بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارز در مطلب خود بهقلم «بینندیک» «هوکر» «ورشبو» عنوان کرد: ناتو، موفقترین ائتلاف نظامی جهان، ماه گذشته هفتادوپنجمین سالگرد تأسیس خود را جشن گرفت، اما برخی نگرانند که این آخرین سالگرد تشکیل آن با نقش پیشرو آمریکا باشد.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور سابق آمریکا، این ائتلاف را منسوخ میداند و ممکن است رهبران روسیه را تشویق کند تا هر کاری که میخواهند در قبال کشورهای عضوی انجام دهند که آنچه را که او برای دفاع کافی میداند، پرداخت نمیکنند.
ریاستجمهوری دوم ترامپ میتواند پیامدهای بدی برای امنیت اروپا داشته باشد. مدافعان ترامپ استدلال میکنند که او بلوف میزند تا اروپا را تحتفشار قرار دهد تا هزینههای دفاعی بیشتری بپردازد؛
اما مقامات سابق آمریکا که در دوران تصدی وی با ترامپ در مورد ناتو همکاری نزدیک داشتند، از جمله یکی از ما (آر. دی. هوکر جونیور)، متقاعد شدهاند که او در صورت انتخاب مجدد، از این ائتلاف خارج خواهد شد. مگر اینکه کنگره تصویب کند.
ترامپ میتواند این ممنوعیت را با خودداری از بودجه، فراخواندن سربازان و فرماندهان آمریکایی از اروپا و جلوگیری کردن تصمیمهای مهم در شورای آتلانتیک شمالی دور بزند. موضع فعلی او در قبال ناتو و بیعلاقگی به حمایت از اوکراین میتواند اعتماد اروپا به رهبری و عزم نظامی آمریکا را از بین ببرد.
اگر ترامپ دوباره انتخاب شود و به مواضع ضد ناتو خود ادامه دهد، اوکراین اولین قربانی خواهد بود.
ترامپ با کمک نظامی به کییف مخالفت کرده و روابط قوی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه دارد.
«ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو در تلاش است تا با هماهنگ کردن اوکراین تحت حمایت این ائتلاف، به اوکراین کمک کند.
اگر آمریکا تعهدات دفاعی خود را در قبال اروپا در دوران ترامپ تضعیف کند یا پایان دهد، کشورهای اروپایی احساس آسیبپذیری بیشتری خواهند کرد و ممکن است تمایلی به ارسال تجهیزات نظامی خود به اوکراین نداشته باشند.
با کاهش چشمگیر کمکها، کییف میتواند مجبور به مذاکره برای یک توافق نامطلوب با مسکو شود و اوکراین را به یک کشور نابسامان تبدیل کند که از نظر نظامی و اقتصادی در برابر روسیه آسیبپذیر است.
در صورت فروپاشی دفاعی اوکراین، سرکوب وحشیانه و روسیسازی اجباری در انتظار 38 میلیون نفر خواهد بود.
روسیه اکنون در شرایط جنگی قرار دارد و 6 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع میکند و رهبر مستبد آن متعهد به تحکیم حاکمیت خود بر «جهان روسیه» است. بدون کمک آمریکا، ناتو بیشتر قدرت نظامی خود را از دست خواهد داد. صنعت دفاعی اروپا همچنان پراکنده است و توسعه ظرفیتهای دفاعی مورد نیاز میتواند تا پایان این دهه طول بکشد.
اگر آمریکا ناتو را کنار بگذارد، میتواند بهطور قابلتوجهی مشکل بازدارندگی متعارف اروپا را بدتر کند.
سلاحهای هستهای برای بازدارندگی ناتو بسیار مهم هستند و اروپا باید به کمتر از 600 کلاهک هستهای استراتژیک تکیه کند که کسری از کل نیروی روسیه است که بیش از 5 هزار نفر است.
فقدان تسلیحات هستهای تاکتیکی اروپا به این معنی است که تنها میتواند با تهدید به تشدید تنش به سطح استراتژیک که ممکن است مسکو آن را غیرقابل اعتماد بداند، از حمله هستهای تاکتیکی روسیه جلوگیری کند. فرانسه و انگلیس قدرت بازدارندگی هستهای خود را برای محافظت از متحدان خود گسترش ندادهاند و مسکو ممکن است برای دستگیری کشورهای عضو ناتو به باجخواهی هستهای متوسل شود.
بدون رهبری آمریکا در ناتو، حفظ انسجام و وحدت بین اعضا دشوار خواهد بود.
از زمان تأسیس ناتو، یک افسر عمومی آمریکا، ساختار فرماندهی این سازمان را رهبری میکند و بر فعالیتهای نظامی همه کشورهای عضو ناتو نظارت میکند. بعید است که هیچ کشور دیگری در اتحاد بتواند این نقش را بازی کند.
ناتو بدون آمریکا ممکن است لنگ بزند، اما احتمال فروپاشی کامل آن بیشتر است.
اتحادیه اروپا در موقعیتی نیست که بتواند جای ناتو را بگیرد، زیرا تواناییهای نظامی آن محدود است و توانایی بیشتری در مدیریت بحرانهای منطقهای دارد تا جنگهای بزرگ. حتی اگر ناتو بدون دخالت قوی آمریکا دوام بیاورد، چالشهای رهبری تقسیمشده، تواناییهای بازدارندگی ناکافی و یک دشمن قاطع خطر جنگ با روسیه را افزایش میدهد، قدرتی بزرگ که میخواهد نظم بینالمللی لیبرال را واژگون کند.
خروج آمریکا از ناتو میتواند پیامدهای مهمی برای رهبری جهانی آن، بهویژه در غربآسیا داشته باشد.
روابط دفاعی آمریکا با متحدان آسیایی مانند استرالیا، ژاپن و کره جنوبی به دلیل تحریکات چین در حال تقویت است.
با این حال، عدم اعتماد به تعهدات آمریکا میتواند برخی از کشورها را بهدنبال سلاحهای هستهای سوق دهد و ثبات منطقه را تضعیف کند. اقتصاد آمریکا نیز ممکن است آسیب ببیند، زیرا شکست بازدارندگی میتواند منجر به جنگ عمومی با روسیه یا چین شود و هزینههای اقتصادی قابلتوجهی را به همراه داشته باشد.
آمریکا سهم اقتصادی قابلتوجهی در حفظ یک اروپای صلحآمیز دارد و روابط تجاری اغلب بهدنبال روابط امنیتی است. آمریکا قبلاً این را تجربه کرده است و بهدنبال بیطرفی در هر دو جنگ جهانی است.