بهگزارش مرکز مطالعات سورین، مرکز اوراسیا ریویو در یادداشت تازه خود بهقلم «روحالله اسلامی» نوشت: آمریکا در طول 20 سال، میلیونها دلار برای افغانستان خرج کرد و از دولتی حمایت نمود که امیدوار بود از آن یک دولت همسو با ملت بسازد. با حملات طالبان و نابودی پروسه دولتسازی، آمریکا و متحدانش دیگر نمیتوانستند فشار وارده در افغانستان را تحمل کنند. این امر منجر به مذاکره با طالبان شد. به محض خروج آمریکا از افغانستان، طی 10 روز کل کشور توسط طالبان تسخیر شد.
طالبان میگویند که تغییر کردهاند و میخواهند با استفاده از درسهایی از گذشته، یک دولت فراگیر تشکیل دهند. سوال این است: آیا آنها توانایی حکومت کردن دارند؟
افغانستان هنوز به حکومت تبدیل نشده است. اگرچه همه نظامهای سیاسی را تجربه کرده است، اما نتوانسته شهروندانش را با خود همراه کند. جمهوری اسلامی افغانستان نیز موفق نشد و توسط طالبان سرنگون شد. شاید آنها پاکستان و تروریستهای چند ملیتی را مقصر میدانند.
پشتونها، تاجیکها، هزارهها، ترکمنها و گروههای قومی و فرقهای بر سیاست مدرن تسلط داشتند. هیچ حزب، طبقه و جناح مدنی هرگز تشکیل نشد. پشتونها در جنوب قدرت داشتند. هر گروه قومی رهبران خود را انتخاب میکرد و انتصابها قبیلهای بود. همه نهادهای دولتی، به ویژه ارتش و بوروکراسی، از نظر مالی و ساختاری به آمریکا وابسته بودند.
طالبان گروه تروریستی هستند که رهبران آن تحت نظارت مداوم شبکههای اجتماعی سعی میکنند چهره به روزتر و متمدنتری از خود نشان دهند. بین تیم حاکم و گروههای افراطی مانند حقانی اختلاف نظر وجود دارد. بدنه اصلی طالبان را جنگجویان بدوی و غیرمتمدن تشکیل میدهند که هیچ ربطی به شهر، زندگی مدنی به ویژه زنان و خواستههای شهروندان ندارند.
طالبان یک گروه قومی متعصب و قبیلهای با اعتقادات مذهبی قوی هستند که رویای غارتگری آنها را مجبور به قلدری و تجاوز به شهروندان افغان کرده است. اگر میخواستند کشور بسازند و اصلاح کنند، در انتخابات شرکت میکردند. اکنون آنها به جای تشکیل دولت مردمی به سمت دولت امارت اسلامی پیش می روند.
طالبان و ایران
امارت اسلامی در اقدامی فنی اهداف استراتژیک خود را پنهان میکند. اما به محض تأسیس علیه زبان فارسی، هنر و فرهنگ ایرانی و دستاوردهای جوانان و زنان عمل خواهد کرد. طالبان هیچ شناختی از حکومت ندارند و آرزوی آنها ایجاد حکومتی به نام امارت اسلامی است.
اگرچه خروج آمریکا از منطقه خطر حمله و تهدید مستقیم علیه ایران را کاهش خواهد داد، اما امارت اسلامی با ریشههای ایدئولوژیک و قومی خود به همسایه تهدیدکننده تهران تبدیل خواهد شد. امارت اسلامی از نظر محتوایی با فرهنگ خراسانی و ایرانی سازگاری ندارد و سادگی بدوی آنها زندگی مردم افغانستان را به دورهای سیاه میکشاند. زبان فارسی، فرهنگ شیعه و ادبیات ایران با ظهور طالبان کم رنگ خواهد شد.
راه حل، مشارکت فعال در روند صلح و حمایت از نوشتن یک قرارداد قانون اساسی با سازوکار انتخاباتی است. بیعت اسلامی و تشکیل امارت اسلامی منجر به نسلکشی و تغییرات قومی و قطع رابطه مردم افغانستان با ایران خواهد شد. از نظر عقلی، دینی و انسانی، افغانستان باید در اولویت سیاست خارجی ایران باشد که میتواند مسیر بازی خطرناک را تغییر دهد.
اگر فرهنگ ایرانی در ایران بزرگ از بین برود، تعصب و فرقهگرایی بنیادگرا جایگزین آن میشود. ترکیه، عربستان، روسیه و پاکستان در حال از بین بردن زبان فارسی، شیعیان و فرهنگ ملی ایران هستند. فرهنگ ایرانی قومی و فرقهای نیست. قرنهاست که اقوام، عقاید و فرقههای مختلف در کنار هم در ایران زندگی میکنند. هر جا ادبیات و زبان فارسی کم رنگ شود، اندیشه و عمل تروریستی جای آن را خواهد گرفت.
طالبان به زودی با درگیری داخلی مواجه خواهند شد. شبکه حقانی و جناحهای افراطی و متعصب علیه میانهروها شورش خواهند کرد و مبارزات ملیگرایان افغانستان را شکاف خواهند داد. حلقههای اعتراضی و جنبشهای مدنی در افغانستان شکل میگیرد. اگر ایران مداخله نکند، کشتار مردم افغانستان در جنگهای داخلی اجتنابناپذیر است.