بهگزارش مرکز مطالعات سورین، جنگ روسیه و اوکراین یا همان «بحران اوکراین» که جدال بر سر مناطق «کریمه» و «دونباس» و یکسری مسائل پیشینهدار تاریخی را شامل میشود، درگیری مستمر و درازمدتی است که ملموسترین شکل آن در فوریه 2014 آغاز شد. پس از اعتراضات «یورومیدان» و برکناری «ویکتور یانوکوویچ» -رئیس جمهور وقت اوکراین- در 22 فوریه 2014 در اثر یک کودتای آمریکایی، و همزمان با تنشهای گسترده بین روسیه و اوکراین در جنوب و شرق اوکراین، ارتش روسیه مواضع استراتژیک و زیرساختها در منطقه کریمه اوکراین را تصرف کرد. در یکم مارس 2014، شورای فدراسیون روسیه، به اتفاق آرا، قطعنامهای را در مورد درخواست ولادیمیر پوتین -رئیس جمهور این کشور- برای استفاده از نیروی نظامی در خاک اوکراین تصویب کرد. این قطعنامه، چند روز پس از آغاز عملیات نظامی روسیه درباره «بازگشت کریمه» یا همان «الحاق کریمه» بهتصویب رسید.
نیروهای ارتش روسیه، در آغاز بهشکل سربازان نقابدار و مسلح، ساختمانهای دولتی و پایگاههای نظامی فرودگاههای شبهجزیره کریمه را بهتصرف خود درآوردند. پس از آن، ۷ هزار نیروی نظامی وارد این شبهجزیره شده و کنترل آن را بهدست گرفتند. روز بعد، 8 هزار نیروی دیگر اضافه شد و به 15 هزار نفر رسید. روسیه بیدرنگ این رویکرد نظامی را اقدامی جهت حفظ حقوق شهروندان روستبار و روسزبان شرق اوکراین اعلام کرد. سرانجام در ۱۶ مارس ۲۰۱۴، همهپرسی وضعیت کریمه برای پیوستن به روسیه توسط دولت شبهجزیره کریمه صورت گرفت و ۸۱ درصد از واجدان شرایط در کریمه، در این انتخابات شرکت کردند و 99.77 درصد به پیوستن این شبهجزیره به روسیه «آری» گفتند. پوتین، در ۱۸ مارس ۲۰۱۴، رسما سند بازگشت کریمه به روسیه را امضا کرد و این شبهجزیره را جزء جداییناپذیر کشورش خواند.
در ماه آوریل، تظاهرات گروههای طرفدار روسیه در منطقه دونباس در اوکراین به جنگ بین دولت اوکراین و نیروهای جداییطلب جمهوریهای دونتسک و لوهانسک تبدیل شد. در ماه آگوست، خودروهای نظامی روسیه از طریق مرز از چندین نقطه استان دونتسک عبور کردند. اقدام ارتش روسیه، بهعنوان عامل شکست نیروهای اوکراینی در اوایل سپتامبر تلقی شد.
در نوامبر 2014، ارتش اوکراین از حرکت فشرده نیروها و تجهیزات از روسیه به مناطق تحت کنترل جداییطلبان شرق اوکراین خبر داد. آسوشیتدپرس گزارش داد که 40 دستگاه خودروی نظامی بدون نشان در حال حرکت در مناطق تحت کنترل شورشیان هستند. «دفتر نظارت ویژه بر اوکراین» در «سازمان امنیت و همکاری اروپا» (OSCE) خبر از کاروانهایی از سلاحهای سنگین و تانکها در قلمرو تحت کنترل جمهوری خلق دونتسک داد.
اکثریت اعضای جامعه بینالمللی تحت لوای آمریکا، روسیه را بهخاطر اقداماتش در فضای پسا انقلاب اوکراین محکوم و این کشور را به نقض قوانین بینالمللی و نقض حاکمیت اوکراین متهم کردند. بسیاری از کشورها تحریمهای اقتصادی را علیه روسیه، افراد یا شرکتهای روسی اعمال کردند که روسیه نیز به آن واکنش نشان داد. در دسامبر 2015، پوتین بهصراحت اعلام کرد که افسران اطلاعاتی نظامی روسیه در اوکراین عملیات میکنند و تاکید بر این موضوع کرد که آنها مشابه نیروهای عادی نیستند.
1. تاریخچه
«نیکیتا خروشچف» -نخستوزیر اسبق شوروی- کریمه را که محل استقرار ناوگان دریای سیاه روسیه/ شوروی بوده را از «جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی» (روسیه بلشویک) به «جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکراین» در سال 1954 منتقل کرد. از آنجا که هر دو جمهوری بخشی از اتحاد جماهیر شوروی و پاسخگو به دولت در مسکو بودند، این رویداد بهعنوان یک «ژست نمادین» بیاهمیت تلقی میشد. کریمه در سال 1991 پس از همه پرسی، درست قبل از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، دوباره به خودمختاری رسید.
نیکیتا خروشچف
منتقدین روسیه معتقدند «با وجود اینکه اوکراین از سال 1991 یک کشور مستقل است، اما روسیه همچنان در قاب تفکر جمهوری شوروی سابق، آن را بخشی از حوزه نفوذ خود میداند». «ایولیان چیفو» -مفسر سیاسی رومانیایی- و همکارانش ادعا میکنند که در رابطه با اوکراین، روسیه نسخه مدرنیزهشده از «دکترین برژنف» در مورد «حاکمیت محدود» را دنبال میکند، که طبق آن حاکمیت اوکراین نباید بزرگتر از حاکمیت آن در زمان پیمان ورشو قبل از سقوط امپریالیسم شوروی باشد. مدعیان این ادعا آن را مبتنی بر این اظهارات رهبران روسیه میدانند که ادغام احتمالی اوکراین در ناتو، امنیت ملی روسیه را بهخطر میاندازد.
پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، اوکراین و روسیه روابط بسیار نزدیک خود را برای چندین دهه حفظ کردند. در همان زمان، چندین نقطه اختلاف وجود داشت؛ از جمله مهمترین آنها زرادخانه هستهای مهم اوکراین بود که اوکراین در «یادداشت بوداپست در مورد تضمینهای امنیتی» (دسامبر 1994) به این شرط سازش کرد که روسیه (و سایر امضاکنندگان) تضمینی در قبال تهدید یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی اوکراین ارائه کنند. در سال 1999، روسیه یکی از امضاکنندگان «منشور امنیت اروپا» بود، که در آن «حق ذاتی هر یک از کشورهای شرکتکننده برای آزادی انتخاب یا تغییر ترتیبات امنیتیاش از جمله معاهدات اتحاد» را مجددا تایید کرد. غرب معتقد است که روسیه هر دو تضمین را در سال 2014 زیر پا گذاشت و روسیه معتقد است که قضیه ورودش به مسئله اوکراین منطقا و مطلقا جنبه دفاع از حریم امنیتیاش را دارد.
نکته دوم، به مسئله تقسیم ناوگان دریای سیاه برمیگردد. اوکراین موافقت کرد که تعدادی از تاسیسات دریایی از جمله تاسیسات در «سواستوپل» را اجاره کند تا ناوگان دریای سیاه روسیه بتواند به همراه نیروهای دریایی اوکراین در آنجا مستقر شود. از سال 1993 تا دهه 1990 و 2000، اوکراین و روسیه درگیر مناقشات گازی متعددی شدند. در سال 2001، اوکراین به همراه گرجستان، آذربایجان و مولداوی گروهی به نام «سازمان توسعه اقتصادی و دموکراسی گوآم» (GUAM) را تشکیل دادند که از نظر روسیه بهعنوان یک چالش مستقیم برای «اتحادیه کشورهای مستقل همسود» (CIS) -گروه تجاری تحت تسلط روسیه که پس از فروپاشی شوروی تشکیل شد- تلقی گردید. انقلاب نارنجی سال 2004 که باعث شد «ویکتور یوشچنکو» -سیاستمدار پوپولیست اوکراینی- بهجای «ویکتور یانوکوویچ» -رئیس جمهور قانونی کشور- بهعنوان رئیس جمهور انتخاب شود، روسیه را خشمگین کرد. علاوه بر این، اوکراین به افزایش همکاری خود با ناتو ادامه داد و سومین گروه بزرگ از نیروهای نظامی خود را در سال 2004 به عراق اعزام کرد و همچنین نیروهای حافظ صلح خود را در خدمت ماموریتهای ناتو همچون «آیساف» (نیروهای بینالمللی کمک به امنیت) در افغانستان و «حفظ صلح در کوزوو» قرار داد.
نیروهای اوکراینی در عراق
ویکتور یانوکوویچ دوباره در سال 2010 به پیروزی در انتخابات رسید و روسیه احساس کرد که بسیاری از روابط با اوکراین را میتوان ترمیم کرد. قبل از این، اوکراین اجارهنامه تاسیسات دریایی کریمه را تمدید نکرده بود و این بدان معنا بود که نیروهای روسی باید تا سال 2017 کریمه را ترک کنند. با این حال، یانوکوویچ در قامت ریاست جمهوری و بهطور قانونی (با نگاه به یکی از بندهای قانون اساسی) قرارداد جدیدی را امضا کرد و حضور مجاز نیروها را گسترش داد و همچنین به سربازان روس اجازه داد در «شبهجزیره کرچ» آموزش ببینند. بسیاری در اوکراین، این اقدام یانوکوویچ را غیرقانونی دانستند، زیرا مدعی بودند طبق قانون اساسی اوکراین، پس از انقضای «معاهده سواستوپل»، هیچ نیروی خارجی دائمی حق ندارد در اوکراین مستقر شود. اما قانون اساسی اوکراین، در حالی که ممنوعیت کلی استقرار پایگاههای خارجی در خاک این کشور را متذکر میشد، در اصل یک ماده انتقالی نیز داشت که استفاده از آن را مجاز میکرد: «پایگاههای نظامی موجود در خاک اوکراین برای استقرار موقت تشکیلات نظامی خارجی». این موضوع به ارتش روسیه اجازه داد تا پایگاه خود در کریمه را بهعنوان یک «پایگاه نظامی موجود» حفظ کند. با بازداشت «یولیا تیموشنکو» -چهره اصلی اپوزیسیون یانوکوویچ- جرقه نارضایتیهای مخالفان دولت یانوکوویچ زده شد. در نوامبر 2013، ویکتور یانوکوویچ از امضای توافقنامه ارتباط با اتحادیه اروپا امتناع کرد. وی در همان زمان اصرار بسیاری بر روابط نزدیکتر با روسیه داشت و این اقدام را صورت داد. درست در همین زمان بود که در شب 21 نوامبر سال 2013، با تحریک غرب، اعتراضات و ناآرامیهای موسوم به «یورومیدان» آغاز شد و پس از ماهها اعتراض بهعنوان بخشی از جنبش یورومیدان، در 21 فوریه 2014، تحت فشار، توافقنامه مصالحه بین یانوکوویچ و رهبران اپوزیسیون پارلمانی مبنی بر برگزاری انتخابات زودهنگام امضا شد. روز بعد، یانوکوویچ پیش از رایگیری استیضاح که او را از قدرت بهعنوان رئیس جمهور سلب کرد، از پایتخت گریخت.
