بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در یادداشتی به قلم« آرمان محمودیان » نوشت: آسیای میانه به دلیل برخورداری از منابع طبیعی فراوان و موقعیت جغرافیایی، منطقهای ارزشمند است.
این منطقه که سرشار از نفت، گاز و مواد معدنی کمیاب است، همچنین بهعنوان یک کریدور ترانزیت حیاتی عمل میکند که آسیا-اقیانوسیه، غربآسیا و اروپا را به هم متصل میکند.
این حقایق اهمیت آسیای میانه را برای محاسبات استراتژیک روسیه، ایران و چین افزایش میدهد.
به دلیل افزایش انزوای بینالمللی روسیه پس از تهاجم به اوکراین، مسکو اکنون بهشدت به آسیای میانه بهعنوان مرکز فرار از تحریمها و مسیر صادرات و حملونقل برای صادرات انرژی متکی است. چین که منافع منطقهای آن بر ابتکار کمربند و جاده (BRI) متمرکز بود، اکنون نیز بهدنبال تأمین انرژی ارزان و مواد خام و محافظت در برابر جدایی اقتصادی بالقوه اروپا است.
تهران قصد دارد از پیوندهای فرهنگی خود برای توسعه کریدورهای حملونقل استراتژیک استفاده کند که رقبای خود را دور میزند و نفوذ خود را افزایش داده و انزوای اقتصادی را کاهش میدهد.
دیدگاههای رقابتی سه کشور برای نظم منطقهای در آسیای میانه باعث ایجاد منافع متفاوت در حوزههای امنیت، انرژی و تجارت میشود که غرب میتواند از آنها برای تعمیق تعامل خود با منطقه استفاده کند.
روسیه، چین و ایران منافع مشترکی در مقابله با نفوذ آمریکا در آسیای میانه دارند و آمریکا برای حمایت از عملیات افغانستان پایگاههای نظامی ایجاد میکند.
بااینحال آنها اهداف متناقضی بهویژه در مورد تسلط امنیتی در آسیای میانه دارند. روسیه با داشتن پایگاههایی در تاجیکستان و قرقیزستان بیشترین حضور نظامی را دارد.
چین تعامل امنیتی خود را از طریق سازمان همکاری شانگهای گسترش داده است، درحالیکه ایران بهدنبال جبران کمبود حضور نظامی خود از طریق مشارکتهای امنیتی و اقتصادی است.
این واگرایی همکاری سهجانبه را در مقابله با تهدیدات امنیتی پیچیده میکند، زیرا هر کشور اتحادهای استراتژیک و مواضع ایدئولوژیک خود را در اولویت قرار میدهد.
کشورهای آسیای میانه از اتکای بیشازحد به روسیه برای امنیت مرزی و منطقهای خسته شدهاند و بهدنبال تنوع بخشیدن به شرکای امنیتی خود برای محافظت در برابر سلطه روسیه هستند.
جنگ اوکراین به منافع انرژی روسیه و چین در آسیای میانه سرعت بخشیده است و کشورهای آسیای میانه را با گزینههای محدودی برای کاهش وابستگی مواجه کرده است.
معکوس شدن سیستم خط لوله گاز آسیای میانه (در اکتبر 2023 اولین باری بود که گاز روسیه به جمهوریهای شوروی سابق وارد شد) منجر به توقف صادرات انرژی شد.
قزاقستان همچنین بهدنبال استفاده از نقش جدید خود بهعنوان کریدور حمل و نقل برای صادرات انرژی روسیه به چین بوده است. گاز روسیه با پیشی گرفتن صادرات اخیر از ترکمنستان به منبع کلیدی انرژی ارزان برای چین تبدیل شده است.
هدف چین و روسیه جلوگیری از دسترسی آسیای میانه به سایر بازارهای صادراتی و محدود کردن نقش ایران در بازار انرژی است.
ترکمنستان با ضرر قابلتوجهی از محور شرق روسیه مواجه است که منجر به افزایش علاقه به تکمیل پروژه خط لوله ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند (TAPI) شده است.
خط لوله ترانس خزر که ترکمنستان را از طریق آذربایجان به کریدور گاز جنوبی اروپا متصل میکند، همچنان مسیر مطلوبی به سمت اروپا است. کشورهای غربی باید با ارائه نقشههای راه، انتقال انرژی و تنوع اقتصادی از این واگرایی استفاده کنند.
کشورهای غربی ممکن است به کشورهای آسیای میانه اجازه دهند تا گاز و نفت را از طریق ایران به هند انتقال دهند و آنها را تشویق کنند تا وابستگی به بازار چین را کاهش دهند و به هند اجازه دهند تا با واردات چینی رقابت کند.
چشمانداز تجاری در آسیای میانه فرصت مناسبی را برای تعامل استراتژیک غرب ارائه میدهد. درگیریهای ژئوپلیتیکی اساساً منافع تجاری ایران، چین و روسیه را در منطقه تغییر نداده است، اما بهدلیل اینکه قزاقستان و قرقیزستان حلقههای مهمی در استراتژی فرار از تحریم روسیه هستند و از رشد اقتصادی آسیای میانه سرمایهگذاری میکنند، اهمیت استراتژیک آن را افزایش داده است.
طرح کمربند و جاده چین با تمرکز بر گسترش کریدور میانی، میتواند مسیرهای تجاری جایگزینی را برای اروپا و چین فراهم کند و آنها را از وابستگی بیش از حد به زنجیرههای تامین دریایی محافظت کند.
با این حال سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در سال 2024 کاهش یافته است و به کشورهای غربی این فرصت را میدهد تا مشارکت خود را با کشورهای آسیای میانه تقویت کنند.
ک تاکتیک کوتاهمدت برای مقابله با سلطه تجاری چین در منطقه، میتواند اجازه دادن به هند برای تجارت با جمهوریهای آسیای میانه از طریق بندر چابهار ایران باشد.
همکاری روسیه، چین و ایران در آسیای میانه ناشی از تهدیدات متقابل از جمله حضور آمریکا و تروریسم است.
با این حال با عدم مشارکت آمریکا و رقابت برای منابع، تضاد منافع آشکارتر میشود. هدف روسیه، چین و ایران تأمین نیازهای انرژی و منافع اقتصادی خود است که منجر به رقابتهایی میشود که اغلب با نمای تعاونی آنها پنهان میشود. همکاری آنها بیشتر یک راحتی استراتژیک است تا یک اتحاد عمیق. کشورهای غربی باید به یک برنامه بلندمدت برای تعامل استراتژیک با آسیای میانه متعهد شوند تا از ایجاد رقیب برای خود جلوگیری کنند.