بهگزارش مرکز مطالعات سورین، شبکه سیانان در گزارش تازه خود بهقلم « آرون دیوید میلر» نوشت: مذاکرات غیرمستقیم بین آمریکا و ایران بار دیگر در وین از سر گرفته شده است که به عنوان آخرین تلاش برای انعقاد توافق هستهای ایران توصیف میشود.
هدف از ادامه مذاکره چیست؟ به خصوص اگر ایران از این زمان برای افزایش برنامه هستهای خود استفاده کند؟
اولاً، هر چند احتمال موفقیت مذاکره بعید است، اما هنوز صفر نیست. چرا منفعلانه آمریکا را از بازی خارج میکنیم؟ ما شاهد نتایج چنین رویکردی در سال 2018 بودیم، زمانی که دولت ترامپ به طور یکجانبه از برجام کنارهگیری کرد.
ایران برای مقابله با تحریمهای اقتصادی راهی پیدا کرد، به گفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران اکنون به نقطهای نزدیک میشود که مواد شکافتپذیر کافی برای یک سلاح هستهای دارد.
دوم، دور شدن از میز مذاکره بر وجهه و اعتبار آمریکا تأثیر میگذارد. حداقل یکی از استدلالهای ایران که نمیتوان به آمریکا برای حفظ تعهداتش اعتماد کرد به احتمال زیاد مورد استقبال قرار خواهد گرفت، به خصوص اگر آمریکا دوباره از میز مذاکره خارج شود.
سوم، این که توافق هستهای سال 2015 ایران دیگر قابل اجرا نیست، به این معنا نیست که تمام تلاشهای دیپلماتیک باید به پایان برسد. مسلماً هر جایگزینی برای برجام با احتمال بیشتری مواجه است.
دولت فکر میکرد ممکن است توافقی «طولانیتر و قویتر» را بپذیرد که محدودیتها بر برنامه هستهای ایران را تشدید کند. اما صرفاً مذاکره بر سر توافق اولیه یک کار فوقالعاده سنگین بود و تردید وجود دارد که ایران بدون عایدی بیشتری موافقت میکرد.
چهارم، جایگزینی برای یک روند مذاکره معیوب به مراتب بدتر است.
اما خط قرمز چیست؟ اعتماد و اطمینان بین ایران و غرب صفر است و در غیاب مفاد نظارتی مندرج در توافق هستهای اولیه، آمریکا و اسرائیل به درستی بدترین چیزها را در مورد برنامه هستهای ایران تصور میکنند.
همیشه تمرکز بر روی یک نقشه دوم ترکیبی از تحریمها، فشار سیاسی و بازدارندگی نظامی، خواهد بود.
بستن درب مذاکره با ایران، هر چقدر هم که ناامیدکننده باشد، مزایای کمی دارد، به ویژه زمانی که علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران میگوید که جایگزین آن ممکن است «بمب ایرانی یا بمباران ایران» باشد.