بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه هاآرتص در یادداشت تازه خود بهقلم «زوی بارل» نوشت: توافقات صلحی که با مصر و اردن و چند دهه بعد با بحرین، امارات، مراکش و سودان امضا شد حس خفگی در بین ما یا ترس از وحشت چاقو، قیچیها، تفنگهای دزدیده شده یا دستساز، موشک و بمب را از بین نبرد. آنها دائما از هر گوشهای سر بر میآورند.
اسرائیل(رژیم صهیونیستی) کشوری مستقل با داستانی از موفقیتهای اقتصادی است اما همچنان با نزدیک شدن به تعطیلات در ترسی عمیق فرو میرود.
شهروندانش در روزهابی تپانچه با خود حمل میکنند تا آماده باشند و این کشور ارتشی دارد که «برای هر اتفاقی آماده است.»
چنین حکومتی میتواند مستقل باشد اما آزاد نیست. 9 میلیون نفر در حکومتی مستقل زندگی میکنند در حالی که نیم میلیون نفر دیگر در آن سوی حصار و روی زمینی زندگی میکنند که متعلق به آنها نیست و به همان صورتی ملحق به این حکومت شده که روسیه شبههجزیره کریمه را به خود ملحق کرد.
نه «یهودیه و نه سامریه» و نه ارض موعود متعلق به این حکومت نیست بلکه سرزمینی را به نحو شرمآور اشغال کرده که متعلق به آن نیست.
این حباب ترکید و این اتفاق به دست همان کسی افتاد که قرار است به هر قیمت شده از این لاف و گزاف محافظت کند.
دولتی که ناامیدانه از کلمات نادرست استفاده میکند تا آن ماموریت الهی را توجیه کند که دلیل وجودیاش است، یک دولت آزاد نیست. این دولت همیشه متکی به تفاسیر نمایندگان خدا است.
مفهوم استقلال بعد از این 75 سال نیازمند ارزیابی مجدد است.
قانون دولت-ملت ما در بند آغازین خود میگوید که «سرزمین اسرائیل(رژیم صهیونیستی) وطن تاریخی قوم یهود است که دولت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در آن تاسیس شده بود.» این بند یک همپوشانی بین «سرزمین اسرائیل(رژیم صهیونیستی)» و دولت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ایجاد کرده تا به این وسیله مرزهای درست سرزمین ما را نشان دهد.
منتقدین این قانون به موضوع برابری اشاره میکنند که در این قانون غایب است و آسیب وحشتناکی را به اقلیتهای غیر یهود وارد میکند.