ویکتور یانوکوویچ
در روز 23 فوریه، مجلس اوکراین در اقدامی تحریکآمیز لایحهای را برای لغو قانون 2012 که زبان روسی را زبان رسمی کشور میدانست، تصویب کرد. اما این لایحه تصویب نشد. با این حال، این پیشنهاد واکنشهای منفی را در مناطق روسیزبان اوکراین برانگیخت و رسانههای روس در یادداشتهای خود نوشتند که جمعیت قومی روسیه در خطر قریبالوقوع قرار دارد.
در همین حال، در صبح روز 27 فوریه، واحدهای پلیس ویژه «برکوت» اوکراین در کریمه و سایر مناطق اوکراین، که در 25 فوریه منحل شده بودند، پستهای بازرسی در تنگه «پرهکوپ» و شبه جزیره «چونهار» را تصرف کردند. بهگفته «هنادی موسکال» -نماینده پارلمان اوکراین و رئیس سابق پلیس کریمه- این برکوت دارای نفربرهای زرهی، نارنجکانداز، تفنگهای تهاجمی، مسلسل و سلاحهای دیگر بود. از آن زمان، آنها تمام ترافیک زمینی بین کریمه و اقلیم اوکراین را کنترل کردند.
در همان روز 27 فوریه، دولت موقت تشکیل شد و انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری برنامهریزی شد. روز بعد، یانوکوویچ دوباره در روسیه ظاهر شد و در یک کنفرانس مطبوعاتی حق خود را بهعنوان رئیس جمهور قانونی اوکراین مطالبه کرد. رهبران مناطق روسزبان شرقی اوکراین، بیدرنگ وفاداری خود را نسبت به یانوکوویچ اعلام کردند. اما نهایتا در 25 می 2014 و بهمدد فشارهای داخلی، دولت وی سقوط کرد.
در سپتامبر 2013، روسیه هشدار داده بود که اگر اوکراین به توافق برنامهریزیشده در مورد تجارت آزاد با اتحادیه اروپا ادامه دهد، با فاجعه مالی و احتمالا فروپاشی دولت مواجه خواهد شد. «سرگئی گلازیف» -مشاور پوتین- در همان زمان اعلام کرد که «مقامات اوکراین اگر فکر میکنند که واکنش روسیه در چند سال آینده بیطرفی خواهد بود، سخت در اشتباهند و این اتفاق رخ نخواهد داد». روسیه پیشتر محدودیتهایی برای واردات برخی محصولات اوکراینی اعمال کرده بود و گلازیف احتمال اعمال تحریمهای بیشتر را در صورت امضای این توافق رد نکرد. گلازیف امکان ظهور جنبشهای جداییطلب در شرق و جنوب اوکراین در میان روستباران را بالا دانست. وی تاکید کرد که «با توجه به قوانین بینالمللی، در صورت امضای این توافقنامه، از نظر حقوقی، دولت اوکراین معاهده دوجانبه مشارکت استراتژیک و دوستی با روسیه که مرزهای این کشورها را مشخص میکند را نقض خواهد کرد. روسیه دیگر وضعیت اوکراین را بهعنوان یک کشور تضمین نخواهد کرد و اگر مناطق طرفدار روسیه مستقیما به روسیه مراجعه کنند، اجازه مداخله را خواهد داشت».
اعتراضات یورومیدان
2. علل اصلی در بروز تنش بین روسیه و اکراین
2-1 ناوگان دریای سیاه
«ناوگان دریای سیاه» یکی از اصلیترین دلایل وجود تنش بین اوکراین و روسیه است. ناوگانی که در سال 1918 همزمان با اعلام استقلال اوکراین، اوکراینیها اعلام مالکیت بر آن کردند اما پس از چندی آلمانیها و فرانسویها آن را به غنیمت گرفتند. سرانجام در سال 1928 حکومت بلشویکی آن را بهدست گرفت و تا سال 1941 توانست بهطور کامل بازسازی کند.
در آغاز درگیری، روسیه تقریباً 12 هزار پرسنل نظامی در ناوگان دریای سیاه داشت که در چندین محل در سراسر شبهجزیره کریمه مانند سواستوپل، کاچا، هواردیسکی، سیمفروپل، ساریچ و چندین مورد دیگر مستقر بودند. طبق توافقات، بخش نظامی روسیه در کریمه به داشتن حداکثر 25 هزار سرباز، الزام به احترام به حاکمیت اوکراین، احترام به قوانین آن و عدم مداخله در امور داخلی آن کشور، و نشان دادن کارت شناسایی نظامی خود در هنگام عبور از مرزهای بینالمللی محدود شد. همچنین عملیات روسیه در محیط فراتر از سایتهای تعیینشده برای استقرار، منوط به هماهنگی با آژانسهای ذیصلاح اوکراین گردید. در اوایل درگیری، محدودیت قیدشده در توافق برای تعداد سربازان، به روسیه اجازه داد تا حضور نظامی خود را تحت پوشش محتمل نگرانی امنیتی، استقرار نیروهای ویژه و سایر قابلیتهای مورد نیاز برای انجام عملیات در کریمه بهمیزان قابل توجهی تقویت کند.
بر اساس معاهده اصلی تقسیم ناوگان دریای سیاه شوروی که در سال 1997 امضا شد، روسیه مجاز بود تا سال 2017 پایگاههای نظامی خود را در کریمه داشته باشد و پس از آن باید تمام واحدهای نظامی خود از جمله ناوگان دریای سیاهاش را از جمهوری خودمختار کریمه و سواستوپل خارج میکرد. اما در 21 آوریل 2010، «ویکتور یانوکوویچ» -رئیس جمهور وقت اوکراین- قراردادی جدید به نام «پیمان خارکف» را امضا کرد که مدت اقامت را تا سال 2042 تمدید میکرد و در ازای آن، اوکراین تخفیف در گاز وارداتی از روسیه دریافت میکرد. پیمان خارکف، بیشتر بهروز رسانی مجموعهای از چندین معاهده اساسی بود که در دهه 1990 بین نخست وزیران هر دو کشور یعنی «ویکتور چرنومیردین» (روسیه) و «پاولو لازارنکو» (اوکراین) و رؤسای جمهور «بوریس یلتسین» (روسیه) و «لئونید کوچما» (اوکراین) امضا شد. قانون اساسی اوکراین، در حالی که ممنوعیت کلی استقرار پایگاههای خارجی در خاک این کشور را متذکر میشد، در اصل یک ماده انتقالی نیز داشت که استفاده از آن را مجاز میکرد: پایگاههای نظامی موجود در خاک اوکراین برای استقرار موقت تشکیلات نظامی خارجی. این به ارتش روسیه اجازه داد تا پایگاه خود در کریمه را بهعنوان یک «پایگاه نظامی موجود» حفظ کند. ماده قانون اساسی در مورد «پایگاههای [از پیش] موجود» در سال 2019 لغو شد، اما در آن زمان روسیه کریمه را بهخود الحاق کرده بود و طبیعتا بهطور منطقی بهصورت یکجانبه از معاهدات پایه خارج شده بود.
2-2 کریمه
عملیات روسیه در «کریمه» در 20 فوریه 2014 آغاز شد. ارتش این کشور حرکت نیروها را به کریمه و «نووروسیسک» آغاز کرد. در 27 فوریه، نیروهای روس، بدون علامت (با نام «مردان سبز کوچک» نقابدار) شروع به کنترل شبهجزیره کریمه کردند. روسها مواضع استراتژیک را تصرف و خود را به پارلمان کریمه رساندند. از پستهای بازرسی امنیتی برای قطع شبه جزیره کریمه از سرزمین اصلی اوکراین و محدود کردن حرکت در سراسر شبه جزیره استفاده شد. علاوه بر این، استفاده از جنگ سایبری منجر به تعطیلی وبسایت، اخبار و وبسایتهای اجتماعی دولت اوکراین شد.
نیروهای روسیه موسوم به «مردان سبز کوچک»
در یکم مارس، پارلمان روسیه استفاده از نیروهای مسلح را تصویب کرد که منجر به لشکرکشی نیروها و سختافزارهای روسیه به شبه جزیره کریمه شد. در روزهای بعد، پایگاههای نظامی باقیمانده اوکراین و سایر تاسیسات، از جمله پایگاه دریایی جنوبی، محاصره شدند. پس از آنکه روسیه بهطور رسمی شبه جزیره را به خاک خود الحاق کرد، در 18 مارس، پایگاهها و کشتیهای نظامی اوکراین توسط نیروهای روسی مورد هجوم قرار گرفتند. در 24 مارس، اوکراین دستور خروج نیروها را صادر کرد و تا 30 مارس، تمام نیروهای اوکراینی شبه جزیره را ترک کردند.
در 15 آوریل، پارلمان اوکراین کریمه را سرزمینی موقتا اشغالشده توسط روسیه اعلام کرد. از زمان الحاق کریمه، دولت روسیه حضور نظامی خود را در منطقه افزایش داد و پوتین اعلام کرد که یک گروه ضربت نظامی در آنجا ایجاد خواهد شد. در نوامبر، ناتو در ادعایی بدون سند مدعی شد که روسیه در حال استقرار تسلیحات هستهای در کریمه است.
