loader image

جستجو

What India can teach America about the multipolar world

نشنال اینترست:
آنچه هند می‌تواند در مورد جهان چندقطبی به آمریکا بیاموزد

مرکز مطالعات سورین

چکیده

روزنامه «نشنال اینترست» در یادداشت خود با به اشاره به اینکه هند، یک کشور معنوی است که بر پیروزی‌‎های اخلاقی تأکید دارد، نوشت: آمریکا می‌تواند از رویکرد هند نسبت به چندقطبی بودن با آزمایش دوجانبه‌گرایی و افزایش کمک‌های حمایتی مختلف، بگیرد.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشت خود به‌قلم «آبینا وپاندیا» نوشت:ایده نظم جهانی چندقطبی، تبدیل به یک کلیدواژه در گفتمان ژئوپلیتیک جهانی شده است.

سیاست‌مداران، کارشناسان استراتژیک، دیپلمات‌ها و رهبران تجاری به‌طور جدی تأکید می‌کنند که چندقطبی بودن آینده نظم جهانی در حال ظهور است.

در میان آن‌ها، »آنتونیو گوترش» -دبیرکل سازمان ملل متحد- پیشنهاد کرد که «دوره پس از جنگ سرد به پایان رسیده است و ما به سمت نظم جهانی جدید و جهانی چندقطبی حرکت می‌کنیم.» «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان، نوشت که «نظم جهانی در حال تغییر است، مراکز جدید قدرت در حال ظهور هستند و جهان در قرن بیست‌و‌یکم چندقطبی است.»

روسیه و چین در بیانیه‌ای مشترک از سال 2022 در بریکس پلاس و سازمان همکاری شانگهای [SCO]، قریب‌الوقوع بودن نظم جهانی چندقطبی را اعلام کردند.

از دیگر حامیان نظم جهانی چندقطبی می‌توان به «لولا داسیلوا» رئیس‌جمهور برزیل، «نارندرا مودی» نخست‌وزیر هند، «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهور فرانسه و «جوزپ بورل» نماینده اتحادیه اروپا در امور خارجی اشاره کرد.

جهان در حال حرکت از یک مدار تک‌قطبی به مداری چندقطبی است.

یک دیپلمات نروژی استدلال می‌کند درست است که جهان نشانه‌های دوقطبی بودن را نشان می‌دهد و تنها دو قدرت بزرگ، یعنی آمریکا و چین، اندازه اقتصادی و قدرت نظامی بزرگی برای تشکیل یک قطب را دارند.

اما با این حال، دگرگونی‌های ژئوپلیتیکی بسیاری در حال رخ‌دادن است و جهان در آینده بسیار نزدیک، دیگر محدود به یک یا دو قدرت نمی‌شود، بلکه در میان چندین کشور قدرتمند و ‌به‌دنبال آن قدرت‌های میانی که برای یک موقعیت بزرگ به رقابت می‌پردازند، تعریف می‌شود.

جنگ اوکراین اعتبار آمریکا را به‌شدت کاهش داده است و چین به‌عنوان بزرگ‌ترین ذینفع تزلزل قدرت آمریکا ظاهر شده است.

دشمن اصلی آمریکا ارتش خود را مدرن می‌کند، زرادخانه هسته‌ای خود را گسترش می‌دهد و پایگاه‌های نظامی‌اش را در آفریقا، غرب‌آسیا، اقیانوس هند و اقیانوس آرام ایجاد می‌کند.

روسیه در حال توسعه زرادخانه خود، مدرن‌سازی موشک‌ها و پهپادهای هسته‌ای خودش است، در حالی که کشورهای سرکشی مانند ایران و کره شمالی با روسیه و چین متحد می‌شوند، سهم آمریکا و متحدانش نیز از تولیدات ناخالص در داخل و در جهان کاهش پیدا می‌کند.

دانشگاه‌ها و شرکت‌های آمریکایی با چالش‌های بزرگ اقتصادی نوظهور مانند چین و هند مواجه هستند و اکنون سهم چین در تحقیق و توسعه از 5 درصد در سال 2000 به 24 درصد افزایش یافته و دارای بزرگ‌ترین بازار خودروهای الکتریکی ‌شده است.

