بهگزارش مرکز مطالعات سورین، «کارلوس فازیو» یادداشتی در وبگاه ورکز ورلد منتشر کرد که در آن آمده است: جنگ «نیابتی» آمریکا و ناتو علیه روسیه در اوکراین وارد مرحله حساسی شده است و نیروهای مسلح اوکراین با خطر فزاینده و فروپاشی احتمالی روبرو هستند.
ناتو بزرگترین رزمایش نظامی خود را از زمان پایان جنگ سرد انجام میدهد، اما حملات گسترده نیروهای کرملین وضعیت را مخاطرهآمیزتر کرده است.
حمله روسیه در منطقه خارکف اولین خط دفاعی ارتش اوکراین را شکست و از نظر تاکتیکی موفقیتهای چشمگیری به دست آورد.
پنتاگون و سیا میدانند که ورود تسلیحات بیشتر آمریکا به اوکراین در ماه آینده مانع از سقوط نخواهد شد، زیرا مشکل ارتش اوکراین کمبود تسلیحات نیست، بلکه میزان تلفات بسیار بالای آن است.
تحویل تسلیحات، فروپاشی را به تعویق میاندازد و بازه کوتاهمدت سودآوری صندوقهای سرمایهگذاری در پشت جنگ و صنعت جنگ را که قبلاً متعلق به «بلکراک» (شرکت خدمات مالی چندملیتی آمریکایی است که در زمینه سرمایهگذاری فعالیت میکند) است، تداوم میبخشد.
هدف استراتژیک ناتو طولانی کردن درگیری برای جلوگیری از دستیابی روسیه به یک پیروزی آشکار و فرسودگی روسیه است. در مواجهه با برتری نظامی روسیه، ناتو تروریسم آشکار را برگزیده است.
تصمیم ناتو برای تشدید حملات به اهداف غیرنظامی در روسیه بر اساس پیشنهاد دریاسالار سر تونی راداکین وزیر دفاع انگلیس برای وارد کردن حداکثر خسارت به جمعیت غیرنظامی روسیه برای انکار ولادیمیر پوتین است.
بیانیه راداکین در تخریب یک ساختمان مسکونی 10 طبقه در بلگورود که منجر به کشته شدن 18 غیرنظامی شد، ذکر شد.
آمریکا سیستمهای موشکی [ATACMS] را در اختیار کییف قرار داده و سربازان، مربیان و مهندسان نظامی ناتو را برای کمک به سربازان اوکراینی در جنگ علیه روسیه فرستاده است.
«ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه مدعی شد که غرب در حال به راه انداختن یک جنگ ترکیبی علیه کرملین است.
«دیوید کامرون» وزیر امور خارجه انگلیس، با بیان اینکه اوکراین حق دارد با موشکهای کروز «سایه توفان» ساختهشده توسط شرکت امبیدیای انگلیس به عمق روسیه حمله کند، بر این تهدید افزود.
«دیمیتری پسکوف»سخنگوی کرملین گفت که چنین بیانیهای شکل خطرناکی از تشدید لفظی است.
بهعنوان بخشی از همین سری تهدیدها، لازم است اظهارات ستیزهجویانه حکیم جفریز، رهبر اقلیت حزب دموکرات در مجلس نمایندگان آمریکا و یکی از نزدیکان باراک اوباما و هیلاری کلینتون که در مصاحبه با «۶۰ دقیقه» شبکه تلویزیونی سیبیاس [5 می]، اظهار داشت که اگر اوکراین نتواند پس از کمک نظامی دو حزبی 61 میلیارد دلاری در جنگ علیه روسیه پیروز شود، آمریکا باید برای نجات ولودیمیر زلنسکی مداخله نظامی کند که اتفاقاً وزارت روسیه علیه اظهارات او قرار گرفت. به هر حال وزارت کشور روسیه بهتازگی حکم بازداشت را صادر کرده است.
«امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه، در اشتیاق افسارگسیخته خود برای رهبری و با مفهوم تبلیغاتی خود از ابهام استراتژیک، به این جریان همزمان پیوست و از نظر زبانی با مشروعیت اعزام نیرو ناتو به اوکراین بازی کرد. مکرون دو موقعیت شدید را توصیف کرد:
رخداد نقض خطوط دفاعی نظام زلنسکی که به روسیه اجازه میدهد تا عمیقاً در سرزمینهای شرقی نفوذ کند و در نهایت کنترل کییف را در دست بگیرد و اینکه اوکراین از [نیروهای ناتو] درخواست کمک کند.
برعکس، این ناتو است که میخواهد توانایی استراتژیک خود را برای حمله به تأسیسات نظامی، انرژی و تولیدی در عمق فدراسیون روسیه آزمایش کند.
در واکنش به اظهارات تحریکآمیز کامرون و مکرون، وزارت امور خارجه روسیه در روز 6 می سفیران انگلیس و فرانسه را بهطور جداگانه احضار و یادداشتهای دیپلماتیک به آنها تحویل داد.
بلافاصله پس از آن، کرملین تمرینهایی را با سلاحهای هستهای غیراستراتژیک اعلام کرد که میتواند در میدان جنگ بهعنوان یک عامل بازدارنده مورد استفاده قرار گیرد.
پوتین در مراسم تحلیف خود برای پنجمین دوره ریاستجمهوری خود اطمینان داد که روسیه سرنوشت خود را تعیین خواهد کرد و کرملین با غرب در مورد امنیت و ثبات استراتژیک گفتوگو خواهد کرد.
او بار دیگر تأکید کرد که جنگ زمانی پایان خواهد یافت که مسکو چنین بگوید و تنها چیزی که باید مذاکره کرد، شیوه تسلیم زلنسکی است.
اگر ناتو تصمیم بگیرد مستقیماً نیروها را در اوکراین دخالت دهد، پاسخ ویرانگر خواهد بود. دمیتری مدودف، معاون رئیس شورای امنیت روسیه،، اعلام کرد که هیچ یک از آنها (جفریس، مکرون و کامرون) قادر به پنهان شدن نیستند.
سربازان ناتو در مانور نظامی با اجزای هستهای «مدافع پایدار 2024» که از کشورهای بالتیک تا بالکان امتداد دارد، با تقلید از حمله به مواضع روسیه و اعلام آمادگی برای مبارزه در برابر «تهدید» مسکو شرکت کردند.
هدف سیاسی-نظامی مانورهای ناتو تضعیف و تکه تکه کردن روسیه در مقطعی در آینده نزدیک است.
در گذر، ناتو بهدنبال توجیه افزایش هزینههای نظامی در کشورهای عضو و سیاست نظامیسازی روابط بینالملل است.