بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشتی بهقلم «مایکل اوهانلون» نوشت: کمیته نیروهای مسلح سنا این سؤال را مطرح کرده است که آیا آمریکا به توانایی مبارزه با چندین جنگ بزرگ بهطور همزمان نیاز دارد یا خیر.
دکترین برنامهریزی رسمی پنتاگون بیان میکند که آمریکا نمیتواند، زیرا در صورت درگیر شدن در مبارزه با یکی از چهار ایالت، احتمال تهاجم فرصتطلبانه سایر کشورها را تهدید میکند.
آمریکا برای چندین دهه بهمنظور تضمین بازدارندگی و جلوگیری از تهاجم فرصتطلبانه آرزوی توانایی شرکت در دو جنگ را داشت.
در طول جنگ سرد، آمریکا قصد داشت در کنار متحدان ناتو علیه بلوک اتحاد جماهیر شوروی در اروپا و حداقل یک درگیری همزمان دیگر در جاهای دیگر به جنگی بزرگ بپردازد.
پس از فروپاشی دیوار برلین در سال 1989، آمریکا تعداد نیروهای مسلح خود را کاهش داد اما هدف برنامهریزی دو جنگ را حفظ کرد.
با این حال، تصور میشد که این جنگها علیه دشمنان با توانایی کمتر، مانند عراق، ایران، کره شمالی یا سوریه باشد. آمریکا مجبور شد در این جنگها به دلیل طولانی بودن آنها، اوج تلاشهای خود را متحول کند.
بودجه دفاع ملی آمریکا که نزدیک به 900 میلیارد دلار است، از اوج جنگ سرد فراتر رفته و سه برابر چین و 6 برابر روسیه است.
این چهار دشمن بالقوه احتمالاً برای همدیگر نمیجنگند و جنگیدن عمدی علیه آمریکا تصمیم مهمی خواهد بود.
ارتش نمیتواند به اندازه کافی نیرو جذب کند تا نیروی موردنظر خود را تکمیل کند و اکثر سرویسهای دیگر برای هدف قرار دادن پرسنل تلاش میکنند.
برنامه ریزان دفاعی بهبود کشندگی نظامی، قابلیت بقا، پایداری، انعطافپذیری و سازگاری را در عصر تغییرات سریع تکنولوژیکی در اولویت قرار دادهاند.
برای جلوگیری از تهاجم همزمان و فرصتطلبانه، آمریکا باید اطمینان حاصل کند که تواناییهای کلیدی کافی برای هر یک از چهار دشمن بالقوه را دارد.
یک چارچوب برنامهریزی جنگی، یک ذخیره استراتژیک مهمات ایجاد میکند و به آمریکا اجازه میدهد تا مهمات را برای چندین جنگ بهطور همزمان در جبهههای کلیدی خارج از کشور تولید کند.