loader image

جستجو

America's deterrence crisis

فارن افرز:
بحران بازدارندگی آمریکا

مرکز مطالعات سورین

چکیده

نشریه «فارن افرز» در مقاله تازه خود به بررسی بحران بازداردندگی آمریکا پرداخت و نوشت: بازدارندگی در شرایط جنگ، مستلزم تمایل به تحمل خطر و نشان دادن همین تمایل است.

فهرست مطالب

به‌گزارش مرکز مطالعات سورین،‌ نشریه فارن افرز در مقاله تازه خود به‌قلم «کارتر ملکاسیان» نوشت: آمریکا و متحدانش به دلیل عوامل مختلف با بحران بازدارندگی مواجه هستند.

چین کشتی‌های فیلیپینی را در دریای چین جنوبی تهدید می‌کند و احتمالاً ارتش خود را برای حمله به تایوان آماده کرده است.

روسیه در جنگ خود علیه اوکراین باقی مانده است و ایران تهدید به انتقام از اسرائیل می‌کند به خاطر اینکه اسماعیل هنیه، رهبر حماس در تهران توسط اسرائیل ترور شد.

حزب‌الله حملات موشکی به اسرائیل را افزایش می‌دهد و حوثی‌ها به حمله و غرق‌کردن کشتی‌های تجاری در دریای سرخ ادامه می‌دهند.

خطر کشتن پرسنل نظامی آمریکا توسط موشک‌های ایران، حمله حوثی‌ها به کشتی نیروی دریایی آمریکا یا غرق‌شدن کشتی‌های شرکت کشتیرانی در حال افزایش است.

برای حفظ بازدارندگی، واشنگتن باید تمایل بیشتری برای مقابله ‌به ‌مثل نشان دهد و به تهران نشان دهد که آسیب به کشتی‌های آمریکایی با انتقام از دارایی‌ها یا قلمرو ایران پاسخ داده خواهد شد.

قبل از سال 1945، بازدارندگی موضوع مهمی در مطالعات جنگ نبود.

با این حال، در اواخر دهه 1940، استراتژیست‌هایی مانند شلینگ، برودی و وولستتر شروع به تدوین نظریه بازدارندگی کردند.

بازدارندگی هسته‌ای مبتنی بر قابلیت ضربه آخر است که به هر یک از طرفین اجازه می‌دهد در پاسخ به حمله دشمن خود، حمله ویرانگر آخری را انجام دهند.

کشورهایی مانند چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و آمریکا از این قابلیت برخوردارند و هیچ کس نمی‌تواند دشمنی را بدون نابودی خود از میان بردارد.

تشدید تنش زمانی که هر دو طرف دارای تسلیحات هسته‌ای هستند، یک نگرانی اساسی است، زیرا اقدامات نظامی می‌تواند منجر به مجموعه‌ای از اقدامات و حملات متقابل شود که می‌تواند ‌به‌طور تصادفی منجر به یک فاجعه کامل شود.

بازدارندگی در شرایط جنگ، مستلزم تمایل به تحمل خطر و نشان دادن همین تمایل است.

حتی گام‌های کوچک می‌تواند نشان‌دهنده عزمی بزرگ باشد و تصمیم‌گیرندگان آمریکایی و شوروی توجه دقیقی به این اقدامات داشتند.

شلینگ و معاصرانش تئوری بازدارندگی را برای مقابله با کشورهای غیرهسته‌ای توسعه ندادند و زمانی که مقامات سعی کردند آن را اعمال کنند، نتایج مطلوبی به دست نیامد.

در سال 1964 و اوایل سال 1965، دولت جانسون تلاش کرد تفکر شلینگ را در مورد ویتنام شمالی اعمال کند، اما رهبران ارشد ویتنام شمالی متقاعد نشده بودند که آمریکا آن‌ها را سرنگون کند.

