بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در مقاله تازه خود بهقلم «مازا» «فنگ» نوشت:در طول سه کنگره حزب کمونیست چین یعنی هجدهمین کنگره در سال 2012، نوزدهمین کنگره در سال 2017 و بیستمین کنگره در سال 2022، «شی جین پینگ» موقعیت خود را در رأس هرم «حکچ» تثبیت و از هنجارها و قوانین قدیمی حاکم بر سیاست نخبگان به نفع ترجیحات خود اجتناب کرد.
صاحبنظران و سیاستمداران به طور یکسان با بیشمار سؤالات جدید در مورد مسیر آینده پویایی قدرت حکومت، اولویتهای سیاست و نقش آن در صحنه جهانی دستوپنجه نرم میکنند.
امواج این تغییرات بسیار فراتر از دیوار بزرگ گسترش مییابد و تهدیدی برای تغییر شکل خطوط رقابت قدرتهای بزرگ در سالهای آینده است.
یک درس واضح از کنگرههای نوزدهم و بیستم حزب این است که وفاداری شخصی به شی در حال حاضر یک عامل کلیدی و شاید مهمترین عامل در خط مشی اوج گیری رهبری حزب است، اما حتی با توجه به اهمیت روزافزون وفاداری شخصی، آن را کاملاً جایگزین نکرده است.
تأثیر عوامل میراث در انتخاب رهبری سن، تجربه و ریشههای منطقهای هنوز در تعیین اینکه چه کسی به ردههای ارشد حزب میرسد، نقش دارد.
این معیارهای طولانیمدت در سطوح پایینتر مهم باقی میمانند، حتی زمانی که وفاداری در اوج ساختار قدرت حکچ در مرکز توجه قرار میگیرد.
رهبران مشتاق باید در یک زمین پیچیده حرکت کنند که در آن نشان دادن وفاداری بسیار مهم است، اما نه به قیمت نادیده گرفتن سایر صلاحیتهای سنتی موردنیاز.
سرپیچی شی از قوانین نانوشته در انتخاب پرسنل به نشانه سبک رهبری او تبدیل شده است.
با این حال، برخلاف تصور رایج، حکچ هنوز در یک دوره نوسان است. با توجه به سن بالای شی (71 سالگی)، چالشهای داخلی و بینالمللی فزاینده، نوآوران بلندپروازانه و تحول مستمر سیاست نخبگان از کنگره هجدهم تا نوزدهم تا کنگره بیستم، هنوز هیچ حالت عادی جدیدی وجود ندارد. وفاداری به شی یک ویژگی زودگذر برای پیشرفت نخبگان است تا حدی به این دلیل که غیرقابلاندازهگیری است.
علاوه بر این، شی فانی است. پتانسیل بازگشت به الگوهای آشناتر جانشینی رهبری و حکومت را نمیتوان نادیده گرفت. تغییر رادیکال دیگری در نحوه تقسیم، جمعآوری و به کارگیری قدرت ممکن است.
کنگره بیست و یکم حزب آتی در سال 2027 یک مقطع حساس خواهد بود، با عملکرد شی و پویایی قدرت غالب تعیینکننده میزانی که او میتواند نسل بعدی رهبران را شکل دهد. در طول سه سال آینده، ناظران باید به طور خاص مراقب تحولات سیاست جناحی در چین باشند.
رقابت جناحی از دیرباز مشخصه سیاست چین بوده است.
دو جناحی که در دوره بین درگذشت دنگ و صعود شی تسلط داشتند یعنی جناح اتحادیه جوانان کمونیست چین و «باند شانگهای» دیگر بازیگران اصلی نیستند.
به جای آنها یک مشت جناح جدید برخاستهاند. با این حال، برخلاف پیشینیان خود، هر یک از این جناحهای جدید به یک رهبر ارشد وفادار هستند:
شی جین پینگ. این امر ممکن است رقابت بین جناحی را به شیوههای بدیع پیوند دهد. حتی اگر شی سکان تصمیمگیری سیاسی را در دست گرفته است، تمرکز شدید بر خودش به عنوان رهبر به طور ناخواسته شکافهایی را در درک ما از سیستم سیاسی گستردهتر چین آشکار کرده است.
این جناحها بر سر چه منابع و امتیازاتی با هم رقابت میکنند؟ چگونه رقابت میکنند؟ شی در هدایت و مدیریت آن رقابت چه نقشی دارد؟ اینها همه سؤالات بیپاسخ است.
در پشت نمای حکومت مطلق شی، سیاست معاصر چین به همان اندازه پیچیده است که همیشه بوده است.
در آینده، آژانسهای اطلاعاتی و تحلیلگران علمی باید عملکرد و تعامل این جناحهای جدید را بررسی کنند و به دنبال کشف چگونگی تعریف منافع خود، ماهیت رقابت خود و چرایی همکاری آنها باشند.
چنین تلاشهایی روشن میکند که شی چگونه این اکوسیستم سیاسی را شکل میدهد و هدایت میکند و چگونه آن اکوسیستم ممکن است بدون او تکامل یابد.
در واقع، این شبکه جدید از جناحهای شی-محور ممکن است هستهی وجودی بینظمی آینده را در خود داشته باشد.
در نهایت، شی صحنه را ترک خواهد کرد.
در شرایطی که هیچکس در رأس نظام سیاسی برای مدیریت رقابتها نیست و با قوانین قدیمی سیاست نخبگانی که مدتهاست کنار گذاشته شده است، ممکن است رقابت شرورانه برای کنترل حزب به وجود بیاید.
قبل از شی، ثبات ذاتی در یک سیستم دو جناحی وجود داشت؛ اما اکنون، این احتمال وجود دارد که یک حزب تک قطبی تقریباً یک شبه به یک حزب چندقطبی تبدیل شود.
در چین کمونیستی، انقلاب همیشه خودش را تحلیل برده است. در چین پس از شی، انقلاب ممکن است جشنی مناسب برای یک امپراتور پیدا کند.