پس از الحاق کریمه به روسیه، اوکراین کانال کریمه شمالی را مسدود کرد که 85 درصد آب شرب مردم آنجا و آبیاری کریمه را تامین میکرد
در دسامبر 2014، سرویس گارد مرزی اوکراین اعلام کرد که نیروهای روسی شروع به عقبنشینی از استان «خرسون» کردهاند. نیروهای روس، کنترل بخشهایی از زبانه ساحلی «آرابات» و جزایر اطراف منطقه کولابی «سیواش» را که از نظر جغرافیایی بخشی از کریمه هستند، اما از نظر اداری بخشی از استان خرسون محسوب میشوند را بهدست گرفت. یکی از روستاهایی که تحت کنترل نیروهای روس درآمده بود، روستای «استریلکوف» در ناحیه «هنیچسک» واقع در زبانه ساحلی آرابات بود که یک مرکز مهم توزیع گاز را در خود جای داده بود. نیروهای روسیه اعلام کردند که مرکز توزیع گاز را برای جلوگیری از حملات تروریستی تصرف کردهاند. روسها با عقبنشینی از جنوب خرسون، اقدام به تصرف مرکز توزیع گاز در خارج از استریلکوف کردند. خروج از خرسون به حدود 10 ماه تسلط روسیه بر آن منطقه پایان داد. مرزبانان اوکراین اعلام کردند که مناطق تحت حضور پیشین روسیه باید از نظر مینگذاری بررسی شوند.
«آندری ایلاریونوف» -مشاور سابق پوتین- در یک سخنرانی در 31 مه 2014 گفت که برخی از فناوریهای مورد استفاده در طول جنگ روسیه و گرجستان، بهروز شده و دوباره در قضیه اوکراین مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. ایلاریونوف بعدا اظهار داشت که روسیه، جنگ با اوکراین را در سال 2015 پس از انتخابات ریاستجمهوری پیشبینی کرده بود، اما تحولات یورومیدان این رویارویی را تسریع کرد.
ایلاریونوف
2-2-1 از سرگیری تنش در سال 2016
8 آگوست 2016 بود که اوکراین اعلام کرد روسیه حضور نظامی خود را در امتداد خط مرزی کریمه افزایش داده است. سپس گذرگاههای مرزی بسته شد. در 10 آگوست، سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) ادعا کرد که از حملات تروریستی اوکراین جلوگیری کرده و دو سرباز در درگیریها در آرمیانسک (کریمه) کشته شدند و نتیجتا چند شهروند اوکراینی و روسی بازداشت شدهاند. رسانههای روس گزارش دادند که یکی از سربازان کشتهشده، از فرماندهان «گیرو» -اداره اصلی اطلاعات روسیه (GRU)- روسیه بود و بعدا در سیمفروپل بهخاک سپرده شد. دولت اوکراین وقوع این حادثه را تکذیب کرد و به موازات حادثه در 9 آگوست، یک مقام اوکراینی ادعا کرد تعدادی از نیروهای روس قصد نفوذ داشتند اما وارد اوکراین نشدهاند و درگیریهایی بین افسران اطلاعاتی روسیه و گاردهای مرزی اوکراین رخ داده است. پوتین بیدرنگ اوکراین را به روی آوردن به «عمل تروریستی» متهم کرد. «پترو پوروشنکو» -رئیس جمهور وقت اوکراین- پوتین را به «روایت با طعم نسخه روسی که بدبینانه و دیوانهوار است» متهم کرد. آمریکا نیز ادعاهای روسیه را رد کرد.
مواجهه طرفداران اوکراین با طرفداران روسیه در سیمفروپل
خبرگزاریهای بیبیسی و رویترز بیدرنگ مدعی شدند که روسیه این اتهام را به اوکراین زده تا وارد فاز درگیری در کریمه شود. پوروشنکو نیز هشدار داد که روسیه در حال آماده شدن برای تهاجم تمامعیار به اوکراین است.
2-2-2 حادثه تنگه کرچ در سال 2018
تنگه کرچ یک پیوند حیاتی برای بنادر شرقی اوکراین در دریای آزوف در ارتباط با دریای سیاه است که روسیه در سال 2014 عملا کنترل آن را بهدست گرفت. در پی آن، نهایتا اوکراین در سال 2017 به «دیوان دائمی داوری» در «لاهه» شکایت کرد. با این حال، روسیه تا سال 2018 ساخت یک پل بر روی آن را به پایان رساند و برای تعداد کشتیهایی که از تنگه عبور میکنند، محدودیت گذاشت. همچنین مقررات جدیدی وضع کرد و متعاقبا کشتیهای اوکراینی را در چندین نوبت توقیف کرد.
تنش ها بر سر این موضوع ماههاست که افزایش یافته است. در 25 نوامبر 2018، سه فروند قایق اوکراینی که از «اودسا» به «ماریوپول» در حرکت بودند، تلاش کردند که با عبور از تنگه کرچ، روسیه را تحریک کنند و کشتیهای جنگی روسیه مجبور به شلیک بهسمتشان و نهایتا توقیف آنها و بازداشت 24 ملوان اوکراینی شدند. یک روز بعد، در 26 نوامبر 2018، قانونگذاران پارلمان اوکراین با اکثریت قاطع از اعمال حکومت نظامی در امتداد مناطق ساحلی اوکراین و مناطق هممرز با روسیه در پاسخ به توقیفها در نزدیکی شبه جزیره کریمه، حمایت کردند. در مجموع، 276 قانونگذار در کییف این قانون را تصویب کردند تا در 28 نوامبر 2018 اجرایی شود و پس از 30 روز بهطور خودکار منقضی گردد.
27 نوامبر 2018/ ملوان اوکراینی در بازداشت نیروهای امنیتی روسیه
2-3 دونباس
2-3-1 درگیری نظامی آگوست 2014
اعتراضات اولیه در سراسر جنوب و شرق اوکراین عمدتا بیان نارضایتی از دولت جدید اوکراین بود. دخالت روسیه در این مرحله به ابراز حمایت از تظاهرات محدود شد و ظهور جداییطلبان در «دونتسک» و «لوهانسک» بهعنوان یک گروه کوچک حاشیهای از معترضان، مستقل از کنترل روسیه شکل گرفت. با این حال، روسیه از این مزیت استفاده کرد و یک کمپین سیاسی و نظامی هماهنگ علیه اوکراین را بهعنوان بخشی از جنگ گستردهتر روسیه و اوکراین آغاز کرد. ولادیمیر پوتین، هنگامی که دونباس را بخشی از منطقه تاریخی «روسیه جدید» (نوو روسیه) توصیف کرد، به جنبش جداییطلب در حال ظهور مشروعیت بخشید و بیانیهای مبنی بر اینکه چگونه این منطقه در سال 1922 در زمان تاسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکراین به بخشی از اوکراین تبدیل شد، صادر کرد. مقامات اوکراینی اعتراضات طرفدار روسیه را سرکوب و رهبران جداییطلب محلی را در اوایل ماه مارس دستگیر کردند.
در آوریل 2014، شهروندان روس کنترل جنبش جداییطلب را بهدست گرفتند و از سوی روسیه حمایت شدند. بهگفته «ایگور گیرکین» -فرمانده شورشیان جمهوری خلق دونتسک- بدون این حمایت در آوریل، جنبش از بین میرفت؛ درست همانند آنچه که در خارکف و اودسا رخ داد. همهپرسی در مورد وضعیت استانهای دونتسک و لوهانسک موسوم به «همهپرسی دونباس» در روز 11 می 2014 در این دو استان برگزار شد و اکثریت رای به جدایی، مخالفت با اوکراین و حمایت از روسیه دادند. طبیعتا غرب و اوکراین نتایج را محکوم کردند و روسیه از آنها خواست تا به قانون و نتایج قانونی و رای مردم احترام بگذارند.
همهپرسی دونباس
این اعتراضات که بهدنبال الحاق کریمه به روسیه و بخشی از گروه گستردهتری از اعتراضات همزمان طرفداران روسیه در سرتاسر جنوب و شرق اوکراین شکل گرفت، به درگیری مسلحانه بین نیروهای جداییطلب تحت حمایت روسیه در جمهوریهای خلق دونتسک و لوهانسک (DPR و LPR) و دولت اوکراین تبدیل شد. سازمان اطلاعات اوکراین ادعا کرد که فرماندهان کلیدی جنبش مخالفان در آغاز درگیری، از جمله «ایگور استرلکوف» و «ایگور بزلر» از عوامل روسیه هستند. «الکساندر بورودای» بهعنوان یک شهروند روس از ماه می تا آگوست 2014 بر مسند نخستوزیری جمهوری خلق دونتسک بود. از آگوست 2014، تمام موقعیتهای برتر در دونتسک و لوهانسک در دست شهروندان اوکراینی افتاد.
اوکراین با یک استراتژی که آن را «عملیات ضد تروریستی» میخواند، توانست تا آگوست 2014، قلمرو تحت کنترل نیروهای طرفدار روسیه را بهشدت کوچک کند و چیزی نمانده بود که کنترل مرز روسیه و اوکراین را دوباره بهدست گیرد. در این زمان، ایگور گیرکین خواستار مداخله نظامی روسیه شد و بیتجربگی رزمی نیروهای نامنظم خود را را موجب شکست دانست. او خطاب به پوتین گفت: «شکست در این جنگ در سرزمینی که ولادیمیر پوتین شخصا آن را روسیه جدید نامیده، قدرت کرملین و شخص رئیس جمهور را تهدید خواهد کرد». روسیه در پاسخ، رویکرد جنگ ترکیبی خود را کنار گذاشت و تهاجم متعارف به منطقه را آغاز کرد. در اولین اتفاق، گروهی از چتربازان روس در 25 آگوست 2014 توسط سرویس امنیتی اوکراین (اسبییو) در خاک اوکراین بازداشت شدند و این نهاد تصاویر و نام آنها را منتشر کرد. روز بعد، وزارت دفاع روسیه ضمن تکذیب فعالیت شرورانه، اعلام کرد که این سربازان بهطور تصادفی از مرز عبور کردهاند. بر اساس برآوردهای «نیکولای میتروخین» -مفسر سیاسی روس- تا اواسط آگوست 2014 در طول نبرد «ایلوایسک»، بین 20 هزار تا 25 هزار نیرو در دونباس در طرف جداییطلب میجنگیدند.
در روز 14 آگوست، کاروانی از خودروهای نظامی شامل نفربرهای زرهی با پلاکهای نظامی رسمی روسیه، وارد گذرگاه مرزی «آیزوارین» که تحت کنترل شبهنظامیان بود شد. دولت اوکراین بعدا اعلام کرد که بیشتر ستون زرهی روسیه را با توپخانه منهدم کرده است. «آندرس فو راسموسن» -دبیر کل سابق ناتو- این اتفاق را «نشان واضحی از دخالت مستمر روسیه در بیثباتسازی شرق اوکراین» خواند. در همان روز، پوتین در دیدار با وزرای روسیه و نمایندگان پارلمان کریمه در سفر به کریمه، متعهد شد که هر کاری میتواند برای پایان دادن به درگیریها در اوکراین انجام دهد. او صراحتا اعلام کرد که روسیه بهدنبال آرامش و عزت است نه رویارویی و جنگ. این اظهارات در حالی مطرح شد که غرب همچنان در حال تشدید تحریمهای بینالمللی علیه روسیه بود.
