بهگزارش مرکز مطالعات سورین، شبکه خبری سیانان در گزارش تازه خود بهقلم «مایکل بوچیورکیو» خبر داد: بلوک کشورهای نوظهور بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) این هفته تعداد اعضای خود را بیش از دو برابر کرد و استقبال از عربستان و امارات، ایران و همچنین آرژانتین را افزایش داد.
مصر و اتیوپی جان تازهای به گروهی میبخشد که رقیب گروه 7 هستند و جهان را به چندقطبی نزدیکتر میکند.
بهنظر میرسد که این توسعه توسط چین، کشور سنگینوزن بلوک که گفته است «نشاط جدیدی را تزریق خواهد کرد» انجامشده است؛ اما به نفع چه کسی؟
شکایت از حاشیهنشینی و استثمار موضوع رایج سخنرانیهای دهها کشور کوچکتر غیرعضو در روز پنجشنبه بود.
«شی جین پینگ» -رئیسجمهور چین- گویی برای ارسال سیگنالی مبنی بر اینکه «کو گوش شنوا؟!»، به رهبران گفت: «چین دوستی است که آفریقا میتواند روی آن حساب کند.»
او از اینکه کشورش به سرمایهگذاری بیش از 6 هزار کیلومتر راهآهن، بیش از 6 هزار کیلومتر جاده و حدود 80 تأسیسات برق در این قاره کمک کرده است، افتخار کرد.
(در همین حال، فعالیتهای وامدهی چین قبلاً توسط آمریکا مورد انتقاد قرارگرفته بود که کشورهای درحالتوسعه را در دام بدهی گرفتار میکند، چیزی که پکن آن را رد میکند.)
گفته میشود برزیل از گسترش بلوک به این دلیل که آن را بیشازحد ناتوان میکند خسته شده است.
درواقع، اگر در سالهای اخیر اجلاسهای سران تحت رهبری غرب را دنبال کرده باشید، به نظر میرسد این موضوعات گفتوگوی پرمخاطب به رینگهای بوکس برای دیپلماسی خشن تبدیلشدهاند، هرکسی که بلندترین فریاد را میکشد، راهش را میگیرد.
بیانیههای پایانی تا حدی کمرنگ میشوند که یا بیمعنی هستند یا اصلاً صادر نمیشوند. نمایندگان کشورهای کوچکتر اغلب ناامید به خانه میروند.
آیا بریکس میتواند همه اینها را تغییر دهد؟ اگرچه گسترش دیدگاههای متفاوتتری را به همراه خواهد داشت، این بلوک بر اساس اجماع عمل میکند و کار با چنین مدلی میتواند دستوپا گیر باشد. کار سختی است؛
من آن را از نزدیک در سازمانهای امنیت و همکاری اروپا (OSCE) که درگذشته در آنجا کار میکردم دیدهام. وقتی روسیه تصمیم گرفت ناظران بینالمللی مستقل در منطقه دونباس اشغالی اوکراین در آنجا حضور نداشته باشند، بهسادگی از وتوی سازمان امنیت و همکاری اروپا برای پایان دادن به آن استفاده کرد.
با قضاوت از سخنرانیهای اجلاس ژوهانسبورگ، هنوز موضوعات و دلایلی وجود دارد که اعضا را متحد میکند:
کاهش اتکا به دلار مقتدر برای تجارت و بازرگانی بینالمللی (هرچند اگر این اتفاق بیفتد، میتواند شروع به بیثباتی بازارهای جهانی کند)، اصلاح سیستم سازمان ملل (به نظر من چیز خوبی است) و ایستادگی جمعی، همانطور که «نیکلاس مادورو» -رئیسجمهور ونزوئلا- گفت، «اجبار یکجانبه» در قالب تحریمهای غرب یک نقظه مثبت است.
در طول اجلاس سهروزه، رویدادهای دنیای واقعی همچنان توانستند این حباب رفاقت را سوراخ کنند.
رهبران بریکس را میتوان بخشید که نمیدانستند که آیا در روز چهارشنبه شور و نشاط نشان دهند یا نگرانی.
در حوالی زمان ناهار، با اعلام فرود موفقیتآمیز فضاپیمای چاندرایان-3 بر ماه، تنها چند روز پس از تلاش نافرجام روسیه، تشویق هیئت هندی به گوش میرسید.
(میزبان اجلاس سران، رئیسجمهور آفریقای جنوبی، سیریل رامافوزا، گفت که این باید بهعنوان یک دستاورد برای کل بلوک بریکس تلقی شود.)
ساعاتی بعد، درست زمانی که رهبران بریکس برای صرف شام نشسته بودند، هشدارهای خبری شروع کردند به نمایش هواپیمای خصوصی که سقوط کرده بود که گفته میشد حامل یوگنی پریگوژین رئیس گروه واگنر بود.
با توجه به اینکه حداقل چهار کشور در این قاره بهشدت به واگنر برای حفاظت امنیتی یا خدمات استخراج معدنی متکی هستند، نمیتوان آن را نیز نادیده گرفت.
چیزی که این اجلاس را از گروه هفت و گروه بیست متمایز میکرد این بود که اکثریت قریب بهاتفاق املاک و مستغلات اصلی در مرکز رسانه، به رسانههای کوچکتر و غیرانگلیسیزبان از کشورهای درحالتوسعه داده شد.
بااینحال، دسترسی رسانهها به رهبران و نمایندگان نیز بسیار محدود بود؛ رویهای که بیشتر مطابق با نظامهای استبدادی بود. اینکه آفریقای جنوبی توانست میزبانی این اجلاس را به پایان برساند، خود یک دستاورد است. میزبانی دهها تن از سران دولت بهاندازه کافی دلهرهآور است.
«نونسسیکللو» -هنرمند ژوهانسبورگ- اینگونه گفت: «این واقعاً مایه دلگرمی است که بهرغم چالشهایی که با آن روبرو هستیم، هنوز هم میتوانیم ظرفیت خود را برای میزبانی رویدادهای سطح جهانی نشان دهیم.»
شی که دیدارش همچنین به نشانه 25 سال روابط دیپلماتیک بین چین و آفریقای جنوبی بود، با اهدای تجهیزات برق اضطراری به ارزش 167 میلیون راند (8.9 میلیون دلار) به رامافوزا و حزب حاکم کنگره ملی آفریقا (ANC) کمک کرد. این بهعلاوه کمک مالی چند میلیون دلاری برای بخش برق بود.
باوجوداینکه نشست بریکس نتوانست در مورد موضوعاتی مانند جایگزینی ارز و باز کردن دریای سیاه به روی صادرات غلات اوکراین (که بسیاری از کشورهای آفریقایی به آن وابسته هستند) پیشرفت کند.
بلوکی که تنها دو میلیارد جمعیت جهان، سه قدرت هستهای و دو کشور نفتخیز دارد را نمیتوان بهراحتی حذف کرد.
البته، وحدت و گفتمان مستقیم خوب است؛ اما نه به قیمت انحراف بیشتر جهان به سمت استبداد.