بهگزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه خاورمیانه در یادداشت تازه خود بهقلم «میثم بیزائر» خبر داد: بیش از یک سال پیش، ایران و عربستان پس از توافق در پکن، روابط دیپلماتیک خود را احیا کردند.
آنها سفارتخانهها را بازگشایی کردند و از پایتختهای یکدیگر بازدید کردند.
با این حال، جبهه جدیدی در رقابت آنها پدیدار شد که ریشه در قدرت نرم و آرمانهای اجتماعی داشت، نه ژئوپلیتیک یا ایدئولوژیهای مذهبی. این تنش، تغییر قابلتوجهی در روابط آنها ایجاد کرد.
پیش از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، این کشور و عربستان روابطی عملگرایانه داشتند و منافع اقتصادی متقابل را در خلیجفارس در اولویت قرار میدادند.
ایران با پیشرفت در حقوق زنان، آموزش و صنعتی شدن بهعنوان الگویی برای توسعه و پیشرفت در نظر گرفته شد.
با این حال، انقلاب 1979 نقطه عطفی بود، زیرا دولت عربستان در طول جنگ ایران و عراق از عراق حمایت کرد و ایران را به دست نشانده بودن آمریکا متهم کرد.
اقتصاد ایران به دلیل سالها تحریمهای بینالمللی و فساد که با دههها بیکفایتی و فساد تشدید شده بود، مانع شکوفایی شد.
بهرغم دستاوردها در صنایع نظامی و هوافضا، استراتژی توسعه ایران نتوانسته است پیشرفت اقتصادی یا رفاه بیشتر برای مردم ایجاد کند.
صنعت خودرو همچنان توسعهنیافته است و «امنیت غذایی» کشور به قیمت راندمان پایین و آسیب زیستمحیطی تمام شده است.
در مقابل، عربستان و سایر کشورهای منطقه در داخل توسعه یافتهاند و نقش خود را در بازارهای بینالمللی افزایش دادهاند و اغلب از نظر اندازه اقتصادی، پیچیدگیهای تکنولوژیکی و ارتباط متقابل از ایران پیشی گرفتهاند.
نارضایتی ایرانیان از وضعیت اجتماعی-اقتصادی خود با مقایسه با همسایگان کوچکتر مانند امارات، قطر، کویت و عمان همراه شده است.
مقامات ایرانی این مقایسهها را رد میکنند و شباهتهای مفید را نادیده میگیرند.
عربستان، با جمعیتی بیش از 36 میلیون نفر و تولید ناخالص داخلی بیش از 1 تریلیون دلار را نمیتوان بهعنوان «بیش از حد کوچک» برای مرتبط بودن رد کرد.
مقامات ایرانی با معرفی آنها بهعنوان توانمندسازهای افراطی و مهرههای غربی سعی کردهاند توجه را از اصلاحات اجتماعی و اقتصادی عربستان تحت برنامه چشمانداز 2030 این کشور جلب کنند.
با این حال، پس از گرم شدن روابط در سال گذشته، برنامههای اقتصادی، پیشرفتها، اصلاحات اجتماعی و آرمانهای جهانی عربستان بهطور گسترده در رسانههای ایرانی پوشش داده شده است و بیشتر این پوشش توسط رسانههای غیردولتی انجام شده است. مقامات ایرانی تلاش کردهاند این گزارشها را منحرف یا رد کنند.
تعداد فزاینده رسانههای فارسی زبانی که توسط عربستان یا با حمایتش راهاندازی میشوند، گواه جبهه جدیدی بین تهران و ریاض است که عربستان در تلاش است از آن بهرهبرداری کند.
این استراتژی شامل تضعیف روایتهای جمهوری اسلامی و اعمال نارضایتی بیشتر و در نتیجه تغییر تمرکز ایران به داخل است. مقامات ایرانی بارها علیه شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال تحت حمایت عربستان که قبل از ازسرگیری روابط، محل مناقشه ایران و عربستان بوده، جدال کردهاند.
این جبهه قدرت نرم در حال ظهور چالش جدیدی را برای رهبری ایران ارائه میکند که بهطور سنتی بر محدودیتهای اجتماعی سختگیرانه و مذهبی در داخل و قدرت سخت در خارج از کشور تکیه کرده است.
تهران اکنون با چشمانداز از دست دادن قلب و ذهن حامیان خود در داخل و در سراسر منطقه به خاطر جذابیت مدرنیزاسیون و پیشرفت اقتصادی عربستان مواجه است.