در اواخر آگوست، ناتو تصاویر ماهوارهای را منتشر کرد و مدعی شد که شواهدی از عملیات روسیه در داخل اوکراین با تسلیحات پیشرفته هستند. در 5 سپتامبر 2014، توافق آتشبس به نام «پروتکل مینسک»، یک خط مرزی بین اوکراین و بخشهای تحت کنترل جداییطلبان از استانهای دونتسک و لوهانسک در جنوب شرقی این کشور ترسیم کرد.
2-3-1-1 قضیه منطقه لوهانسک
لشکر 76 آفند هوایی مستقر در «پسکوف» روسیه در آگوست 2014 وارد خاک اوکراین و در نزدیکی لوهانسک با نیروهای اوکراینی درگیر شد. این درگیری 80 کشته برجای گذاشت. وزارت دفاع اوکراین مدعی شد که نیروهای اوکراینی دو دستگاه خودروی زرهی این یگان را در نزدیکی شهر لوهانسک توقیف، و سه عراده تانک دیگر و دو دستگاه خودروی زرهی نیروهای طرفدار روسیه در مناطق دیگر را منهدم کردهاند. دولت روسیه در پاسخ، رسما وقوع درگیری را تکذیب کرد.
در 18 آگوست، «لشکر 76 آفند هوایی» روسیه بهدلیل «تکمیل موفقیتآمیز ماموریتهای نظامی» و «شجاعت و قهرمانی»، نشان «سوورف» -یکی از بالاترین جوایز نظامی روسیه- را از «سرگئی شویگو» -وزیر دفاع روسیه- دریافت کرد.
2-3-1-2 قضیه منطقه دونتسک
در 24 آگوست 2014، «آمروسیفسکی» توسط چتربازان روسی و با پشتیبانی 250 دستگاه خودروی زرهی و یگان توپخانه اشغال شد. ده چترباز روسی هنگ هوابرد 331 گارد، واحد نظامی 71211 از کوستروما، در آن روز در «زرکالن» -روستایی در نزدیکی آمروسیفسکی- در 20 کیلومتری مرز با اوکراین، پس از حمله توپخانهای اوکراینیها بهسمت خودروهای زرهیشان دستگیر شدند. در 25 آگوست، سرویس امنیتی اوکراین در مورد چتربازان دستگیرشده گزارش داد و مدعی شد که آنها در شب 23 آگوست از مرز اوکراین عبور کردهاند. این نهاد همچنین عکسها و نامهای آنها را منتشر کرد. روز بعد، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که آنها بهطور تصادفی از مرز عبور کردهاند. در 31 آگوست، رسانههای روسی گزارش دادند که ده چترباز روس که در داخل اوکراین اسیر شده بودند، پس از تبادل نیرو به خانه بازگشتند.
تظاهرات مردم دونتسک در حمایت از روسیه
2-3-1-3 قضیه منطقه ماریوپل
در 25 اگوست، رسانههای اوکراین گزارش دادند که ستونی از تانکها و خودروهای نظامی روسی در جنوب شرقی، نزدیک شهر «نووازوفسک» واقع در ساحل دریای «آزوف»، وارد اوکراین شده و به سمت «ماریوپول» تحت کنترل اوکراین حرکت کرده است. در منطقهای که هفتهها حضور طرفدار روسیه را ندیده بود. پایگاه تحقیقاتی «بلینگکت» هلند مدعی شد که نیروهای روس، شهر «نووازوفسک» را تصرف و شروع به بازداشت اوکراینیهای آنجا کردند. شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در همان بحبوحه یک جلسه اضطراری برای بحث در مورد وضعیت موجود تشکیل داد.
در 3 سپتامبر 2014، پوروشنکو -رئیس جمهور وقت اوکراین- اعلام کرد که بر سر «آتشبس دائم» با پوتین بهتوافق رسیده است. روسیه وقوع توافق آتشبس را تکذیب کرد و تصریح کرد که «دو طرف صرفا در رابطه با چگونگی حل و فصل مناقشه بحث کردهاند». در نتیجه، پوروشنکو از اظهارات قبلی خود در مورد توافق عقبنشینی کرد.
2-3-2 تشدید تنش در نوامبر 2014
در 7 نوامبر 2014، مقامات ناتو ادامه حمله به اوکراین را با ورود 32 عراده تانک روسی، 16 عراده توپ هویتزر و 30 دستگاه کامیون حامل سرباز به آن کشور تایید کردند. در 12 نوامبر، ناتو بر گسترش نیروهای روسی تاکید کرد. «فیلیپ بریدلاو» -ژنرال آمریکایی- مدعی شد که تانکها، توپخانه، سیستمهای دفاع هوایی و نیروهای رزمی روسیه در خاک اوکراین مشاهده شدهاند. آسوشیتدپرس گزارش داد که 80 دستگاه خودروی نظامی بدون نشان در حال تردد در مناطق تحت کنترل شورشیان هستند. این خبرگزاری همچنین مدعی شد که سه ستون جداگانه یکی در نزدیکی مقر اصلی جداییطلبان دونتسک و دو مورد در خارج از شهر «اسنیژنه» و همچنین چندین کامیون حامل نیرو را مشاهده کرده است.
ناظران «سازمان امنیت و همکاری اروپا» نیز مدعی شدند که خودروهایی را مشاهده کردهاند که ظاهرا برای انتقال اجساد سربازان در حال عبور از مرز روسیه و اوکراین استفاده میشوند. در 23 ژانویه 2015، «کمیته مادران سربازان» در مورد اعزام سربازان وظیفه به شرق اوکراین هشدار داد. ناتو نیز مدعی شد که شاهد افزایش تانکها، توپخانهها و سایر تجهیزات نظامی سنگین روسیه در شرق اوکراین بوده است و مجددا خواستار خروج نیروهای مسکو از آن منطقه شد.
نقشه مناقشه روسیه و اوکراین در سال 2014
«مرکز اطلاعات استراتژیک اوراسیا» مدعی شد که بر اساس اظهارات رسمی و سوابق بازجویی از سربازان اسیرشده از این یگانها، دادههای نظارت ماهوارهای و همچنین پروفایلهای موجود در شبکههای اجتماعی، میتوان تخمین زد که بیش از 30 واحد نظامی روسیه در این درگیری شرکت کردهاند. در درگیری در اوکراین، در مجموع بیش از 8 هزار سرباز در لحظات مختلف جنگیدند. «شورای امور جهانی شیکاگو» اعلام کرد که جداییطلبان روس از زمان ورود گسترده سیستمهای نظامی پیشرفته در اواسط سال 2014، از مزایای فنی بهتر نسبت به ارتش اوکراین برخوردار بودند: سلاحهای پدافند هوایی موثر شامل «سامانه موشکی بوک» و «سامانه پدافند هوایی همراه» بههمراه هواپیماهای بدون سرنشین روسیه، حملات هوایی اوکراین را نابود کردند. همچنین سیستم ارتباطی امن روسیه، طرف اوکراینی را از دسترسی به اطلاعات ارتباطی منع کرد. طرف روسی همچنین اغلب از سیستمهای جنگ الکترونیکی استفاده میکرد که اوکراین فاقد آن بود. نتایج مشابهی در مورد مزیت فنی جداییطلبان روس توسط «مرکز تحقیقات مطالعات جنگ» ارائه شده است.
نمونهای از سامانه پدافند هوایی همراه
در نشستهای شورای امنیت سازمان ملل، بدون اشاره به فعالیتهای نظامی اوکراین، گزارشهای متعددی علیه اقدام نیروهای روسیه مطرح شد. در نشست 12 نوامبر، نماینده بریتانیا روسیه را متهم کرد که عمدا توانایی ماموریتهای دیدهبانی سازمان امنیت و همکاری اروپا را محدود میکند و خاطرنشان کرد که ناظران تنها میتوانند دو کیلومتر از مرز بین اوکراین و روسیه را رصد کنند و پهپادهایی که برای گسترش توانایی این سازمان مستقر شدهاند، توسط ارتش روسیه منهدم یا تسخیر شدهاند.
سامانه موشکی بوک
2-3-3 تنشهای سال 2015
در ژانویه 2015، دونتسک، لوهانسک و ماریوپل تبدیل به سه جبههای شدند که اوکراین توسط نیروهای مسلح، آموزش دیده و تحت حمایت روسیه در آنها تحت فشار قرار گرفته بود. پوروشنکو در 21 ژانویه از تشدید خطرناک تنشها در بحبوحه گزارشها مبنی بر عبور بیش از 2 هزار نیروی دیگر روسیه از مرز با پشتیبانی 200 عراده تانک و نفربر مسلح صحبت کرد. در 29 ژانویه، ژنرال «ویکتور موژنکو» -رئیس ستاد کل ارتش اوکراین- اعلام کرد که ارتش اوکراین در عملیات جنگی علیه واحدهای منظم روسیه شرکت نمیکند و مدعی شد که اما اطلاعاتی درباره افراد غیرنظامی و نظامی روسیه دارد مبنی بر اینکه «آنها در کنار گروههای مسلح غیرقانونی در فعالیتهای رزمی میجنگند». سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز با ارائه گزارشی مدعی شد که وسائط نقلیه و ادوات جنگی روسیه در حالت بدون علامت در حال حرکت بهسمت شرق اوکراین هستند.
ژنرال موژنکو
در ماه فوریه، هم اوکراین و هم جمهوری خلق دونتسک گزارش دادند که گروههای خرابکار ناشناس، به سمت هر دو طرف درگیری و همچنین مناطق مسکونی شلیک کردند و آنها را «نیروی سوم» نامیدند. سازمان امنیت و اطلاعات اوکراین چیزی که یک تماس رهگیریشده میخواند را منتشر کرد که در آن فرماندهان دونتسک گزارش دادند که چنین گروهی با گذرنامه و اسناد نظامی روسی دستگیر شدهاند. دونتسک تایید کرد که چنین گروههایی واقعا متوقف و نابود شدهاند اما آن را «عملیات پرچم دروغین» از سوی گروههای خرابکار اوکراینی برای بیاعتبار کردن نیروهای مسلح روسیه خواند.
