بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کارنگی در مقاله تازه خود بهقلم «روزا بلفور» نوشت: ائتلاف نظامی ایجاد شده بین آمریکا، استرالیا و بریتانیا منجر به همسوییهای جدیدی میشود و میتواند روابط آنها با فرانسه و نیز خودشان را عمیقا تحت تأثیر قرار دهد. آمریکا و متحدان اروپایی این کشور باید بدانند که چه چیزی در خطر است. خروج آشفته آمریکا از افغانستان، شکایت برخی از اعضای اروپایی ناتو مبنی بر عدم مشورت دولت آمریکا در این خصوص را به همراه داشت و به عنوان یک زیان مطرح شد.
چهار هفته بعد، «پیمان آکوس» یک پیمان امنیتی بین استرالیا، انگلستان و آمریکا، که بر اساس آن استرالیا زیردریاییهای هستهای آمریکا را خریداری و توافقنامه زیر دریایی خود با فرانسه را لغو میکند، به همه شک و شبههها پایان داد.
اینکه آیا عدم هشدار به فرانسه در مورد دستیابی به این توافق، یک اشتباه دیپلماتیک غیرحرفهای بود یا نشانهای از بیاعتنایی به متحد اروپایی آمریکا بود، اهمیت کمی دارد. وقتی صحبت از چین میشود، آمریکا به این توافق اهمیتی نمیدهد و به شرکای اروپاییاش اعتماد نمیکند. به نظر میرسد که هدف از تمهیدات امنیتی، تجاوز روزافزون چین به این منطقه است.
این امر در پی وخامت روابط تجاری و دیپلماتیک بین چین و استرالیا صورت میگیرد که در آن پکن در استفاده از اقدامات تلافیجویانه خویشتنداری چندانی نشان نداده است. استرالیا علیرغم وابستگی اقتصادی به چین و یا شاید به دلیل وابستگی به دنبال تضمینهای امنیتی از آمریکا است.پکن این توافق را به مثابه یک رویارویی تفسیر میکند و آمریکا را به استفاده از «ایده منسوخ جنگ سرد» متهم کرده است.
دولت بایدن با توجه به رقابت خود با چین در جهت تغییر شکل ائتلافها پیش میرود. فراتر از پیامدهای دیپلماتیک با پاریس، باید پیامدهای وسیعتری را برای اروپا درباره این توافق در نظر بگیریم.
این پیامدها درباره رابطه اروپا با منطقه هند و اقیانوس آرام نیز وجود دارند و روابط پیچیده و تفرقهانگیز اروپا با چین را نیز در بر میگیرد. این پیامدها درباره این هستند که آیا اتحادیه اروپا میتواند در کاهش تنشهای ژئوپلیتیک نقشی ایفا کند یا خیر و آیا اساساً، این پیامدها درباره اعتماد متقابل اروپا و آمریکا و تصوراتی درباره آینده اتحاد اقیانوس اطلس نیز میتواند باشد یا خیر.
از قضا، «پیمان آکوس» در همان روزی به امضا رسید که اتحادیه اروپا استراتژی هند و اقیانوسیه خود برای گسترش منافع و روابط در منطقه را اعلام کرد. استراتژی هند و اقیانوسیه جامع است، از آب و هوا گرفته تا امنیت دریایی، از تجارت تا پایداری، و شامل همه بازیگران منطقهای میشود. این برنامه به سایر کشورهایی که دارای استراتژی هند -اقیانوسیه(هندوپاسیفیک) هستند، از جمله «آکوس»، دسترسی دارد و بروکسل فکر میکند که باید حداقل در زمینه آب و هوا و تنوع زیستی چین در آن مشارکت داشته باشد.
«جوزپ بورل» -نماینده عالی اتحادیه اروپا- در یک کنفرانس مطبوعاتی درباره راهبرد این استراتژی، خواستار همکاری در این زمینه شد.«پیمان آکوس» نشان میدهد که همهچیز برای مهار کردن چین به خدمت درآمده است، خواه اروپا آن را دوست داشته باشد یا خیر. این ابزارها شامل برخی از مشارکتهایی است که دولت بایدن برای ترمیم آنها وقت گذاشته است.این موضوع میتواند فرصتی از دسترفته برای آمریکا جهت همکاری با اتحادیه اروپا در جهت روابط هند-اقیانوسیه باشد.
در گذشته، آمریکا و اتحادیه اروپا، گاهی از تاکتیکهای «پلیس خوب، پلیس بد» برای مقابله با شرایط دشوار استفاده میکردند، مانند وقتی که مذاکرات اروپایی با ایران در نهایت منجر به مذاکرات عدم اشاعه سلاح هستهای و در نتیجه توافق هستهای شد.
تمهیدات مشابه، مستلزم اعتماد بین شرکا و برنامه مشترک است. همچنین اعتماد، مسئله مهمی است.کاهش اعتماد، امکان همکاری آمریکا و اتحادیه اروپا را در زمینه چین، حداقل در مورد تنوع زیستی و تغییرات آب و هوایی، که اروپا به طور فزایندهای آنها را به عنوان بزرگترین تهدید قرن 21 میشناسد، کاهش میدهد.
خطر عمیقتری برای اروپا در پس توافق «آکوس» وجود دارد. فشار بیشتر برای رویارویی با چین، خطر از بین بردن توازن نامطلوب بین حوزه اقیانوس اطلس و طرفداران تقویت اروپا در امور بینالملل را در پی دارد. فرانسه و نهادهای اتحادیه اروپا برای سرمایهگذاری بیشتر در ظرفیت امنیتی اتحادیه اروپا تلاش میکنند. مانند استرالیا، اقتصاد برخی از کشورهای اروپایی از نظر اقتصادی با چین آمیخته شده است، اما امنیت آنها به طور جدایی ناپذیری به آمریکا وابسته است.