بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کوئینسی در یادداشت تازه خود بهقلم «جیمز دورسی» نوشت: آمریکا پایبندی به حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک در خاورمیانه را به سیاستی که نشانگر جدیت و تعهد باشد، تبدیل نمیکند.
وزارت امور خارجه در بیانیهای گفت: نشست 9 و 10 دسامبر یک دستور کار مثبت، از طریق اقدام جمعی برای تجدید دموکراسی و مقابله با بزرگترین تهدیدها را ارائه خواهد کرد. در ادامه نیز افزود که پیش از اجلاس، با کارشناسان دولتی، سازمانهای چندجانبه و جامعه مدنی مشورت کرده است تا ایدههای جسورانه و عملی را در مورد «دفاع از خودکامگی»، «ترویج احترام به حقوق بشر» و مبارزه با فساد ارائه کند.
از بیش از 100 کشور در کنار نمایندگان جامعه مدنی و بخش خصوصی که انتظار میرود در این اجلاس شرکت کنند، تنها اسرائیل (رژیم صهیونیستی) در خاورمیانه است و هشت کشور شامل اکثریت مسلمان میشوند.
جو بایدن، رقابت بین دموکراسی و استبداد را به ستون سیاست دولت خود تبدیل کرده و آن را در مرکز اصلی نبرد با چین قرار داده است.
بایدن گفت: «ما خود را در یک رقابت با خودکامگان، دولتهای مستبد در سرتاسر جهان میبینیم و آیا دموکراسیها میتوانند در قرن بیست و یکم با آنها رقابت کنند یا خیر.»
با این حال، اظهارات اخیر پنتاگون و یکی از مقامات کاخ سفید حاکی از آن است که، علیرغم این سخنان، سیاست خاورمیانهای آمریکا پیرو حمایت طولانیمدت از حکومت خودکامه منطقه است، با این اعتقاد که ثبات را تضمین میکند.
کشورهایی مانند عربستان و امارات برنامهها و سیاستهایی را تدوین کردهاند که با اصلاحات اقتصادی و اجتماعی ضمن سرکوب آزادیهای سیاسی، خواستههای جوانان را برآورده میکند.
به نظر میرسد که آمریکا بر موفقیت آن اصلاحات و تلاشهای منطقهای برای مدیریت درگیریها به گونهای که از کنترل خارج نشوند، سرمایهگذاری میکند.
آمریکا سیاستی را اتخاذ میکند که با دفاع از حقوق بشر و دموکراسی فاصله زیادی دارد. سیاستی که با حمایت چین و روسیه از خودکامگی خاورمیانه، تفاوتی ندارد. ارجاعات مستمر عمومی و خصوصی آمریکا به حقوق بشر و ارزشهای دموکراتیک و محدودکردن فروش اسلحه، اساسا چیزی را تغییر نمیدهد.
در مقابله با شورش سودان که در سال 2019 باعث سرنگونی عمر البشیر و کودتای نظامی در اکتبر شد، دولت ترامپ و بایدن هر دو به عربستان، امارات، مصر و اسرائیل (رژیم صهیونیستی) روی آوردند.
«برت مکگورک» -هماهنگکننده کاخ سفید در امور خاورمیانه- بلافاصله پس از نشست امنیتی در بحرین که مقامات سراسر جهان را گرد هم میآورد، در مصاحبهای به این موضوع اشاره کرد.
وی گفت که آمریکا عبرت گرفته است و «به اصول اولیه باز میگردد» و بر «اصل ایجاد، حفظ و تقویت مشارکتها و اتحادهای خود» در خاورمیانه تمرکز خواهد کرد.
«استیون ای. کوک» -کارشناس شورای روابط خارجی- گفت: «به جای استفاده از قدرت آمریکا برای بازسازی منطقه، سیاستگذاران باید هدف واقعیتر ایجاد و حفظ ثبات را بپذیرند.»
او در ادامه گفت که سیاست واقعبینانه آمریکا در خاورمیانه شامل مهار ایران، تجهیز مجدد مبارزه با تروریسم، کاهش اثرات جانبی نامطلوب آن، سازماندهی استقرار نظامی برای تاکید بر حفاظت از خطوط دریایی و کاهش مقیاس روابط آمریکا و اسرائیل (رژیم صهیونیستی) است.
جورج دبلیو بوش و مشاور امنیت ملی آن زمان، دو دهه پیش اذعان کردند که خشونتهای جهادی و حملات 11 سپتامبر تا حدی نتیجه شکست آمریکا در دفاع از ارزشهای خود بوده است.
نه تنها خاورمیانه و خودکامگیهای دیگر مناطق، بلکه آمریکا و اروپا هم بهای آن را میپردازند. امتناع آنها از ادغام آرمانها و ارزشهای رفیعشان در سیاستهای مؤثر در داخل کشور در زمینههای نژادی، اجتماعی و اقتصادی داخلی و احساسات ضد مهاجرتی منعکس میشود که تهدیدی برای از هم پاشیدن تار و پود دموکراسی است.
واکنش شدید بهمعنای ظهور نیروهای انزواطلب، مقتدر، بیگانههراس، نژادپرست و توطئهگر است که ارزشهایی را که حقوق بشر و دموکراسی در آنها ریشه دارد، به چالش میکشند.
این سؤال پیش میآید که آیا بهتر نبود زمان، انرژی و پول سرمایهگذاری شده در اجلاس سران دموکراسی صرف رفع مشکلات در داخل کشور میشد؟
«ابراهیم رئیسی» در سپتامبر گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: «سیستم هژمونیک آمریکا در داخل و خارج از کشور هیچ اعتباری ندارد.»