بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز مقالهای بهقلم «ماریا فانتاپی»، «ولینصر» منتشر کرد که در آن آمده است : برونسپاری امنیت غرب آسیا به اسرائیل(رژیم صهیونیستی) نقشه دوم بدی است.
سفر جو بایدن، در ماه جولای به غرب آسیا در مقطع حساسی انجام میشود.
آخرین تلاشها در جریان است تا مذاکرات متوقفشده بین آمریکا و ایران برای احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) از سر گرفته شود.
با این حال، اسرائیل(رژیم صهیونیستی) از مدتها قبل وعده میداد که ایران مجهز به سلاح هستهای را تحمل نخواهد کرد و برای تحقق این هدف، خارج از هر نهاد چندجانبهای عمل خواهد کرد. اسرائیل دست به ترور دانشمندان و مقامات نظامی ایران زده است.
از نظر دولت بایدن، احیای برجام، بهترین راه برای کنترل برنامه هستهای ایران است، اما در صورت عدم موفقیت، به نظر میرسد که آماده در پیش گرفتن رویکرد فعلی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) برای مهار این کشور است.
این وضعیت یادآور تحولات دهه 1970 است که «ریچارد نیکسون» -رئیسجمهور وقت آمریکا- امنیت غرب آسیا را در آن زمان به شاه ایران واگذار کرد.
دولت بایدن نیز به همین صورت وظیفه مهار ایران را به اسرائیل واگذار میکند، اما این رویکردی مخاطرهآمیز است.
بر خلاف حدود 50 سال قبل، این بار تعیین این پلیس از سوی آمریکا برای منطقه تلاشی در جهت پرهیز از جنگ نیست، بلکه این بازیگر منطقهای آشکارا به دنبال افزایش تنش است.
«نفتالی بنت» -نخستوزیر پیشین اسرائیل(رژیم صهیونیستی)- استراتژی به اصطلاح اختاپوسی را علیه ایران به راه انداخته است.
این استراتژی شامل خرابکاری، ترور، جنگ سایبری، حملات به پرسنل و زیرساختهای نظامی ایران و همچنین، حمله به متحدانش در عراق، لبنان و سوریه میشود.
این رویکرد جدید فراتر از هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران است و تمرکزش بیشتر بر خود جمهوری اسلامی است و نسبت به کارزارهای قبلی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) کمتر قابل پیشبینی، تهاجمیتر و پیچیدهتر است.
در حالی که اسرائیل(رژیم صهیونیستی) در حال حمله است، ایران به دنبال خرید زمان است. تهران با اجتناب از رویارویی مستقیم با اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به تقویت برنامه هستهای، موشکی و پهپادی خود ادامه و توانایی نظامیاش را در عراق، لبنان، سوریه و یمن گسترش میدهد.
اعضای دولت بایدن در دوحه و در بحبوحه این آشفتگی در حال هماهنگی با مقامات اتحادیه اروپا هستند تا برای احیای برجام مذاکره کنند.
این کار از بسیاری جهات تمرینی برای کنترل خسارت است، زیرا دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، با خروج از توافق هستهای در سال 2018 باعث شدت تا مدت زمان مورد نیاز ایران برای تولید بمب کوتاه شود و این موضوع تندروها را در این کشور تقویت کرده است.
فشار و تحریمهایی که دولت ترامپ بر تهران وارد کرد، تجارت نفت ایران را زیرزمینی کرد و باعث شد تا سپاه پاسدران با مدیریت مستقیم بخش قابلتوجهی از این تجارت غیرقانونی، منبعی برای بودجه خود داشته باشد.
مطمئنا توافق میتواند جان تازهای به اقتصاد ایران ببخشد، آن هم در زمانی که نارضایتی مردم رو به افزایش است. این کار فرصتهای تجاری را برای همسایگان ایران فراهم میکند، در حالی که اسرائیل(رژیم صهیونیستی) روابطش را با کشورهای عربی گسترش میدهد.
مدیریت آمریکا طی هفتههای آینده اهمیت خواهد داشت تا اجازه ندهد جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل از کنترل خارج شود.
تشدید حملات توسط اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و نیروهای نیابتی ایران میتواند باعث انفجار یک رویارویی بزرگتر شود و تنشها را از شام تا شبه جزیره عربستان شعلهور کند.
دولت بایدن برای پرهیز از این عوافب ناگوار باید خطوط قرمزی را برای دولت اسرائیل(رژیم صهیونیستی) تعیین و بر ایجاد محدودیتهایی بر حملات تحریککننده اصرار کند.