بر اساس برآوردهای شورای امور جهانی شیکاگو در ماه فوریه، نیروهای جداییطلب طرفدار روسیه حدود 36 هزار نفر در مقابل 34 هزار اوکراینی بودند که از این تعداد 8 هزار و 500 تا 10 هزار نفر صرفا روس بودند. «ایلیا کرامنیک» -یک کارشناس نظامی- نیز مدعی شد که مجموع نیروهای اوکراینی دو برابر از نیروهای طرفدار روسیه بیشتر است (20 هزار جداییطلب روس در مقابل 40 هزار اوکراینی).
در مارس 2015، «دیمیتری ساپوژنیکوف» -یکی از فرماندهان واحد نیروهای ویژه دونتسک- طی مصاحبه ای با بیبیسی، آشکارا در مورد مشارکت ارتش روسیه در درگیریها صحبت کرد. وی ورود خودروها و پرسنل نظامی روسیه از آن سوی مرز را برای موفقیت عملیاتهای بزرگی مانند «نبرد دبالتسفه» بسیار مهم توصیف کرد. وی تاکید کرد که «همه این را میدانند و رازی نیست که پنهان شود».
در 17 دسامبر 2015، پوتین شخصا اعلام کرد که افسران اطلاعاتی ارتش روسیه در اوکراین عملیات میکنند و اظهار داشت: «ما هرگز نگفتیم افرادی در آنجا نبودند و آنها وظایف خاصی از جمله در حوزه نظامی را انجام میدهند».
در سال 2020، راه آهن روسیه (gdevagon.ru) تجزیه و تحلیل دادههای ترافیکی را بهمنظور شفافسازی در دسترس عموم قرار داد که نشاندهنده این بود که در ژانویه 2015، در دوره نبردهای شدید، هزاران تن محموله مواد انفجاری قوی از طریق راهآهن از نقاط مختلف روسیه به منطقه «اوسپنسکایا» ارسال شده بود.
2-3-4 تنشهای سال 2018
درگیری در شرق اوکراین پس از آغاز آن در اوایل سال 2014 به بنبست رسیده بود، اما گلوله باران و درگیریها همچنان بهطور کمفروغ اما منظم رخ میداد؛ از جمله تشدید خشونتها در بهار 2018.
از زمان روی کار آمدن، دولت دونالد ترامپ به اعمال فشار بر روسیه ادامه داد. در ژانویه 2018، آمریکا تحریمهای جدیدی را علیه 21 فرد و 9 شرکت مرتبط با درگیریهای شرق اوکراین اعمال کرد. در مارس 2018، وزارت امور خارجه آمریکا فروش تسلیحات ضد تانک به اوکراین را تایید کرد و مدعی شد که اولین فروش تسلیحات مرگبار از زمان آغاز درگیری است. در جولای 2018، وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که 200 میلیون دلار کمک دفاعی اضافی به اوکراین ارائه میکند. مبلغ کل کمکهای ارائهشده آمریکا از سال 2014 تا آن لحظه، به یک میلیارد دلار رسید.
در اکتبر 2018، اوکراین به آمریکا و 7 کشور دیگر ناتو در مجموعهای از رزمایشهای هوایی در مقیاس بزرگ در غرب اوکراین پیوست. این رزمایشها پس از آن برگزار شد که روسیه در سپتامبر 2018 رزمایش نظامی سالانه خود را برگزار کرد که بزرگترین رزمایش از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی بود.
2-3-5 تنشهای سال 2019
در این سال، «رادیو آزاد اروپا» مدعی شد که بیش از 110 سرباز اوکراینی در درگیری بین نیروهای دولتی اوکراین و جداییطلبان طرفدار روسیه کشته شدند. در می 2019، رئیس جمهور تازه منتخب اوکراین «ولودیمیر زلنسکی» با وعده پایان دادن به جنگ در دونباس، کار خود را آغاز کرد. در دسامبر 2019، اوکراین و جداییطلبان طرفدار روسیه، مبادله اسیران جنگی را آغاز کردند. حدود 200 زندانی در 29 دسامبر 2019 مبادله شدند.
نیروهای اوکراینی در 7 فوریه 2019 در شرق اوکراین
2-3-6 تنشهای سال 2021
در مارس 2021، ناتو دست به تحریک و تحرکاتی زد و با برگزاری رزمایش نظامی عظیم به نام «مدافع-اروپا 21» (Defender-Europe 21) موجب انتقاد شدید روسیه شد. این رزمایش، یکی از بزرگترین رزمایشهای نظامی ناتو در اروپا در دهههای اخیر بود و بیش از 30 منطقه آموزشی در اروپای مرکزی و شرقی را در بر گرفت. «الکسی آرستوویچ» -نماینده اوکراین در «گروه ارتباط سهجانبه در رابطه با دونباس»- رسما خبر این رزمایش بزرگ ناتو را اعلام کرد و فلسفه آن را حفاظت از اروپا خواند. وی اذعان داشت که «سناریو این است که از دریای بالتیک تا دریای سیاه، ما در حال تمرین برای آمادگی جهت جنگ با روسیه هستیم». در 15 آوریل 2021، «ماریا زاخارووا» -سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه- ادعا کرد که فقط در سال 2021، ناتو در حال برنامهریزی 7 رزمایش نظامی در اوکراین است که مرحله فعال رزمایش مدافع-اروپا 2021 محسوب میشود.
در اواخر مارس و اوایل آوریل 2021، ارتش روسیه مقادیر زیادی تسلیحات و تجهیزات را از غرب و مرکز روسیه به کریمه و استانهای «ورونژ» و «روستوف» روسیه منتقل کرد. یکی از متخصصان «گروه اطلاعاتی جینز» انگلیس، مدعی شد که 14 واحد نظامی روسیه از ناحیه نظامی مرکزی بهسمت مرز روسیه و اوکراین حرکت کردهاند و آن را بزرگترین حرکت نظامی اعلامنشده از زمان درگیریهای سال 2014 به کریمه دانست. «راسلان خومچاک» -فرمانده سابق کل نیروهای مسلح اوکراین- اعلام کرد که روسیه 28 گردانگروه تاکتیکی را در امتداد مرز مستقر کرده و انتظار میرود که 25 گردانگروه دیگر از استانهای بریانسک و ورونژ به آنها اضافه شوند. روز بعد، خبرگزاری «تاس» روسیه گزارش داد که پنجاه گردانگروه متشکل از 15 هزار سرباز برای تمرین در ناحیه نظامی جنوبی که شامل کریمه و همچنین مناطق هممرز با دونباس میشود آمادهاند.
ژنرال خومچاک
در همین بحبوحه، ولودیمیر زلنسکی با جو بایدن گفتوگو کرد و از اعضای ناتو خواست تا درخواست اوکراین برای عضویت در این نهاد را تسریع ببخشند. «دیمیتری کوزاک» -معاون رئیس دفتر اجرایی ریاست جمهوری روسیه- هشدار داد که نیروهای روس این حق را دارند که برای دفاع از شهروندان روسیه در اوکراین اقدام کنند و هر گونه تشدید درگیری بهمعنای «آغاز پایان جنگ» خواهد بود.
در 17 آوریل، سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB)، «الکساندر سوسونیک» -سرکنسول اوکراین در سن پترزبورگ- را به اتهام جاسوسی بازداشت کرد و وی را متهم به تلاش برای دریافت اطلاعات طبقهبندیشده از پایگاه داده FSB کرد. وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که «واسیل پوکوتیلو» -کاردار اوکراین- را احضار کرده و به او گفته که سوسونیک باید تا 22 آوریل روسیه را ترک کند. اوکراین اتهامات روسیه را رد کرد و افزود که در پاسخ، یک دیپلمات ارشد سفارت روسیه در کییف را ظرف 72 ساعت آینده اخراج خواهد کرد.
در سپتامبر 2021، اوکراین تمرینات نظامی با نیروهای ناتو را برگزار کرد و کرملین هشدار داد که توسعه زیرساختهای نظامی ناتو در اوکراین، بهمعنی عبور از خط قرمز روسیه خواهد بود.
در نوامبر 2021، وزارت دفاع روسیه استقرار ناوهای جنگی آمریکا در دریای سیاه را «تهدیدی برای امنیت منطقه و ثبات استراتژیک» این کشور خواند. این وزارتخانه در بیانیهای اعلام کرد: «هدف واقعی در پشت پرده فعالیتهای آمریکا در منطقه دریای سیاه، جاسوسی از جبهههای عملیات همزمان با اصطلاحا تلاش اوکراین برای حل و فصل مناقشه در جنوب شرق است».
در روز 13 نوامبر، رئیس جمهور اوکراین اعلام کرد که روسیه دوباره 100 هزار نیرو در منطقه مرزی جمعآوری کرده است. در اوایل نوامبر، گزارشهای مربوط به افزایش نیروهای روس، مقامهای آمریکایی را بر آن داشت تا به اتحادیه اروپا هشدار دهند که روسیه میتواند یک حمله احتمالی به اوکراین را برنامهریزی کند. «دیمیتری پسکوف» -سخنگوی کرملین- ادعاهایی مبنی بر آماده شدن روسیه برای حمله احتمالی به اوکراین را رد کرد. او اوکراین را به «برنامهریزی اقدامات تهاجمی علیه دونباس» متهم کرد. پسکوف از ناتو خواست تا از تحرکاتش همچون «آماده ساختن مشت نظامی» در نزدیکی مرزهای روسیه و تسلیح اوکراین به سلاحهای مدرن دست بردارد.
2-4 تنش گازی بین روسیه و اوکراین
اوکراین برای سالها مسیر اصلی ترانزیت گاز طبیعی روسیه به اروپا بوده است که سالانه حدود 3 میلیارد دلار سود ترانزیت برای این کشور به ارمغان میآورد و آن را به سودآورترین خدمات صادراتی کشور تبدیل میکند. پس از راهاندازی خط لوله «نورد استریم» توسط روسیه، که اوکراین را دور میزند، حجم ترانزیت گاز بهطور پیوسته در حال کاهش بوده است (شما میتوانید مطلب جامع نورد استریم را در اینجا مطالعه کنید). در طول بحران اوکراین، که در فوریه 2014 با الحاق کریمه به روسیه آغاز شد، تنشهای شدید به بخش گاز گسترش یافت. در نهایت، «گونتر اوتینگر» -کمیسیونر اتحادیه اروپا در مسئله انرژی- فراخوانده شد تا قراردادی را جهت تامین منابع برای اوکراین و ترانزیت به اتحادیه اروپا میانجیگری کند.
