بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه پولیتیکو در گزارشی بهقلم «جان لیج فیلد» نوشت:همه انتخابات مهم هستند، اما برخی از آنها به شدت تعیینکننده به نظر میرسند. انتخابات پارلمانی آتی در فرانسه میتواند مخربترین انتخابات پس از جنگ باشد.
نه تنها برای فرانسه، بلکه برای اتحادیه اروپا، اتحاد آتلانتیک و آنچه از نظم جهانی لیبرال پس از جنگ باقی مانده است.
این انتخابات پارلمانی به دلیل موقعیت راهبردی آن در اتحادیه اروپا، شورای امنیت سازمان ملل متحد و گستره نظامی، یک «انتخابات جهانی» است.
حزب راستگرا افراطی ملی رالی، حزبی که با ولادیمیر پوتین ارتباط دارد، ممکن است در انتخابات پیروز شود.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، تلاش کرده است اتحادیه اروپا را تقویت و تعادلی پایدار بین اروپا و آمریکا پیدا کند.
این انتخابات همچنین میتواند نشاندهنده حذف «ماکرونیسم» باشد، تلاش مکرون برای آزاد کردن قدرت خلاق فرانسه.
دو قدرت مسلط در زندگی سیاسی فرانسه یک چپ تحت سلطه رادیکال و یک راست افراطی ناسیونالیست-پوپولیستی هستند.
هیچ قطعیتی وجود ندارد که مارین لو پن، رهبر تجمع ملی، در انتخابات پارلمانی دو دوری که در روزهای 30 ژوئن و 7 جولای برگزار میشود، پیروز شود.
نظرسنجیها نشان میدهد که او حداکثر 260 کرسی را به دست خواهد آورد، اما حمایتها ممکن است در روزهای پایانی به سمت او تغییر کند.
حتی اگر جردن باردلا نخستوزیر شود، مکرون تا سال 2027 رئیسجمهور باقی خواهد ماند و این آخر هفته در نامهای به مردم فرانسه گفت که وظیفه دارد در سمت خود باقی بماند و از حقوق و نهادهای فرانسوی در برابر لپنیسم محافظت کند.
اما سیستم فرانسه فقط به نام ریاستجمهوری است. تقریباً تمام قدرت واقعی قانون اساسی در پارلمان، نخستوزیر و دولت است.
اگر آنها به یک گرایش سیاسی متفاوت از رئیسجمهور جمهوری تعلق داشته باشند، آنها تصمیم گیرنده نهایی هستند.
این اتفاق سه بار پیش از این در نیم قرن گذشته برای دورههای کوتاه «همزیستی» بین چپ و مرکز راست رخ داده است.
دو گروه در آن زمان بر سر بسیاری از جزئیات مهم اختلافنظر داشتند، اما بر روی مبانی تغییرناپذیر جمهوری فرانسه، از جایگاه مرکزی آن در اتحادیه اروپا تا تعهد بنیادین آن به حقوق بشر، توافق داشتند.
حزب تظاهرات ملی مارین لو پن (اجتماع ملی) به دلیل موضعگیری ضد اتحادیه اروپا و سیاستهای تبعیضآمیز علیه فرانسویها و خارجیهای مقیم مشهور است.
«لو پن» تنها به شدت از حمله روسیه به اوکراین انتقاد کرده و از بانکهای روسیه و کسانی که با «ویکتور اوربان» نخستوزیر مجارستان همدردی با پوتین دارند وام گرفته است.
او همچنین مداخله روسیه در سوریه را «برای جهان مثبت» خوانده است.
تحقیقات لوموند نشان داد که حداقل تعداد زیادی از نامزدهای اجتماع ملی که در دور اول انتخابات پارلمانی شرکت میکنند، ارتباط مستقیمی با مسکو دارند.
جنبش لپنیست اساساً ضدآمریکایی است و میخواهد شاخه نظامی ناتو را که به نظر او ابزاری برای هژمونی آمریکا میداند، ترک کند.
یک دولت اجتماع ملی تهدیدی برای وحدت غرب و اروپا خواهد بود و نفوذ روسیه به سرویسهای اطلاعاتی فرانسه و بهطور بالقوه وحدت غرب را تهدید میکند.
اگر در حال حاضر به برخی از فرانسویها گوش دهید، همهچیز در بدترین حالت و در بدترین دنیاهای ممکن است. هزینه زندگی بالاست، دستمزدها پایین. جنایت و مهاجرت از کنترل خارج شده است. خدمات در حال فروپاشی است. کسری بودجه در حال انفجار است.
با این حال فرانسه در سالهای اخیر از نظر میانگین رشد مشاغل و تورم بهتر از سایر کشورهای اتحادیه اروپا عمل کرده است.
مکرون بیش از سایر کشورها برای کاهش قیمتهای فزاینده هزینه کرده و به همین دلیل کسری بودجه افزایش یافته است.
مهاجرت و جرم و جنایت یک مشکل بزرگ است، اما از نظر آماری در سطوح پایینتری نسبت به چند دهه گذشته قرار دارد.
خدمات تحتفشار هستند اما همچنان کار میکنند. کشورهای دیگر را بررسی کنید. بهعنوان مثال انگلیس.
مکرون هیچ اعتباری برای موفقیتهایش ندارد و انتقاد بیش از در حد نفرت، برای شکستهایش گریبان او را گرفته است. این مسئله تا حدودی تقصیر خودش است.
مکرون، یک انقلابی و سیاستمدار سابق، نتوانست یک جنبش سیاسی مردمی ایجاد کند و کنترل اوضاع را از دست داد
. او دوگانگی سیاسی جدیدی از مرکز در مقابل راست افراطی ایجاد کرد که در دو انتخابات ریاستجمهوری بهخوبی به او خدمت کرد.
با این حال، مردم فرانسه به تناوب منظم، تنفر و بیزاری از رهبران متوالی اختصاص دارند.