بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در یادداشت خود بهقلم «تریتا پارسی» نوشت: منتقدان توافق هستهای ایران اعتراض خواهند کرد که توافق جدید به جای اینکه طولانیمدتتر و قویتر باشد، کوتاهتر و ضعیفتر است و زمان گریز هستهای به جای 12 ماه اولیه، 6 تا 9 ماه خواهد بود.
با این حال و از منظر عدم اشاعه تسلیحات هستهای، حتی یک سال و نیم هم برای ظرفیت فعلی گریز هستهای ایران خیلی بهتر است که فقط چند روز است.
زمانی که بایدن به قدرت رسید، عجلهای برای بازگشت به این توافق نداشت. او در همان روز اول کاری خود فرامین اجرایی در مورد توافق آب و هوایی پاریس و تعامل آمریکا با سازمان بهداشت جهانی صادر کرد و میتوانست با صدور یک فرمان اجرایی به توافق هستهای بازگردد، اما به جای این، تصمیم گرفت که تحریمهای ترامپ را علیه ایران حفظ کند.
تصمیم بایدن برای عدم بازگشت سریع به توافق باعث تحیر مقامات ایران شد و آنها به این نتیجه رسیدند که او میخواهد تحریمهای ترامپ را طولانیتر کند تا این کشور را مجبور به پذیرش شرایطی سختگیرانهتر کند. بعد از اینکه معلوم شد بایدن به توافق بازنمیگردد، تهران به سرعت برنامه غنیسازی اورانیوم خود را گسترش داد.
این اتفاقات بدان معنی بود که فضا حتی قبل از شروع مذاکرات در 6 آوریل 2021 مسموم شده بود. امتناع ایران از مذاکرات مستقیم با آمریکا نیز باعث شد تا تاثیر دیپلماسی کمتر و برای اعتمادسازی بیفایده شود.
در کمتر از یک سال، چنین به نظر میرسید که امیدها برای یک توافق جدید با ایران از بین رفته است.
شرایط ژئوپلیتیک فعلی نیز به چالشها اضافه شد. تهاجم روسیه به اوکراین باعث تقویت اولویت دولت رئیسی برای نگاه به شرق و نه غرب شد.
تردیدهای مشابه در واشنگتن نیز زیاد هستند. دولت بایدن در زمان ریاست جمهوری روحانی تمایلی به تعامل گسترده نداشت و معلوم است که این تمایل از زمان به قدرت رسیدن رئیسی کمتر نیز شده است.
اما مهمترین موضوع تمرکزی است که حالا واشنگتن در مورد پکن دارد.
سیستم اتحاد گسترده در رقابت ژئوپلیتیک مورد نظر بایدن، یک مزیت مهم برای مقابله با پکن است. حفظ دوستان در کنار واشنگتن امری ضروری است.
بیاعتمادی و پرسشهای متقابل تردیدهایی را در مورد قابل دوام بودن این توافق ایجاد کرده است.
برجام در برابر تنشهای فزاینده بین آمریکا و ایران در دیگر جبههها و تهدید به خروج ایالات متحده از این توافق توسط رئیسجمهور جمهوریخواه بعدی بسیار شکننده شده است.
در نتیجه، واشنگتن و تهران احتمالا دو سال آینده را صرف آماهسازی خود برای یک بحران جدید در سال 2025 خواهند کرد. تهران در صدد خواهد بود تا اقتصاد خود را ضد تحریم کند و واشنگتن به دنبال گزینههای معتبر نظامی خواهد بود.
هر دو طرف میتوانند با برقرار کردن مجدد کانالهای دیپلماتیک هزینه آغاز مذاکرات برای دولت یا دولتهای آینده را به طور چشمگیری کاهش دهند.
هرچند که این امر تضمینی بر خروج یک دولت جمهوریخواه از برجام در آینده نیست، اما تعامل مستقیم بین دو طرف میتواند رئیسجمهور جمهوریخواه آینده را متقاعد کند که پایبند به توافق بماند. مشکل در اینجا طرف ایرانی است، اما شاید تهران هم متوجه حماقت امتناع از گفتوگو با واشنگتن شده باشد.
بلندپروازانه کردن این توافق، راه دوم برای تقویت آن است. اصلاحات لازم برای بادوام ساختن این توافق به سختی قابل توجیه است، مگر اینکه گسترش یابد.
گام سوم، مربوط به متحدان اروپایی واشنگتن میشود. دولتهای اروپایی میتوانند با گنجاندن ایران در سیاست بلندمدت امنیت انرژی خود، نقشی مهم برای حفظ این توافق داشته باشند.
با این حال، فروش تسلیحات از سوی واشنگتن به متحدان آمریکا در غرب آسیا برای حفظ نفوذ در منطقه مانعی بزرگتر برای یک توافق با دوام است.