هنگام رویارویی با یک قدرت غیرهسته‌ای، خطر نابودی متقابل تضمین‌شده بسیار کاهش می‌یابد، اما یک قدرت هسته‌ای با خطر کمی از فاجعه هسته‌ای خودش مواجه است.

در برخی موارد، ترس از یک جنگ متعارف همه‌جانبه می‌تواند یک دشمن هسته‌ای را وادار کند که درگیر شود، مانند جنگ کره و جنگ ویتنام.

بازدارندگی یک دشمن غیرهسته‌ای مشکل است، زیرا یک دشمن غیرهسته‌ای ممکن است تصور کند که آمریکا مایل به تحمل هزینه‌های یک جنگ متعارف همه‌‌‌جانبه نیست؛

بنابراین، آمریکا باید در مقابله با مخالفان غیرهسته‌ای مانند ایران گام‌های بزرگ‌تری بردارد.

آمریکا باید تعهد و توانایی خود را در آستانه مقابله با کشورهای غیرهسته‌ای از طریق سیگنال‌های پرهزینه مانند حملات تلافی‌جویانه یا استقرار طولانی‌مدت ناوهای هواپیمابر و زیردریایی‌ها نشان دهد.

دفاع اسرائیل در برابر 300 موشک و پهپاد ایرانی در ماه آوریل نشان‌دهنده این تعهد است.

با این حال، رهگیری‌ها در ماه آوریل، ظرفیت تلافی‌جویانه ایران را مورد تردید قرار داد، زیرا ایران برای جلوگیری از حملات هوایی آمریکا و اسرائیل به موشک‌های بالستیک متکی بود. این موضوع سوالی را در مورد قدرت بازدارندگی ایران ایجاد می‌کند.

تئوری بازدارندگی در برخورد با بازیگران غیردولتی مانند حزب‌الله و حوثی‌ها بی‌اثر است، زیرا آن‌ها فاقد اهداف نظامی باارزش هستند و متحرک و قابل پنهان هستند.

آمریکا سابقه درهم شکستن سازمان‌های چریکی و تروریستی را از طریق مراقبت‌های سنگین، حملات هوایی و پهپادی، عملیات ویژه و حملات هماهنگ دارد، اما با این ‌حال، این رویکرد مستلزم زمان، منابع و مستلزم تحمل تخریب است.

راه کارآمدتر برای مقابله با این گروه‌ها، فشار بر ایران از طریق انتقال پیامدهای ادامه حملات موشکی و پهپادی است.

البته تهران ممکن است نفوذ بر نمایندگان خود را انکار کند و آمریکا را به تشدید تنش متهم کند. برای رسیدن به این هدف، تهران باید عواقب اقدامات خود را درک کند و آمریکا باید تمایل خود را برای انتقام از طریق اقدامات (نه از طریق گفتار) روشن کند.

این می‌تواند شامل نظارت شدید، شلیک‌های هشداری یا سوارشدن بر کشتی‌های تجاری ایران باشد. پنتاگون همچنین باید راه‌های خلاقانه‌ای را در نظر بگیرد تا نشان دهد که دارایی‌های نظامی ایران ممکن است آسیب ببیند.

آمریکا باید همچنان در دفاع موشکی اسرائیل، تعهد خود را نشان دهد و گزینه‌های ایران را محدود کند.

به دلیل رهگیری موفقیت‌آمیز موشک‌های ایران، آمریکا و اسرائیل در موقعیت قوی‌تری برای بازدارندگی ایران هستند. در هر صورت اگر خطرات فعلی بیش از حد شوند، آمریکا می‌تواند عقب‌نشینی کند، حضور دریایی خود را حذف کند و ترافیک تجاری را از طریق دریای سرخ متوقف کند.

با این حال، این رویکرد می‌تواند منجر به حملات بیشتر به اسرائیل، کاهش تجارت بین‌المللی و تضعیف جایگاه آمریکا در غرب‌آسیا شود.