نقشه نورد استریم
از سال 2018، روسیه این برنامه را دارد که انتقال گاز از طریق اوکراین به اروپا را بهطور کامل کنار بگذارد. «گازپروم» -غول انرژی دولتی روسیه- قبلا حجم گازی را که از سراسر اوکراین ترانزیت میکرد، به میزان قابل توجهی کاهش داده است و قصد خود را از این کار، تنوع استفاده از خطوط لوله ترانزیت دیگر همچون «ترکیش استریم»، «نورد استریم» و غیره ابراز کرده است. گازپروم و اوکراین، در پایان سال 2019 برای قراردادی پنج ساله بر سر ترانزیت گاز روسیه به اروپا بهتوافق رسیدند.
در سال 2020، خط لوله گاز طبیعی «ترک استریم» که از روسیه به ترکیه میرود، جریان گاز منطقهای در جنوب شرق اروپا را با تغییر مسیر ترانزیت از طریق اوکراین و سیستم خط لوله ترانس بالکان تغییر داد.
در می 2021، دولت بایدن از تحریمهای ذیل قانون «کاتسا» (قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها) که دولت ترامپ وضع کرده بود، علیه شرکت بانی «نورد استریم 2» و مدیر عامل آن چشم پوشی کرد. زلنسکی، اعلام کرد که از تصمیم بایدن متعجب و ناامید شده است. در جولای 2021، آمریکا از اوکراین خواست تا از توافق آتی با آلمان در مورد خط لوله انتقاد نکند. در 20 جولای، بایدن و آنگلا مرکل -صدراعظم آلمان- به این توافق قطعی رسیدند که اگر روسیه از نورد استریم به عنوان یک سلاح سیاسی استفاده کند، آمریکا میتواند تحریمهایی را اعمال نماید. توافق شد که اوکراین یک وام 50 میلیون دلاری برای فناوری سبز خود تا سال 2024 دریافت کند و آلمان یک صندوق میلیارد دلاری برای تشویق حرکت اوکراین بهسمت انرژی سبز ایجاد نماید تا هزینههای ترانزیت گاز جبران شود. همچنین در صورت موافقت دولت روسیه، قرارداد ترانزیت گاز روسیه از طریق اوکراین تا سال 2034 تمدید گردد.
در آگوست 2021، زلنسکی دوباره جریانسازی کرد و هشدار داد که خط لوله گاز طبیعی نورد استریم 2، یک سلاح خطرناک نه تنها برای اوکراین بلکه برای کل اروپاست.
در سپتامبر 2021، «یوری ویترنکو» -مدیر عامل شرکت نفتوگاز اوکراین- روسیه را به استفاده از گاز طبیعی به عنوان «سلاح ژئوپلیتیک» متهم کرد. ویترنکو اظهار داشت که «در بیانیه مشترک آمریکا و آلمان آمده است که اگر کرملین از گاز بهعنوان سلاح استفاده کند، پاسخ مناسبی خواهد دید. ما اکنون منتظر اعمال تحریمها علیه گازپروم هستیم که اپراتور نورد استریم 2 است.
2-5 دیگر عوامل
دیگر عواملی که اوکراین بابت آنها پیوسته روسیه را مقصر میداند شامل مواردی تاریخی هستند که البته بهدلیل اهمیت کمتر در فضای امروز و جلوگیری از اطناب کلام، به توصیف آنها نمیپردازیم: قحطی دوران جنگ، جابهجایی تاریخی تاتارها در کریمه و واقعه چرنوبیل.
3.وضعیت کنونی بحران (سال 2021)
در هفتههای اخیر شاهد موج جدیدی از گزارشهای رسانههای غربی در مورد اینکه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا اعتقاد دارند روسیه در حال برنامهریزی برای حمله وسیع و سریع به اوکراین در اوایل سال 2022 است بودیم. نخستبار، نشریه «بلومبرگ» آمریکا مدعی شد که این اخبار را از دو منبع ناشناس دریافت کرده است. این گزارشها منجر به اخطارهایی از سوی ناتو و واشنگتن شده مبنی بر اینکه در صورت وقوع جنگ، روسیه هزینه اقتصادی و سیاسی سنگینی را پرداخت خواهد کرد.
طبق اطلاعات ادعاشده، سناریو از این قرار است که نیروهای روس با حدود ۱۰۰ گردانگروههای تاکتیکی- در حدود ۱۰۰ هزار سرباز- جهت حضور در عملیات در زمینهای ناهموار و شرایط یخبندان- از کریمه، مرز روسیه و بلاروس به اوکراین وارد شده و پس از استقرار، قلمروی وسیعی را پوشش دهند و برای یک اشغال بالقوه درازمدت آماده شوند.
همچنین «کایرلو بودانوف» -رئیس سازمان اطلاعات دفاعی اوکراین- اخیرا به نشریه «میلیتری تایمز» گفت: بیش از 92 هزار نفر از نیروهای ارتش روسیه در مرزهای شرقی اوکراین مستقر شدهاند و این کشور در حال برنامهریزی یک حمله در اواخر ژانویه یا اوایل فوریه سال 2022 است که احتمالا شامل حملات هوایی، توپخانه و حملات زرهی و سپس حملات هوایی و آبی خاکی و یک تهاجم زمینی کوچکتر از طریق بلاروس میشود.
اخباری که بیدرنگ واکنش کرملین را در پی داشت و روسیه آن را «کارزار اطلاعاتی هدفمند» و «افزایش ساختگی تنش» خواند. بهگفته بلومبرگ، پوتین هرگونه نیت و برنامه برای تهاجم را رد کرده، اما این زنگ هشدار را نشانهای بر اینکه اقدامات وی مورد توجه آمریکا و متحدانش قرار گرفته دانسته و از آن استقبال کرده و همچنین آنها را بهخاطر عدم توجه کافی به خطوط قرمز روسیه در مورد اوکراین سرزنش نموده است.
«دیمیتری پسکوف» -سخنگوی کرملین- نیز اظهار داشته که «تنش اخیر بهصورت مصنوعی تشدید شده و روسیه از سوی کسانی به فعالیتهای نظامی غیرمعمول در قلمروی خود متهم شده که نیروهای مسلح خود را از آنسوی اقیانوس اطلس آوردهاند».
از چپ به راست: پوتین، مکرون، مرکل و زلنسکی
«سارا فورمن» و «آلیسون نویل» در اندیشکده کوئینسی آمریکا در یادداشت تازه خود نسبت به هر گونه رفتار خشن و خصمانه علیه روسیه اخطار دادند و در پیش گرفتن یک راهحل معقول و بر اساس مصالحه در قبال موضوع اوکراین را بهترین گزینه ممکن دانستند. نگارندگان مطلب، وقوع هر گونه جنگ در اوکراین را آسیب به اقتصاد جهانی و بهرهوری چین از این موقعیت برشمردند که نهایتا با شکست غرب به اتمام خواهد رسید.
اندیشکده کوئینسی در ادامه یادداشت خود مینویسد: «اطلاعات در مورد برنامههای روسیه برای جنگ علیه اوکراین، ممکن است اغراقآمیز یا حتی ساختگی باشد. در سالهای اخیر، شاهد مجموعهای از چنین سخنانی بودهایم که معلوم شد یا از پایه بیاساس بودهاند و یا مربوط به هشدارهای روسیه به اوکراین در مورد حمله به منطقه جداییطلب دونباس که از متحدین روسیه است. میشود از بازدارندههای گستردهای در برابر تهاجم مسئله احتمالی تهاجم روسیه استفاده کرد. مثلا اتحادیه اروپا میتواند تحریمهای شدیدتری را علیه این کشور اعمال نماید که آسیب بسیاری به اقتصاد روسیه که قبلا هم مشکلدار بوده، وارد خواهد کرد. پیامد آن میتواند تعطیلی خط لوله گاز نورد استریم باشد که در اثر آن، اقتصاد روسیه مجبور به وابستگی بسیار به چین خواهد شد. از سویی، اوکراینیها هم همچون روسها سرسخت و جنگجو هستند و ممکن است تلفات سنگینی را به روسیه وارد کنند. اگر روسیه بهقصد تصرفخواهی سرزمینی گام بردارد، با این چالش مواجه خواهد شد که نهتنها بر دونباس و کریمه پرحاشیه، که بر تعداد قابلتوجهی از اوکراینیهای خشمگین و شورشی حکومت کند که این بهنوع خود یک دردسر بزرگ برای پوتین است. از سوی دیگر، در ماههای اخیر، نگرانی روسیه در مورد اوکراین بهطرز قابل توجهی افزایش یافته است. این را از سخنان پوتین و مدودف میشود فهمید. در سالهای پس از انقلاب اوکراین در سال 2014، روسیه در مورد اوکراین اینطور میاندیشید که این کشور از نظر سیاسی و اقتصادی آنقدر ناکارآمد است که هرگز نمیتواند به اتحادیه اروپا یا ناتو بپیوندد و بنابراین چندان نگرانی وجود ندارد. اما اکنون نگران است که اعطای تسلیحات از سوی آمریکا به اوکراین منجر به وضعیتی بسیار نگرانکننده شود. همچنان که پوتین در اظهارات خود در باشگاه گفتگوی والدای در اکتبر 2021 بیان کرد: «عضویت رسمی اوکراین در ناتو ممکن است محقق نشود، اما توسعه نظامی این سرزمین در حال حاضر در حال انجام است و این تهدیدی واقعی برای روسیه ایجاد میکند».
مسکو همچنین از دستیابی اوکراین به پهپادهای رزمی «بیرقدار تیبی۲» ترکیه که در درگیری بین آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ در سال 2020 نقش مهمی در پیروزی آذربایجان ایفا کردند، بسیار نگران است. در صورت وقوع جنگ، نیروهای مسلح اوکراین بهاحتمال زیاد خسارات جدی به طرف روس وارد خواهند آورد. آنها نسبت به سال 2014 بسیار مجهزتر و آموزش دیدهترند.
بیرقدار تیبی 2 ترکیه
با این وجود، حقایق نظامی بیرحمانه به نفع پیروزی روسیه است. تعداد نیروهای ارتش روسیه بیش از چهار برابر اوکراینیها و شمار هواپیماهای جنگی این کشور بیش از 10 برابر اوکراینیهاست. روسیه تقریبا 2 هزار و 900 عراده تانک در مقابل 800 عراده تانک اوکراین دارد. این کشور همچنین دارای بیش از 10هزار عراده تانک گلولهدار است؛ اگرچه تعداد تانکهای واقعی قابل استفاده مشخص نیست».
