بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه پولیتیکو در یادداشتی بهقلم «جف گرینفیلد» نوشت: انتخابات ریاستجمهوری 2024 شاهد تغییر چشمگیری در چشمانداز سیاسی بود و معاون رئیسجمهور در حال تبدیل شدن به نامزد بود.
این تغییر تقریباً نقض قوانین جهان سیاسی است، زیرا معاون رئیسجمهور، بهدنبال به ارث بردن دفتر بیضیشکل از دولت در حال خروج بوده است.
با این حال، ارتقای ناگهانی کامالا هریس و هویت و شخصیت رقیب او، او را به نامزدی تبدیل کرده است که تجسم تغییر است، مهم نیست که سیاستهای او چقدر با رئیسجمهور فعلی متفاوت است.
این اتفاق بهجای طراحی بهطور تصادفی رخ داد، اما ارزش او را بهعنوان یک دارایی سیاسی کم نمیکند.
برای دونالد ترامپ، این امر او را از یکی از بزرگترین قدرتهایش محروم میکند.
ترامپ در سال 2016 با وعده شکستن وضعیت موجود به ریاستجمهوری رسید. اکنون او با اتهامات معتبری مواجه است که نشاندهنده گذشته است و یک مدعی جوانتر و تله ژنیک وجود دارد که مشتاق این قضیه است.
در مقابل، هیلاری کلینتون به مدت هشت سال بهعنوان بانوی اول، سناتور برای هشت سال آینده و سپس وزیر امور خارجه، یک چهره کلیدی کاخ سفید بود.
در مقابل، ترامپ نماینده چیزی جز تغییر نبود. او فاقد هر کیفیتی بود که معمولاً به ریاستجمهوری مربوط میشود یعنی بی اطلاع از تاریخ، زندگی صرفاً وقف تجلیل شخصی، مشهور بهعنوان یک چهره در صفحات شایعات و بهعنوان یک ستاره تلویزیونی بود.
مردم آمریکا مدتهاست که تمایل خود را برای گسستن از سیاست «عادی» در ابعاد کوچک و بزرگ نشان دادهاند.
در سال 2016، رایدهندگان ترامپ گفتند بله، ما میتوانیم نامزدی را بدون تجربه و فاقد شرایط سنتی در دفتر بیضی قرار دهیم. بله، ما میتوانیم هشدارهای مطبوعات جریان اصلی را نادیده بگیریم.
بله، ما میتوانیم به تغییرات رادیکالتر از هر تغییری در تاریخ خود رأی دهیم.
با این حال، در سال 2024، ادعای تغییر ترامپ بسیار دشوارتر است.
ترامپ قبلا در کاخ سفید بوده است، از سوی دیگر، ترامپ در کنار گذاشتن شکست خود در سال 2020 ناتوان به نظر میرسد. او بر ادعاهای دروغین دزدی انتخاباتی خود، حتی تا حد حمله به فرماندار بسیار محبوب جمهوریخواه جورجیا، اصرار دارد. هر چه که باشد، تغییر نیست.
از سوی دیگر، دموکراتها با چشمانداز تیرهای از حفظ یک مقام قدیمی و غیرمحبوب در کاخ سفید روبرو بودهاند.
استعفا و ناامیدی، واقعیتهای جو بایدن بودند. با آن عملکرد مناظره، برای مهمترین نیروهای حزب روشن شد که بایدن در نوامبر نتوانست پیروز شود.
در بحبوحه کارزار فشار و بدتر شدن نظرسنجیها، رئیسجمهور تسلیم شد و از نامزدی برای انتخاب مجدد خود کنار رفت. گویی حزب دموکرات قدرتی را دوباره کشف کرده بود که هرگز از آن استفاده نکرده بود، شاید هرگز از آن آگاه نبود.
این به دور از یک «کودتا»، اجرای وظیفه اساسی یک حزب سیاسی بود، استفاده از قدرت رسمی و غیررسمی برای محافظت از خود در برابر فاجعه سیاسی.
در عرض دو هفته، رایدهندگان اکنون با واقعیتی روبرو شدند که قبلا غیرممکن به نظر میرسید: «شما نمیخواهید به بایدن یا ترامپ رای دهید؟ حالا شما مجبور نیستید! شما تغییر میخواهید؟ او اینجاست!» سیل پول، داوطلبان و ازدحام جمعیت به سمت هریس، گواه بر قدرت این احساسات است.