بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه هیل در یادداشت تازه خود بهقلم «جان بولتون» نوشت:برای بیش از سه دهه، تحریمهای اقتصادی علیه دشمنان آمریکا یک عنصر حیاتی در سیاست خارجی ما بوده است. متأسفانه، شواهد روزافزون نشان میدهد که در اغلب موارد، تحریمها چهارچوب و اجرای ضعیفی دارند.
ما نتوانستهایم درک کنیم که اهداف تحریمهای ما فریبکارانه و خلاقانه هستند و راهبردهای فرار و کاهش موفقیتآمیزی را ایجاد میکنند.
ما به تحریمها بهعنوان یک گزینهی بهتر نسبت به جنگ اقتصادی واقعی راضی بودهایم. بنابراین، جای تعجب نیست که تحریمها اغلب فقط تا حدی مؤثر هستند یا حتی بدتر از آن، نوعی توهم به شمار میروند.
اخیراً مشخص شده است که پهپادهای ایرانی مورد استفاده روسیه علیه اوکراین حاوی مقادیر زیادی از قطعات آمریکایی و دیگر کشورهای غربی از جمله عناصر پیچیده سیستمهای هدفگیری و پیشرانه است. فعالیتهای ضد تحریمی مرتبط با پهپادهای تهران نشان میدهد که موفقیت تهران در خنثی کردن یک تحریم به آسانی برای خنثی کردن سایر تحریمها قابل تعمیم است.
از دیگر نمونههای مداوم شکست تحریمها میتوان به فروش بیشتر نفت ایران در سطح بینالمللی، بهویژه به چین، عدم قدرت بخشیدن به ونزوئلاییها برای سرنگونی نظام مستبد مادورو، عدم به زانو درآوردن روسیه به تلافی تجاوزاتش به اوکراین و عدم توقف برنامههای هستهای و موشکی کره شمالی به دلیل اجرای ضعیف تحریمها توسط آمریکا اشاره کرد.
این موارد و سایر موارد نشاندهنده نیاز به یک انقلاب در سیاست تحریمهای آمریکاست، زیرا ما با دشمنانی مانند چین روبرو هستیم که قدرتهای بزرگ اقتصادی و تهدیدهای بزرگتر هستند. عدم اقدام فوری در این زمینه میتواند بعداً ما را فلج کند. امروزه، با این حال، تصمیمگیرندگان واشنگتن اغلب تلاشهای خود را خراب میکنند. یکی از اشتباهات رایج، اجرای تحریمهای «هدفمند» یا «هوشمندانه» به جای اقدامات گسترده و فراگیر است. متأسفانه، هرچه تحریمها دقیقتر باشند، فرار از آنها آسانتر است.
طرح سقف قیمتی بایدن برای صادرات نفت روسیه یک پارادوکس است و تلاش میکند هم صادرات را محدود کند و هم به آنها اجازه دهد تا در سطوح خاصی از افزایش قیمت جهانی نفت جلوگیری کنند. شما نمیتوانید هر دو را با هم داشته باشید.