بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه جروزالم پست در یادداشتی بهقلم «سث فرانتزمن» نوشت: مقالهای که اخیرا در سی ان ان منتشر شد این سوال را مطرح کرد که آیا زمان آن رسیده که بپذیریم کره شمالی یک قدرت هستهای است؟
این در حالی است که پیونگیانگ همچنان کشورهای آسیایی را با شلیک موشک تهدید میکند.
از آنجایی که خلع سلاح کرهشمالی غیرممکن است، باید راه حل دیگری پیدا کرد. یکی از کارشناسان تاکید میکند که آمریکا باید پیونگیانگ را به عنوان یک قدرت هستهای بپذیرد.
به نظر میرسد این مدلی است که ایران نیز دنبال میکند. تئوری هر دو نظام این است که کشورها آنها را از انجام آنچه میخواهند باز نمیدارند.
آنها قمار میکنند که اگر فقط به تهدید دیگران با موشک و در نهایت تسلیحات هستهای ادامه دهند، هیچ اتفاقی نمیافتد.
تهدیدهای اخیر روسیه برای استفاده از سلاحهای هستهای در اوکراین احتمالاً باد در غبغب ایران و کرهشمالی میاندازد.
ظاهراً قرار بود کشورها به «قوانینی» تکیه کنند تا کشورهایی مانند ایران یا کرهشمالی دیگران را تهدید نکنند.
اگر این کار را میکردند، «قوانین» وارد میشد. توافق ایران یا برجام بر اساس این ایده بود.
قرار بود تهران را از تمام مسیرهای رسیدن به بمب هستهای قطع کند و در صورت ساخت، تحریمهای «مکانیزم ماشه» و دیگر پیامدهای آن را فراهم کند.
دلیل اینکه این کشورها میتوانند موشکهای بزرگتر و همچنین سلاحهای هستهای را دنبال کنند این نیست که آنها ثروتمند و قدرتمند هستند. این مشابه دستیابی روسیه، چین یا هند به سلاح هستهای نیست.
تجزیه و تحلیل در مورد ایران و کرهشمالی به یک نتیجه میرسد: اگر آنها مایل به شلیک موشک و ساخت سلاح هستهای باشند، ممکن است دنیا کاری در مورد آن انجام ندهد.
به ما گفته میشود که «توهم» است که باور کنیم میتوان از هستهای شدن ایران جلوگیری کرد.
پس از اینکه ایران بمب را ساخت یا آزمایش کرد، این ادعا وجود خواهد داشت که باید در سراسر منطقه مماشات شود، زیرا این کشور «هستهای» است و رویارویی با آن میتواند آغاز «جنگ جهانی سوم» باشد.
هر چه مسکو بیشتر گزینههای «هستهای» در اوکراین را مطرح کند، گروهی شکل میگیرد که استدلال میکند کییف باید به دنبال توافقی با همسایه بزرگ و مهاجم خود باشد.