روسیه در حال برنامهریزی نقشه جدید خود برای ایجاد یک کمربند امنیتی از شمال کریمه تا حاشیه رودخانه «دنیپرو» و از شهر دونتسک تا بندر ماریوپل در جنوب اوکراین است. مسکو میخواهد به سه چیز برسد: (1) قطع ارتباط خاک اصلی اوکراین با شبهجزیره کریمه تا حاشیه رودخانه دنیپرو با هدف جلوگیری از حمله غافلگیرانه ارتش اوکراین در سالهای آینده برای بازپسگیری این منطقه (2) دستیابی به منابع آبی رود دنیپرو و حل مشکل کمبود آب شرب در شبه جزیره کریمه است که اکنون بیش از ۵۰۰ هزار پناهنده اوکراینی و نیروهای روس در آن زندگی میکنند (3) گسترش مناطق زیر کنترل شبهنظامیان جداییطلب دونباس و تلاش برای تصرف مجدد شهر اسلاویانسک و دور کردن دونتسک -بهعنوان مرکز قوای جداییطلب- از خطوط درگیری.
عزم پوتین و سایر رهبران روسیه برای اجرای این طرح جدی شده است، چرا که اروپا نیازمند گاز روسیه است و در سالهای اخیر رفتار منفعلانهتری را در قبال مسائل منطقهای در برابر روسیه اتخاذ کرده و های وهوی ناتو بیشتر جنبه لفاظی داشته است. اوج نیاز اروپا به منابع گازی روسیه را باید در فصل زمستان دید؛ مسئلهای که اروپاییها نهتنها تا امروز هیچ راهحلی برای جایگزینی آن پیدا نکردهاند، که بیشتر بر اختلافاتشان افزوده، تا آنجا حتی آلمان بهسمت «نورد استریم» بهعنوان یک پروژه ثانویه با روسیه رفته است و شکاف بیشتر شده است. در این راستا، هر چند که اهمیت مسئله اوکراین برای آمریکا و ناتو را نمیتوان نادیده گرفت، اما کشورهای اروپایی چندان مایل نیستند که بابت کمک به اوکراین، خود را در مسئله گاز روبروی روسیه قرار دهند. تنها مسئلهای که میتواند پوتین را از طرح حمله نظامی به اوکراین منصرف کند، تحریمهای اقتصادی جدید علیه روسیه و پیامدهای سنگین آن است که اصلا برای روسها خوشایند نیست. تحریمهای پیشین شامل تحریم الحاق کریمه، تاثیر منفی شدیدی بر رشد اقتصادی این کشور گذاشت و حتی تکمیل پروژههای حساس نظامی این کشور چندین سال بهتعویق افتاد.
4. آمریکا و ناتو چه نقشی در بحران اوکراین ایفا میکنند؟
4-1 آمریکا
بازی آمریکا در زمین اوکراین، اهداف مشخصی دارد که پیشینه آن به خاطره جنگ سرد برمیگردد. واشنگتن بهدنبال تحریک احساسات ضد روسی اوکراینیها در جهت جذب آنها بهسمت غرب و عضویت در ناتو است. تبلور میزان تلاش آمریکا در زمینه را باید در صفآرایی تظاهرات ضد یانوکوویچ در کییف در سال 2014 که در آن مقامهای ارشد آمریکایی در حرکتی برخلاف شئونات و عرف دیپلماتیک، عملا به صفوف اوکراینیها پیوستند دید. آنها آشکارا در قضیه یورومیدان از معترضین علیه دولت وقت اوکراین حمایت نمودند.
آمریکا و ناتو، روسیه را به مداخله در امور داخلی اوکراین متهم میکنند و این در حالی است که سقوط دولت منتخب یانوکوویچ یک کودتای مبرهن بود و دستکم سه وزیر از دولت بعدی، افرادی از طیف راست افراطی بودند. راست افراطی اوکراین، عملا بارها چچنیها را به اقدام علیه روسیه دعوت کرده است. جالبتر آنکه اوباما در کنفرانس مطبوعاتی می 2014 خود، با استناد به بند 5 پیمان ناتو که میگوید «چنانچه حمله مسلحانه بر ضد یکی از اعضا یا بیشتر آنها صورت بگیرد، تهاجم علیه همه اعضا قلمداد گردد»، بهنوعی اعلام آمادگی برای جنگ با روسیه بهنفع اوکراین کرد و این در حالی است که اوکراین اصلا عضو ناتو نیست.
در این میان، کافی است تا به افشاگریهای «جولیان آسانژ» -مدیر ویکی لیکس- و «ادوارد اسنودن» -کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا- در مورد طرحهای متعدد اجرا شده کودتاهای آمریکا در کشورهای مختلف نگاهی بکنیم تا ردپای قوی آمریکا را در امور داخلی اوکراین ببینیم. نفر اول، تا سالها تحت تعقیب آمریکا بود و نهایتا به آمریکا عودت داده شد و سپس آزاد گردید و دومی هم تحت پیگرد است و فعلا در روسیه زندگی میکند.
غرب به این بحث دامن میزند که چرا باید روسیه در دونباس و کریمه که از متحدین سرسخت روسها هستند دخالت کند و این در حالی است که نوار مکالمه «جفري پیات» -سفیر آمریکا در اوکراین- و «ویکتوریا نولند» – دستیار سابق امور اروپا و اوراسیای وزارت خارجه آمریکا- در فوریه 2014، شدت دخالت آمریکا در امور داخلی اوکراین را افشا کرد. گفتوگوی بین این دو نفر بر این موضوع متمرکز بوده که پس از سقوط دولت ویکتور یانوکوویچ، کدام گزینه باید دولت جدید اوکراین را اداره نماید و حتی نام گزینه موردنظر آمریکا یعنی «آرسنی یاتسنیوك» هم آورده میشود. در این مکالمه، نولند میگوید که باید از ظرفیت سازمان ملل و بانکیمون در مورد بحران اوکراین استفاده کرد و فحش عامیانه و حقارتآمیز (F**k the EU) را برای اتحادیه اروپا بهکار میبرد که نشاندهنده نارضایتی آمریکا از عملکرد اتحادیه اروپا در مورد اوکراین بوده است.
پیات و نولند در اوکراین
در روز 8 فوریه 2014، آنگلا مرکل -صدر اعظم آلمان- از اظهارات توهینآمیز ویکتوریا نولند در مورد تلاشهای اتحادیه اروپا برای حل و فصل بحران اوکراین به شدت انتقاد کرد و اظهارات وی را «کاملا غیر قابل قبول» خواند.
بحث یاتسنیوک نیز بحث گستردهای است که در اینجا فقط اشاره کوچکی به آن میکنیم و ظهور ناگهانی و قدرتمند وی بدون هیچ پیشینه قابلتوجه سیاسی در عرصه حکومت اوکراین و نشستهای وی با مقامات آمریکایی، دبیر کل سابق ناتو، صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و پیروی از سیاستها و نسخههای تجویزی آنها همچون «شوکدرمانی مالی» و «ریاضت اقتصادی» برای اوکراین که موجب اعتراض بسیاری از اوکراینیهاست را یادآور میشویم. در وبگاه «بنیاد یاتسیانوک»، شرکای خارجی وی شامل ناتو، وزارت خارجه آمریکا و چتم هاوس دیده میشوند.
آرسنی یاتسیانوک
کافی است به مقاله 17 آوریل واشنگتن پست مراجعه کنید. مقالهای که عمدا در معرض بیتوجهی قرار گرفت. مقالهای که در آن با بسیاری از اوکراینیها شرق اوکراین مصاحبه شده بود و آنها بهصراحت اذعان کرده بودند که علت ناآرامیها در آن بخش کشور، از نگرانی و ترس از سیاست ریاضت اقتصادي دولت و طرح ریاضتی صندوق بینالمللی پول نشات میگیرد که میتواند زندگی آنها را چندین برابر دشوارتر از وضعیت کنونی نماید. این گزارش در ادامه آورده است: در حالیکه روسیه در پی جلب رضایت مردم شرق اوکراین تلاش میکند، سیاستمداران اوکراینی کمر به فشار بر مردم خود بسته و سیاستهای برآمده از طرح نجات اقتصادی و سیاست ریاضت اقتصادی صندوق بینالمللی پول همچون برنامه شوکدرمانی را به اوکراینیها تحمیل میکنند.
آمریکا پیوسته بهدنبال سنجش آستانه تحمل روسیه بوده است و نمونههای بارز آن را میتوان در قضیه گرجستان در سال 2008 و قضیه اوکراین در سال 2014 پس از کودتا علیه یانوکوویچ و دولت قانونی وی دید.
آمریکا تمرکز بسیار جدی بر موضوع اوکراین دارد چرا که میخواهد به هدف اصلیاش که محاصره و کنترل روسیه است دست یابد. آمریکاییها طوری رفتار میکنند که گویی روسیه باید این محدود شدن را مثل خودت آمریکاییها درک کند. این در حالی است که نظرسنجیهای مستقل برآمده از مردم روسیه نشان از این دارد که بهطور میانگین نزدیک به 80 درصد از افراد بالای 55 سال و نزدیک به 40 درصد از افراد بین 25 تا 40 سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اظهار تاسف کردهاند.
جان کری در کنار چند نماینده پارلمان اوکراین
4-2 ناتو
اهمیت ناتو برای برآورده شدن اهداف آمریکا در منطقه فعالیت روسیه بسیار بالاست. فلسفه تشکیل ناتو به نقش آن بهعنوان پیمان دفاعی در مقابل تهدید شوروی برمیگردد. اما این نهاد همچنان در دوران پسا فروپاشی به فعالیت خود ادامه میدهد و با نفوذ بیشتر در اروپای شرقی، عملا امنیت روسیه را دچار تهدید کرده است. بنابراین رفتار محتاطانه روسیه توجیهپذیر است و قضیه اوکراین را هم میتوان در همین دستهبندی قرار داد. بهخطر افتادن امنیت روسیه و درگیر شدن این کشور با تهدید پیوسته و نگرانکننده، عملا زمین بازی را برای آمریکا جهت تقویت هژمونیاش در منطقه بالکان و اروپای شرقی باز میکند و این وظیفه بر گردن ناتو است. بهترین انتخاب ممکن هم اوکراین است که هم پتانسیل مقابله با روسیه را بیشتر از هر کشور همسایه دیگر دارد و هم مرز مشترک قابلتوجهی را با این کشور داراست. در واقع، ناتو بازوی عملیاتی و مشروعیتبخش سیاستها و اهداف آمریکا در آن منطقه است.
