان «جهاد» دفاعی علیه اسرائیل است.
در حالی که هیچ جبهه نظامی «رسمی» علیه اسرائیل توسط کشورهای عربی گشوده نشده است، اما شدت صحنه سیاسی در بغداد بهقدری است که عراق از تأثیرات موجی «وحدت جبههها» مصون نمیماند. محور مقاومت در فلسطین، لبنان، سوریه و یمن همگی اکنون درگیر هستند.
اگر اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در مورد میزان تأثیر حملات وحشیانه خود به فلسطینیان در نوار محاصرهشده غزه و کرانه باختری اشغالی بر دولتهای منفعل عرب، نگرانی چندانی نشان نداده است، این آمریکا است که درواقع باید بیشترین نگرانی را داشته باشد.
یورش بیامان اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به غزه که تاکنون جان بیش از 8 هزار غیرنظامی را گرفته و بیش از 20 هزار نفر را مجروح کرده است، تهدیدی مهم برای آمریکا است.
حتی سرسختترین ایدئولوگهای آمریکایی نیز از قلم در مورد این موضوع شرم دارند؛ جنگ غزه هرگونه اهداف نجیب منتسب به مداخله آمریکا را تضعیف میکند. این نسلکشی که در غزه در مقابل چشمان جهانیان انجام میشود، آخرین بقایای احترام و اعتبار مرتبط با آمریکا را از بین میبرد.
در واقع، سفر اضطراری شاهزاده فیصل، بر آگاهی عربستان از حساسیت وضعیت عراق تأکید میکند. این بیانگر این باور است که عراق ممکن است در درگیریهای جاری بیطرف بماند، بهویژه اکنون که ابراهیم رئیسی، اعلام کرده است که اسرائیل از برخی «خطهای قرمز» تعیینشده توسط محور مقاومت عبور کرده است. این خطوط قرمز شامل تهاجم زمینی به غزه، تلاش برای ریشهکن کردن کامل حماس و دیگر جناحهای مقاومت است.
برای سودانی، حمایت پارلمانی، یا پایگاه سیاسی برای مقابله با جنگ منطقهای، چالشی دلهرهآور است. از نظر دیپلماتیک، بغداد نیز در موقعیت ناآرامی قرار دارد.
حوادثی مانند آنچه در سازمان ملل متحد رخ داد، جایی که عراق از قطعنامه آتشبس حمایت کرد، اما از ارجاع به «راهحل دو کشوری» و نگرانی در مورد قرار دادن غیرنظامیان فلسطینی در همان جایگاه اشغالگران چشمپوشی کرد.
ناظران بر این باورند که نیروهای «چارچوب هماهنگی» که نقشی اساسی در به قدرت رساندن سودانی داشتند، در صورتی که آمریکا به نتانیاهو، اجازه دهد تا یک افتضاح دیگر را بهبار آورند، بیکار نخواهند ماند و اقداماتی علیه او انجام میدهند.
در میان این نیروها، جناحهایی عراقی وجود دارند که خود را با محور مقاومت همسو میکنند، روابط نزدیکی با ایران و حزبالله دارند و موضوع فلسطین را موضوع محوری گفتمان سیاسی خود میدانند.
هادی العامری، رهبر سازمان بدر، یکی از اولین کسانی بود که یک روز پس از اعلام واشنگتن مبنی بر افزایش ارسال تسلیحات به اسرائیل، این هشدار را داد: «اگر آنها مداخله کنند، ما دخالت خواهیم کرد. اگر آمریکاییها آشکارا در این درگیری مداخله کنند. ما همه اهداف آمریکایی را دشمن میدانیم و در هدف قرار دادن آنان تردیدی نخواهیم داشت.»
با گذشت 3 هفته از درگیری کنونی، میزان دخالت آمریکا نیز آشکارتر میشود. جعفر الحسینی، سخنگوی گروه مقاومت کتائب حزبالله عراق، گفت: «آمریکاییها شرکای اساسی در کشتار مردم غزه هستند و بنابراین باید عواقب آن را متحمل شوند.»
غرب، بهویژه آمریکا، از طریق پیامهایی که به بغداد میرساند، از تاکتیکهای ارعاب استفاده میکند. آنها در تلاشند تا دولت سودانی را تحت فشار قرار دهند تا بهعنوان نماینده گروههای مقاومت عمل کند و بهطور بالقوه باعث درگیری داخلی شود.
بغداد نیز پیامی از واشنگتن به تهران رسانده است که آرامش لازم است و عراقیها نیز اهمیت تحریک نکردن حزبالله لبنان را در صورتی که آمریکا واقعاً میخواهد اوضاع را در منطقه مهار کند، به آمریکاییها منتقل کردهاند.
سؤال واقعی در اینجا این نیست که آیا جناحهای عراقی وارد یک جنگ بزرگ خواهند شد یا خیر، بلکه این است که آیا واشنگتن آنقدر وابسته به اسرائیل است که پیامدهای بالقوه خشم عراق و بقیه غربآسیا را نادیده بگیرد که در نهایت اسرائیل را فرا بگیرد؟