بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه لس آنجلس تایمز در مطلبی بهقلم «جفری انجل» نوشت:کلمات اهمیت دارند، به خصوص زمانی که توسط یک رئیسجمهور و بهویژه در خارج از کشور بیان میشود.
«تئودور روزولتـ ششمین رئیسجمهور آمریکا توصیه کرد: آرام صحبت کنید و «سیاست زور و فشار» را دنبال کنید.
اگرچه او هرگز تصور نمیکرد که جانشینی بتواند در کمتر از نیم ساعت شهرهایی را که بسیار دورتر بودند، محو کند.
این زور هستهای در واقع بسیار قدرتمند است و از سال 1945 میتواند خشنترین دشمنان ما از جمله مسکو، پکن، تهران و پیونگیانگ را از بیپرواترین جاهطلبیهایشان دور نگه دارد.
همچنین متحدان را در صف نگه میدارد. ژاپن، عربستان، آلمان و کره جنوبی چه مشترکاتی دارند؟ هرکدام فقط یک روز تا پیوستن به تیم هستهای فاصله دارند.
آن روز زمانی است که رهبران آنها باور ندارند که رئیسجمهور آمریکا به کمک آنها خواهد آمد.
جورج اچ دبلیو بوش همچنین قدرت اعلامیههای ریاستجمهوری را درک میکرد و در نتیجه زمانی که دیوار برلین سرانجام در سال 1989 فرو ریخت تا حد زیادی ساکت بود.
او به لزلی استال، خبرنگار سیبیاس گفت: حدس میزنم که من آدم هیجانانگیزی نیستم. با پاسخ کوتاه او اما بوش میدانست که پیروزی ریاستجمهوری در آن لحظه مخاطرهآمیز ممکن است باعث واکنش تندروها شود.
رؤسای جمهور قرار است بیشتر به سرنوشت ملت اهمیت دهند تا سرنوشت خودشان.
زمانی که باراک اوباما از حمایت از «خط قرمز» خود در برابر استفاده سوریه از سلاحهای شیمیایی در سال 2013 امتناع کرد، اعتبار باراک اوباما متضرر شد، اما او در نهایت قولش برای جلوگیری از یک باتلاق دیگر در غربآسیا را بیش از از دست دادن موقت اعتبارش مهم دانست.
تصمیم جو بایدن برای عمل به وعده خود مبنی بر پایان دادن به جنگ نسلهای طولانی آمریکا در افغانستان، حتی زمانی که تلافی خسارات متحملشده در جریان تخلیه ممکن است به او در انتخابات کمک کرده باشد، ثابت ماند.
او استدلال کرد که نشان دادن احتیاط بهتر از این است که یک تصمیم سنجیده را به امید نجات موقت چهره و اعتبار، عجولانه تغییر دهد.
به همین دلیل است که دورنمای ریاستجمهوری دوم ترامپ بسیار وحشتناک است:
سخنان نسنجیده او طنینانداز میشود.
او اولین رئیسجمهوری پس از هری ترومن که به عبارتی تنها رئیسجمهور تاریخ بود، بود که تعهد ما به دفاع از متحدان ناتو را مورد تردید قرار داد.