بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده وارآن راکس در یادداشت خود بهقلم «کریستین هانسن» و «حلیم الله کوثری» نوشت: «ابراهیم رئیسی» -رئیسجمهور ایران- خروج آمریکا از افغانستان را «فرصتی برای بازگرداندن زندگی، امنیت و صلح پایدار در آن کشور» خواند.
تهران قطعاً در شکلدهی به مسیر توسعه افغانستان پس از خروج آمریکا، نقش خواهد داشت.
در واقع، رهبران ایران از لحاظ تاریخی سیاستهای منعطف و عملگرایانهای را در قبال افغانستان اتخاذ کردهاند تا از بیثباتیای که ممکن است به آن سوی مرزها سرازیر شود، اجتناب کنند. با این حال، هر سیاستی که آنها اتخاذ کنند، «صلح» ممکن است ناپایدار باشد.
از زمان انقلاب ایران در سال 1979، تهران پنج هدف مهم در افغانستان داشته است: حفظ ایران بهعنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه، کنترل نفوذ پاکستان، غرب و طالبان، کنترل جریان پناهجویان و مواد مخدر، تامین آب مستمر از رودخانههای غربی افغانستان و جلوگیری از تبدیل شدن این کشور به یک پایگاه ضد شیعه.
ایران با استفاده از قدرت نرم و سخت این اهداف را دنبال میکند. این کشور از طریق کمکهای مالی و مبادلات تجاری، نفوذ سیاسی خود را در جامعه مدنی افغانستان گسترش و در عین حال، با گروههای اقلیت مانند هزارههای شیعه و تاجیکهای سنی ائتلاف نظامی تشکیل میدهد.
دستیابی به این اهداف در افغانستان دشوار خواهد بود، زیرا وضعیت وخیم اقتصادی این کشور باعث درگیری بین جناحهای مختلف طالبان شده است. در این شرایط تهران مجبور خواهد شد با دو معضل دست و پنجه نرم کند.
اول، چگونگی ادامه همکاری با متحدان اقلیت سنتی خود که تا حد زیادی ضد طالبان باقی ماندهاند، در حالی که با خود این گروه ارتباط برقرار میکنند. دوم، اگر تهران بخواهد با طالبان همراه شود، باید با گروههای افراطیتر منطقه رابطه برقرار کند.
در تعامل با طالبان، ایران باید به اختلافات درون گروهی نیز دقت کند. ایران با یک جنبش پویا متشکل از شبکههای مختلف مواجه است که از استراتژیهای متنوع برای حفظ قدرت استفاده میکنند. این شبکههای امنیتی عمدتاً بر سه معاون تحت رهبری «هیبتالله آخوندزاده» متمرکز شدهاند: «مولوی یعقوب» «سراجالدین حقانی» و «عبدالغنی برادر» شبکههای تحت رهبری حقانی و یعقوب، جناحهای افراطی و مذهبیتر هستند. آنها امیدوارند با پاکستان و چین همکاری کنند، زیرا این کشورها با تحمیل قوانین سختگیرانه مذهبی مخالفتی ندارند.
تقریباً همه تحلیلگران ما از ظهور بالقوه داعش در افغانستان بهعنوان یک تهدید مهم یاد کردند که میتواند روابط بین ایران و طالبان را بهبود بخشد.
این گروه فراملی یک دشمن فرقهای است که شیعیان را به طور کلی هدف قرار میدهد و یک رقیب ایدئولوژیک برای طالبان است.
از زمان تسلط طالبان، حملات این گروه از جمله علیه هزارهها در هرات، شمال قندوز و جنوب قندهار و همچنین حملات علیه طالبان در کابل افزایش یافته است.
در آینده نزدیک، به احتمال زیاد تهران بر حمایت از اقلیتهای قومی تمرکز خواهد کرد و در عین حال، به جناحهای مختلف طالبان نیز کمک خواهد نمود.
طالبان نیز به نوبه خود، به احتمال زیاد امتیازاتی را به اقلیتهای قومی خواهد داد و از مبارزه با داعش در افغانستان برای ایجاد زمینههای مشترک با تهران استفاده خواهد کرد. اما بعید است که حفظ این همکاری در طولانیمدت با توجه به جنگهای داخلی افغانستان ممکن باشد.