بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در مقاله تازه خود بهقلم «کریستی رایک» نوشت: در ژانویه 1940، هزاران سرباز شوروی در نبرد جاده رااته در شرق فنلاند که یک درگیری تعیینکننده در طول جنگ زمستانی شوروی و فنلاند بود، جان باختند؛
به گفته «اسنایدر» -مورخ دانشگاه ییل- اکثر آنها از اوکراین شوروی بودند که همراه با بلاروس، بیشترین سهم جمعیت خود را در میان تمام مناطق شوروی در طول جنگ جهانی دوم از دست داد.
اوکراینیهای شوروی که برای شرایط سخت زمستانی مجهز نبودند، توسط فنلاندیهای کمتعداد اما بسیار با انگیزهای که از خاک و استقلال خود دفاع میکردند، شکست خوردند.
امروزه، جاده رااته به سمت مرز شرقی اتحادیه اروپا و ناتو منتهی میشود، دو سازمان مهم غربی که فنلاند به منظور تأمین آزادی و دموکراسی خود به آن ملحق شده است.
سیاست بیطرفی فنلاند در طول جنگ سرد توسط برخی مفسران غربی، از جمله «هنری کیسینجر» -وزیر امور خارجه سابق آمریکا- بهعنوان یک الگوی احتمالی برای اوکراین تلقی میشد؛ با این حال، فنلاند امروز، در دوران جنگ سرد، بهترین مدل ممکن را برای کییف ارائه میکند؛
اوکراین باید به محض پایان جنگ، پیوستن سریع به ناتو و عضویت کامل در اتحادیه اروپا را دنبال کند و به محض تحقق شرایط، ناتو به او پیشنهاد عضویت دهد؛
از آنجایی که تحقق معیارهای گسترده الحاق اتحادیه اروپا مستلزم تغییرات حقوقی و اداری بیشماری است و به ناچار سالها طول میکشد، حرکت سریع و قاطعانه در مسیر ناتو برای تضمین آینده اروپایی اوکراین از اهمیت بیشتری برخوردار است.
سیاست بیطرفی فنلاند در جنگ سرد یک استراتژی بقا برای عقب راندن توسعهطلبی شوروی بود.
از این گذشته، «جوزف استالین» -دیکتاتور شوروی- همان سرنوشتی را برای فنلاند پیشبینی کرده بود که برای کشورهای بالتیک در سال 1940 به اتحاد جماهیر شوروی ملحق شدند، پیشبینی کرد؛ یا برای مجارستان و دیگر کشورهای اروپای مرکزی و شرقی که پس از جنگ جهانی به کشورهای تحت اشغال شوروی تبدیل شدند.
فنلاند که در انتخابهای سیاست خارجی خود توسط امپراتوری شوروی همسایه محدود شده بود، از سر ناچاری فضیلتی را ایجاد کرد و خود را بهعنوان یک کشور بیطرف، دموکراتیک و نوردیک قرار داد.
به محض از بین رفتن محدودیتها با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فنلاند درخواست عضویت در اتحادیه اروپا را داد که در سال 1995 به آن دست یافت، اما با جنگ زمستانی که خاطرهای دور از آن باقی ماند، بیطرفی نظامی همچنان به اجماع عمومی باقی ماند.
شوک تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 باعث شد تا افکار عمومی فنلاند را تقریباً یکشبه به نفع عضویت در ناتو سوق دهد و منجر به سریعترین روند الحاق ناتو در تاریخ این اتحاد شود؛
این کشور در 4 آوریل رسماً به سی و یکمین عضو بلوک تبدیل شد؛ جنگ در اوکراین، خاطرات تاریخی جنگ زمستانی را زنده و فنلاندیها را متقاعد کرد که نیاز به قویترین تضمینهای امنیتی ممکن دارند که تنها میتواند توسط ناتو ارائه شود و پس از دههها تلاش، فنلاند برای مقابله با مهاجم سابق خود بر اساس همکاری و اعتماد دست به کار شد.
ترتیب پیوستن به این دو سازمان برای اوکراین باید متفاوت باشد، اما منطق یکسان است، درست مانند فنلاند، اوکراین نیز به قویترین تضمینهای امنیتی ممکن و یک لنگر محکم برای نظم سیاسی و اقتصادی اروپا نیاز دارد تا بتواند بهعنوان یک کشور آزاد و دموکراتیک توسعه یابد.
جدای از جنگ جاری، یک مانع بزرگ بر سر راه پیوستن اوکراین به ناتو وجود دارد؛ عدم توافق میان کشورهای عضو، تنها بر سر این موضع اجماع وجود دارد که تا زمانی که جنگ ادامه دارد، اوکراین نمیتواند به آن بپیوندد، زیرا ناتو نمیخواهد به یک طرف جنگ تبدیل شود.
آمریکا و آلمان، دو طرفدار اصلی تاکتیکهای بیفایده و مسخره بودند تا الآن که با ارائه تنها یک بخش کوچک از حمایت نظامی در هر زمان، جنگ را طولانیتر کرده و تلفات اوکراینیها را افزایش داده است و رویکردی بیش از حد محتاطانه در مورد عضویت اوکراین در ناتو پیش گرفتهاند؛
هر دو دولت گفتهاند که مایل نیستند در این موقعیت، به یک جدول زمانی مشخص برای الحاق اوکراین در ناتو متعهد شوند.
در مقابل، لهستان و کشورهای بالتیک مایلند در اجلاس بعدی ناتو در ویلنیوس، لیتوانی، در ماه جولای، راهی روشن برای عضویت و روابط نزدیکتر فوری با این اتحاد به اوکراین ارائه دهند؛
بهرغم اذعانهای متعدد رهبران غربی مبنی بر اینکه باید زودتر به سخنان لهستان و کشورهای بالتیک در مورد تهدید روسیه گوش میدادند، دیدگاههای آنها بار دیگر کنار گذاشته میشود، زیرا ناتو درباره ساختار امنیتی آینده اروپا و جایگاه اوکراین در آن بحث میکند.
جنگ در اوکراین، عضویت فنلاند در ناتو و آرزوی اوکراین برای پیوستن به این ائتلاف، همگی نشان میدهند که مناطق خاکستری یا مناطق حائل نتوانستهاند ثبات را در اروپا ایجاد کنند و در مقابل برعکس، دقیقاً آن دسته از همسایگان روسیه توانستند که محکم به غرب لنگر انداختهاند و در سالهای اخیر تحت فشار فزاینده کرملین قرار گرفتهاند.
در آینده نزدیک، تمرکز غرب در اوکراین باید بر تحویل بیشتر تسلیحات باقی بماند تا مطمئن شود که اوکراین میتواند با حملات متقابل برنامهریزیشده خود پیروز شود و حداقل برخی از سرزمینهای اشغالی را در ماههای آینده آزاد کند؛
با این حال، شروع ساختن صلح پایدار نیز ضروری است، مانند فنلاند، ادغام کامل اوکراین با ساختارهای یورو-آتلانتیک ضروری است تا مطمئن شویم که تراژدیهای جاده رایت در سال 1940 یا بوچا در سال 2022 هرگز تکرار نخواهند شد، نه در فنلاند، نه در اوکراین و نه در هیچ کشور دیگری که همسایه روسیه است.