بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در مطلب تازه خود بهقلم «استفان والت» نوشت: دولت بایدن برای نظم تک قطبیای تلاش میکند که دیگر وجود ندارد. آمریکاییها به جای تلاش بیهوده برای مرور گذشته، باید برای آیندهای چندقطبی آماده شوند.
پس از اینکه آمریکا از تاریکی جنگ سرد به درخشش دلپذیر لحظه به اصطلاح تکقطبی حرکت کرد، طیف متنوعی از محققان، صاحبنظران و رهبران جهان شروع به پیشبینی یا جستجوی فعالانه برای بازگشت به دنیای چندقطبی کردند.
جای تعجب نیست که رهبران روسیه و چین مدتهاست که تمایل خود را برای نظم چندقطبیتر ابراز کردهاند.
متحدان مهم آمریکا هم همینطور هستند. «گرهارد شرودر» صدراعظم سابق آلمان، نسبت به خطر غیرقابلانکار یکجانبهگرایی آمریکا هشدار داد و «هوبرت ودرین» وزیر امور خارجه سابق فرانسه یک بار اعلام کرد که هدف کل سیاست خارجی کشورش این است که جهان فردا از چندین قطب تشکیل شود، نه فقط یک قطب.
حمایت «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور کنونی فرانسه از وحدت اروپا و خودمختاری استراتژیک، انگیزه مشابهی را آشکار میکند.
رهبران آمریکا موافق نیستند. اسناد مختلف استراتژی امنیت ملی که توسط جمهوریخواهان و دموکراتها منتشر شد، همگی نیاز به حفظ برتری آمریکا را حتی زمانی که به بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ اذعان دارند، تمجید کردهاند.
گرچه دولت بایدن اذعان دارد که ما به دنیای چندین قدرت بزرگ بازگشتهایم، اما در دوران کوتاهی این نوستالژیک به نظر میرسد که آمریکا با رقبای همشأن و برابر خود روبرو نشد.
از این رو تاکید مجدد شدید آن بر «رهبری آمریکا»، تمایل او به تحمیل شکست نظامی به روسیه که آن را بسیار ضعیف میکند تا در آینده مشکل ایجاد کند و تلاشهایش برای خفه کردن رشد چین از طریق محدود کردن دسترسی پکن به ورودیهای تکنولوژیکی حیاتی و در عین حال یارانه دادن به صنعت نیمهرسانای آمریکا وجود دارد.
حتی اگر این تلاشها موفق شوند، احیای نظم تکقطبی احتمالاً غیرممکن است.
ما در نهایت به (۱) جهانی دوقطبی (با آمریکا و چین بهعنوان دو قطب) یا (۲) نسخه غیرمتعادل چندقطبی که در آن آمریکا در میان مجموعهای از قدرتهای بزرگ نابرابر اما همچنان قابلتوجه است، اول میشود و در این سناریو چین، روسیه، هند، احتمالاً برزیل و شاید ژاپن و آلمان دوباره مسلح شدهاند.
اگر نظم جهانی آینده، نظمی چندقطبی غیرمتعادل است و اگر این نظمها بیشتر مستعد جنگ باشند، دلیلی برای نگرانی وجود دارد. اما چندقطبی بودن ممکن است برای آمریکا چندان بد نباشد، مشروط بر اینکه پیامدهای آن را بشناسد و سیاست خارجی خود را به درستی تنظیم کند.
بازگشت چندقطبی، جهانی را بازسازی خواهد کرد که در آن اوراسیا دارای چندین قدرت بزرگ با توانهای متفاوت است.
این کشورها احتمالاً با احتیاط به یکدیگر نگاه میکنند، مخصوصاً زمانی که در مجاورت هم باشند. این وضعیت به آمریکا انعطافپذیری قابلتوجهی برای تنظیم اولویتهای خود در صورت نیاز میدهد.
در دنیای چندقطبی، دیگر قدرتهای بزرگ به تدریج مسئولیت بیشتری در قبال امنیت خود بر عهده خواهند گرفت و در نتیجه مسئولیتهای جهانی آمریکا را کاهش خواهند داد.
حتی اگر چندقطبی جنبههای منفی خود را داشته باشد، تلاش برای جلوگیری از آن گران و احتمالاً بیهوده خواهد بود.
بنابراین، به جای تلاش بیهوده برای مرور گذشته، آمریکاییها باید برای آیندهای چندقطبی آماده شوند.
با این حال باید توجه داشت که برای آمریکا و شاید کل جهان، آینده چندقطبی بدون جنبههای منفی قابلتوجه نیست.»