در حالیکه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، «پیمان ورشو» منسوخ شد، ناتو اما همچنان بر طبل تحرکات خود بهنام دفاع از برقراری صلح کوبید و بهجای اینکه در فضای گفتمانی جدید، اقدام به تغییر شکل مطلوب برای همه طرفین نماید و روسیه را که جزوی از اروپاست بهعنوان یک عضو بهسمت خود جذب کند و اعتمادسازی را برای همان هدف ادعایی و اعلامیاش یعنی «دفاع از برقراری صلح» صورت دهد، راه دیگر در پیش گرفت و دست به ایجاد اختلاف بین روسیه در یک سو و اوکراین، مولداوی و گرجستان در یک سوی دیگر زد.
سوال تحلیلگران غیر وابسته این است که این چه «نهاد حامی برقراری صلح» است که دست به تحرکات در روابط بین اوکراین و روسیه میزند و شرایط شعلهور شدن آتش جنگ را مهیا میسازد؟ باز سوال این است که این چه نهاد صلحطلبی است که جنگ یکجانبه در یوگسلاوی و لیبی و افغانستان راه میاندازد؟ این در حالی است که در سالهای پس از فروپاشی شوروی، هیچ نمونهای از تهدید وجودی از سوی روسیه علیه سایر کشورهای اروپایی دیده نشده است.
یکی از مهمترین مسئلههای آمریکا، مسئله پایگاههای نظامی کلیدی روسیه در دریای سیاه است و بهترین گزینه برای بهچالش کشاندن روسیه را اوکراین میداند. سناریویی که میتواند خشم روسها را برانگیخته و بدترین نتایج ممکن را برای آمریکا، ناتو و خود اوکراین در بر داشته باشد. روسیه این توان را دارد که با کارت گاز صادره به اوکراین بهخوبی بازی کند. همچنین عمق تاثیرگذار زیادی در بین کهنهسربازان روسی و اوکراینی که یادواره شیرین دوران اتحاد جماهیر شوروی را در سر دارند، ایجاد کرده است. از سوی دیگر، جمعیت قابل توجهی در شرق و جنوب اوکراین، دارای تمایلات روسی هستند.
ینس استولتنبرگ (دبیر کل ناتو) و ولودیمیر زلنسک (رئیس جمهور کنونی اوکراین)
آنچنان که از سوی رسانههای غربی دیده و شنیدهایم، لشکرکشی روسیه به اراضی روستبار اوکراین که زمانی متعلق به شوروی سابق بوده است، «تهاجم» خوانده شده و مدام بر این تاکید میشود که روستبارهای ساکن این مناطق تحت فشار و تهدید روسیه برای همکاری هستند. اما آنچه که واقعیت دارد، با توجه به سبقه حکومت اوکراین در سرکوب احساسات حامی روسیه در خاک اوکراین، این لشکرکشیها صرفا ماهیت دفاع از آن ساکنان را در خود دارد.
مسئله لشکرکشی روسیه به خاک اوکراین بهجای اینکه جنبه تصرفطلبانه از آن تلق شود، مختوم به این پیام روسهاست که به آمریکا و متحداناش بگوید که همچون قضیه گرجستان و آبخازیا در سال 2008، اجازه مانور غرب در حوزه نفوذ سنتی خود را نمیدهد. طبیعتا این یکی از منطقیترین حقوق هر کشور برای حفظ تمامیت ارضی خود است. کما اینکه پیروزی روسیه در جنگ گرجستان و همچنین الحاق کریمه، سیگنال مشخصی را برای غرب فرستاده تا وزن واکنش روسها را بهتر از همیشه درک کند.
اگر بخواهیم نگاهی واقعگرایانه به مسئله تحولات حوزه قفقاز جنوبی و مناطق هممرز روسیه در بستر دو رویداد جنگ گرجستان و بحران اوکراین داشته باشیم، این واقعیت را درخواهیم یافت که روسیه بر سر مسئله امنیت ملی خود با هیچکدام از کشورهای محرک تنش شوخی ندارد و مواجهه با این کشور نهتنها هزینههای بسیار سنگینی برای طرف مقابل خواهد داشت، بلکه در صورت تصرف احتمالی مناطق روستبار اوکراین توسط روسیه، روح روسیهخواهی و روسیهدوستی در سایر مناطق روستبار دیگر کشورهای همجوار تقویت شده و میتواند عملا آنها را به دردسر بیندازد. بنابراین، این قمار بزرگ، یک بازی دو سر سوخت برای غرب و کشورهای حامی آن در مناطق مذکور است.
برآیند
شکی نیست که آمریکا و ناتو نگران حرکت روسیه بهسمت تبدیل شدن به یک قدرت بلامنازع منطقهاي هستند. آنها باور دارند که روسیه بهخاطر وسعت زیاد و ظرفیتهاي بالقوهای که داراست، قادر است معادلات موجود در قاره آسیا و قاره اروپا را تحت تاثیر خود قرار دهد.
از آنسو، روسیه برای تحقق تامین امنیت و حفظ حوزه نفوذ سنتی خود، بهدنبال ایجاد یک حکومت فدرال در اوکراین است. طبیعی است که در یک اوکراین فدرال، دولت مرکزی برای تصمیمسازیهای خارجیاش، به نظر موافق مناطق فدرال -شامل نواحی شرق این کشور که طرفدار روسیه هستند- وابسته خواهد بود. به این وسیله، کییف میدان کافی برای ایجاد روابط نزدیک سیاسی و نظامی با غرب در دست نخواهد داشت. نهایتا به لحاظ نظامی، بر اساس سیاست «مهار» روسیه، میتوان شاهد موقعیتی منفعل و خنثی -همچون فنلاند در دوران پسا جنگ جهانی دوم- برای اوکراین بود.
نگاه آمریکا نسبت به روسیه و بالطبع رفتارش بهویژه در قضیه اوکراین، بر اساس حفظ جهان تکقطبی و هژمونیاش تعریف میشود. اما اکنون معادلات نظام بینالملل تغییر کرده و دیگر «نظم نوین جهانی» مورد ادعای آمریکا در فضای جهان نوین چندقطبی کارکردی ندارد. مولفههاي قدرت را باید بر پایه شرایط کنونی بازتعریف کرد. هنجارهاي حقوقی ترویجشده آمریکا که نهایتا به تعریف برتری هژمونی آمریکا ختم میشود، مقبولیت و جایگاهی در نزد روسیه و ابرقدرتهایی چون چین ندارد.
ناتو نیز در راستای تحقق هدف آمریکا، حرکت خود به سمت شرق اروپا را گسترش داده و خواهان ورود به عرصه جنگ نرمافزاری و تنش سختافزاری برای مهار روسیه است. شاید بهعبارتی مشخص بتوان گفت که روسیه بهدنبال مهار اوکراین و غرب در منطقه نفوذ سنتی خود و آمریکا و ناتو بهدنبال مهار روسیه در منطقه قفقاز جنوبی، اروپای شرقی و اروپا هستند. بنابراین ناتو را میتوان یکی از اصلیترین ابزارهای آمریکا برای منفعل ساختن روسیه در راستای دستیابی به هدف تبدیل شدن به هژمونی کامل دانست.
آمریکا مدام رفتار سیاسی روسیه را تجلی رفتارهای قرن نوزدهمی میخواند و این در حالی است که تمام اهتمام روسیه در دفاع از دونباس و کریمه بهجهت مهار اوکراین و ارسال پیام روشن به غرب مبنی بر حفظ حوزه نفوذ سنتیاش صورت میگیرد. در حالی که آمریکاییها بهدنبال معادلسازی تاکتیکهای فضای جنگ سرد با فضای نوین بینالمللی و بهکارگیری آنها در مقابل روسیه هستند، روسها نسبت به استفاده از آن تاکتیکها بسیار بیمیل هستند و رفتارشان را منطبق بر واقعیتهای مبانی نوین نظام بینالملل پیش میبرند؛ هر چند که بهدنبال حفظ منافع خویش و تحقق سیاست توسعهطلبی خود هستند.
رفتارشناسی سیاست روسیه نشان میدهد که این کشور نهایتا مجبور است براي پایان دادن به این بحران تصمیم جدی -شامل راهحل سیاسی یا اقدام نظامی- اتخاذ کند. طبیعی است که پذیرش پیامدهاي بحران اوکراین و آثار مخرب دستدرازی به حوزه نفوذ سنتی و حیاط خلوتش از سوی غرب با اندیشه و روحیه پوتین و روسها بههیچ وجه سازگار نیست.
پوتین دارای کارت برندهای به نام گاز و مسئله صادرات آن به اروپاست که تاکنون بسیار زیرکانه با آن بازی کرده است اما نباید فراموش کرد که مسئله تحریمها، مسئلهای جدی برای وی و روسهاست که تجربه تاریخی بسیار نامطلوبی از آن دارند.
شاید با توجه به آنچه از سوی دو طرف بحران شاهد هستیم، دستیابی به یک صلح دائم دور از انتظار باشد، اما طی چند سال اخیر، تجربه فرسایشی بودن این بحران بهویژه برای اوکراین -در حالیکه هیچ منفعتی هم حاصلش نشده است- و همچنین میانجیگری برخی از کشورهای بیطرف برای حل و فصل مشکلات و تنشها، میتواند امیدها برای تلطیف فضای تنش و دستیابی به صلح را همچنان زنده نگه دارد.
اگر مسئله را بر مدار عقلانیت متصور شویم، انتظار میرود که رفتار هر دو سوی بحران، محتاطانهتر و بر اساس برآوردهای واقعیتهای جدی موجود و پیامدهایش صورت بگیرد. هر چند که در نهایت، اوکراین خشمگین از افزایش استقلال مناطق شرقیاش -که اتفاقا به تایید خود پارلمان این کشور در سپتامبر 2014 حاصل شد- و همچنین سرخورده از عدم کسب دستاورد و زخمخورده از مسئله نورد استریم، همچنان بیشتر و بیشتر درخواست حمایت از سوی غرب را خواهد داشت. با توجه به تجارب قبلی همچون مورد گرجستان و حساسیتهای روسیه، منطقا این رویکرد اوکراین نهتنها شرایط را بهنفع این کشور بهتر نخواهد کرد که موجب بالاتر رفتن تنش بین روسیه در یکسو، و آمریکا و ناتو در سوی دیگر خواهد شد. در پایان باید گفت که بحران اوکراین در فضای نوین هنجارهای منطقی نظام بینالملل در نهایت بهسود هیچکدام از طرفین نیست و ضمن وجود همه بحثهایی که شد، احتمال ترمیم نگرشها و تغییر رویکردها دور از انتظار نیست.