بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کویینسی در یادداشت خود بهقلم «مونیکا دافی تافت» نوشت: در اینجا من وظیفه تاسفبار برجسته کردن بخشی از جنگ روسیه در اوکراین که بر گردن آمریکا قرار دارد را بر عهده میگیرم.
جنگی که ما گمان میکنیم در 24 فوریه 2022 شروع شده است. اما در واقع، با توجه به نظر اکثر تحلیلگران غرب، از زمان فروپاشی غیرمنتظره اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 آغاز شد. این موضوع دو علت بسیار مهم دارد.
اول، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و همراه با آن، دسترسی بیسابقه به شواهدی مبنی بر نزول روسیه از قله قدرت در دهه 1960، باعث شد بسیاری در آمریکا، روسیه را بهعنوان یک دیکتاتوری فاسد نادیده بگیرند.
البته باتوجه به ثابت شدن وجود بمب هیدروژنی در روسیه، این فقدان پی در پی ضریب هوشی اجتماعی آمریکا در یک کلام، احمقانه است.
دوم، 11 سپتامبر که باعث یک تغییر سریع در اصول کلیدی سیاست خارجی، امنیت ملی آمریکا و حتی در سیاست داخلی این کشور در نتیجه کنترل بیشتر دولت بر روی نوادگان کسانی شد که در سال 1945 از استفاده از قدرت نظامی آمریکا برای «عقب راندن» ارتش سرخ از شرق اروپا حمایت نمودند و با استدلال جورج اف کنان برای استفاده از سیاست «مهار» مخالفت کردند.
در سیاست خارجی، دولت «جورج دبلیو بوش» ابتدا آمریکا را به سمت استفاده از زور هدایت کرد که استفاده از قدرت را بر دیپلماسی تحمیل میکند.
دولت جورج دبلیو بوش همچنین به گسترش ناتو علیه اعتراضات خصوصی و عمومی روسیه سرعت بخشید.
بنابراین، متأسفانه، آمریکا مسئولیت زیادی در قبال جنگ فعلی در اوکراین دارد. این سیاستهای خود ما و موافقت بریتانیا بود که افزایش و سپس تحکیم یک پلوتوکراسی(حکومت پولداران) در روسیه را تسهیل کرد.
این گسترش بیش از حد جاهطلبانه و در نهایت غیرضروری ناتو بود که مخالفت «ولادیمیر پوتین» را برانگیخت و نگرانیهای امنیتی مشروع روسیه را تشدید کرد.
با این حال، پوتین و روسیه سهم اصلی مسئولیت جنگ را دارند: این تحریک ممکن است واقعی بوده باشد و آمریکا به طور قطع مسئول بخشی از آن است، اما به سختی میتوان نتیجه گرفت که شروع جنگ علیه یک کشور مستقل دیگر پاسخ مناسبی باشد.