بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه نشنال اینترست در مقاله تازه خود بهقلم «پل پیلار» نوشت: بخشی از جوهر واقعگرایی در امور بینالملل این است که چیزها را آنطور که هستند به رسمیت بشناسیم و با آن شرایط واقعی بهطور محتاطانه و عملی برخورد کنیم، نه اینکه در قلمروی از چیزها زندگی کنیم.
در سرزمینی که اسرائیلیها و فلسطینیها در آن زندگی میکنند، دو ویژگی اصلی واقعیت غیرقابل انکار شده است.
یکی تداوم و خونبار بودن درگیری بین اسرائیلیها و فلسطینیها و دیگری این است که سیاستهای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) از زمان فتح کرانه باختری در 56 سال پیش، یک کشور واحد را بین دریای مدیترانه و رود اردن نهادینه کرده است.
استعمار گسترده اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در سرزمین فتحشده با ساخت زیرساختهای فیزیکی و قانونی برای پاسخگویی به نیازهای آنها مانند سایرین همراه شده است.
سایر شهروندان یهودی اسرائیلی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) با آن سرزمین بهعنوان بخشی جداییناپذیر از قلمرو خود برای هر هدفی که برای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) مناسب است رفتار میکند.
«مایکل بارنت» «ناتان براون» «مارک لینچ» و «شیبلی تلهامی» در مقاله اخیر در فارن افرز این واقعیت را تشریح و مشاهده کردهاند که «دیگر امکان اجتناب از رویارویی با واقعیت تکدولتی وجود ندارد».
مقاومت در برابر به رسمیت شناختن این واقعیت و پیامدهای سیاست آمریکا که از این شناخت ناشی میشود، در میان کسانی که مصمم به حمایت از سیاستهای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و حمایت از ادامه حمایت آمریکا از این سیاستها هستند، همچنان قوی است؛ بنابراین بهناچار مخالفتهایی علیه بارنت و همکاران صورت گرفته است.
اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل(رژیم صهیونیستی) بخش بزرگی از درگیریهای اسرائیل(رژیم صهیونیستی) با دشمنان منطقهایاش بوده است.
بدیهی است که با یک گروه فلسطینی مانند حماس است که هدفش این است که دولت همه فلسطینیها باشد. همچنین برای ایران است که مدتها از گروههای مقاومت فلسطینی حمایت میکند، هم به دلیل همدردی با فلسطینیهای تحت سلطه و هم به دلیل آگاهی تهران از میزان طنیناندازی این موضوع در سایر نقاط جهان عرب. اشغال سرزمین فلسطین تنها دلیلی است که اکثر دولتهای عربی هنوز روابط دیپلماتیک کامل با اسرائیل را آغاز نکردهاند.
با توجه به اینکه روند سیاسی در اسرائیل(رژیم صهیونیستی) کسانی را به قدرت رسانده است که بیش از هر زمان دیگری در رد هرگونه خودمختاری برای فلسطینیها صریحتر هستند، دلایل محکمی برای این باور وجود دارد که صحبتهای خستهکننده هیچ نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت.