بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی تحلیلی بهقلم «رافائلو پانوچی» منتشر کرد که در آن آمده است: تصمیم «شی جینپینگ» -رئیسجمهور چین- برای انتخاب آسیای میانه بهعنوان اولین مقصد سفر خارجیاش بعد از همهگیری ویروس کرونا، غیرمنتظره بود.
پایان یافتن اتحاد جماهیر شوروی برای چین به این معنی بود که این کشور ناگهان خود را هم مرز با چند کشور جدید میدید: روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان. ترکمنستان و ازبکستان نیز به وجود آمدند، اما مرز مشترکی با چین ندارند.
این موضوع منجر به ایجاد گروه شانگهای پنج شد که رهبران چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و روسیه را برای تعیین مرزها گرد هم آورد.
اما این نهاد بسیار فراتر از مرزهای اولیه خود رشد کرد و دستکم از نگاه چین آن قدر موفق بود که ازبکستان تشویق شد به آن بپیوندد.
این سازمان با پیوستن تاشکند به آن تغییر نام داد و در سال 2001 به سازمان همکاری شانگهای تبدیل شد.
این یک گام بزرگ رو به جلو بود، آن هم در زمانی که چین هنوز بازیگری بود که اعتماد به نفس نداشت.
چین از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهدنبال احیای مجدد ایده جاده ابریشم از طریق آسیای میانه بود.
علاوه بر دسترسی به منابع غنی منطقه، هدف نهایی چین در آسیای صغیر، کمک به ایجاد ثبات در استان سین کیانگ بوده است. چین نگران خشونت در این منطقه بود که ناشی از آن سوی مرز میشد.
بنا بر تحلیل پکن، پاسخ بلندمدت به این مشکلات همواره اقتصادی بوده است. یکی از منافع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به خصوص برای سین کیانگ، باز شدن ناگهانی درهای منطقهای به روی آن بود که محصور به خشکی است و مرزهای به همچسبیدهای دارد.
آسیای میانه همیشه جایگاه مهمی در تفکر چین داشته و شی تصمیم گرفت تا بر روی این تفکر مهر بینظیری بزند و با جهانیسازی کل این مفهوم، آن را یک قدم جلوتر ببرد.
یک دستور کار امنیتی سفت و سخت نیز در جریان بود. هرچند که برخوردها و تمرکز قوی به مدیریت خشونت ناشی از ایغورهای خشمگین کمک کرد، اما هنوز خطراتی وجود داشت.
این موضوع منجر به حضور دائمی پلیس مسلح مردمی شد که در تاجیکستان و بالای کریدور واخان استقرار یافت. این کریدور نوار نازکی است که افغانستان را به چین هممرز میکند و تاجیکستان را از پاکستان جدا میسازد.
همیشه شایعاتی نه چندان روشن شنیده میشود مبنی بر اینکه پکن تلاش میکند مسکو را از منطقه آسیای میانه بیرون کند و ممکن است که در پشت پرده، رقابت شدیدی بین این دو در جریان باشد.
بدون شک جابهجاییهایی در جریان است، اما حقیقت این است که رقابت بر سر این منطقه برای هر دو کشور اهمیت کمتری از حمایت استراتژیکی دارد که این دو برای رویارویی جمعی خود با آمریکا در پیش گرفتهاند.
هرچند که سازمان همکاری شانگهای به طور گسترده در غرب مورد تمسخر قرار میگیرد، اما در طول عمر 21 ساله خود بهتنهایی رشد کرده و گسترش یافته و اکنون تقریبا 40 درصد از جمعیت جهان را در بر میگیرد.
این سازمانی است که متحدان مهم غرب مثل هند را بهعنوان عضو در خود دارد. این موضوع حاکی از جذابیت آن فراتر از صرف یک باشگاه از اقتدارگرایان ضد غربی است که گاهی اوقات به این نحو توصیف میشود.
سازمان همکاری شانگهای از نظر بسیاری از اعضای آن، بیانگر نظم بینالمللی «عادلانهتر» است.