به‌رغم رشد آهسته و حکومت دیکتاتوری، چین همچنان به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری ۱۲۰ کشور جهان و سومین بازار صادراتی آمریکا است.

ایران، ترکیه، هند و سایر کشورهای غرب‌آسیا نیز تحت نفوذ هیچ قدرتی نیستند. ایران غنی‌سازی اورانیوم را افزایش داده و یک قرارداد همکاری 25 ساله با چین امضا کرده است.

اردوغان قصد دارد شکوه امپراتوری عثمانی را احیا کند و هند روابط تجاری قوی با چین دارد. ظهور بلوک‌های جدید مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای و نهادهای چندجانبه جایگزین مانند بانک سرمایه‌گذاری بریکس رهبری غرب را به چالش می‌کشد.

آمریکا نسبت به دوران جنگ سرد؛ قدرت نظامی، اقتصادی و نفوذ دیپلماتیک کمتری دارد.

در دنیای امروز چین نفوذ اقتصادی سرسام‌آوری پیدا کرده است و در کنار آن، قدرت‌های میانی مانند برزیل، هند، ترکیه، اندونزی، کره جنوبی و ژاپن نیز ظهور کرده‌اند. جهان چندقطبی اکنون در مدار حوزه نفوذ چندین قدرت مختلف می‌چرخد.

چندقطبی بودن یک مفهوم بحث‌برانگیز در جهان غرب است و بسیاری از محققان و سیاست‌مداران استدلال می‌کنند که وضعیت دشواری پیش رو است.

طبق استدلال برخی از اندیشکده‌ها؛ بشر خودخواه است و مقدر است که در درگیری به‌سر ببرد که این درگیری‌ها منجر به ایجاد اتحادهایی با دولت‌های قدرتمند برای حفظ منافع خودشان می‌شود. با این حال، متافیزیک و معرفت‌شناسی هندی دیدگاه متفاوتی دارد.

فلسفه هندی می‌گوید که واقعیت ترکیبی از «ساتوا» (نماد خلوص)، «راجاس» (نماد حرکت) و «تاماس» (نماد سکون و ثبات) است و جنگ سرنوشت نهایی بشر نیست. در جهان‌بینی هند، چندقطبی بودن یک وضعیت طبیعی در نظم بین‌المللی است که دولت‌های متمدن به‌عنوان قطب‌های اساسی آن به شمار می‌روند.

این چندقطبی متضمن کثرت ارزش‌ها، اخلاق تمدنی، هنجارهای فرهنگی، باورها و مذاهب است. رویکرد فلسفه هندی در چندقطبی افکار بشر ریشه دارد و جهان را به‌عنوان «یک خانواده» معرفی می‌کند.

هند، یک کشور معنوی است که بر پیروزی‌‎های اخلاقی تأکید دارد. معیار نهایی قدرت، توانایی یک کشور در تبدیل قدرت سخت به نفوذ دیپلماتیک در جهان است.

سیاست خارجی غیرمتعهد هند که از همسویی تمدنی آن با چندقطبی جهان نشأت می‌گیرد، در دیپلماسی خود به یک مسیر چندجانبه تبدیل شده است.

هند حتی روابط خود را با کشورهای مختلف، از جمله کشورهایی که در اردوگاه‌های متقابل و ضد هم قرار دارند، حفظ می‌کند و ‌به‌دنبال اصلاحات در نهادهای چندجانبه برای انعکاس تنوع و دستیابی به همکاری فراگیر است.

این موقعیت به هند اجازه می‌دهد تا خود را به‌عنوان یک رهبر جنوب جهانی، گسترش دهد. سیاست خارجی مستقل و اصولی هند، همان‌طور که در جنگ جاری روسیه و اوکراین دیده می‌شود، اعتبار آن را بالا برده است.

آمریکا می‌تواند از رویکرد هند نسبت به چندقطبی بودن با آزمایش دوجانبه‌گرایی و افزایش کمک‌های حمایتی مختلف، اصلاح نهادهای چندجانبه و حمایت از بازسازی پس از جنگ درس بگیرد. در دنیای چندقطبی باید اخلاق‌مداری حرف اول باشد نه هژمونی‌های توخالی.