بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن پالیسی در یادداشت خود بهقلم «یاسمین مویانوویچ» نوشت: در منطقهی بالکان بهویژه در «سارایوو» «پریشتینا» و «پودگوریتسا»انتظار این بود که آمریکا و اتحادیه اروپا سرانجام نظام صربستان و الکساندر ووچیچ را به همان شکلی که هست، ببینند:
یک دولت اقماری کرملین که از طریق شبکهای از نمایندگان منطقهای با هدف ایجاد اختلاف در منطقه، توسعه دسیسههای شبهامپراتوری خود با هماهنگی مسکو، توقف عضویت بوسنی و هرزگوین، کوزوو و مونته نگرو در ناتو و اتحادیه اروپا فعالیت میکند.
و در نتیجه، این فعالیتها سرانجام عواقبی برای بلگراد بهدنبال خواهد داشت.
این اتفاق نیفتاده است.
در واقع، در طول سال گذشته، آمریکا، حتی بیشتر از اتحادیه اروپا، بهشدت تعهدات خود را در قبال رئیسجمهور تقریباً خودکامه صربستان عمیقتر کرده است و همزمان اولویتهای سیاست خارجی خود تغییر داده است.
در همین حال آمریکا بر سیاست حمایت از اوکراین خود پافشاری میکند، یعنی اوکراین باید در تمام مذاکرات مربوط به جنگ شرکت میکند. دستور کار گستردهتر دموکراسی بایدن، هیچ یک از اهداف کشورها بالکان را شامل نمیشود.
در همین حال، سفرای آمریکا در سارایوو و بلگراد با ووچیچ ملاقات میکنند تا در مورد شیطنتهای جداییطلبانه رئیسجمهور صربستان میلوراد دودیک در بوسنی صحبت کنند.
آنها این کار را در حالی انجام میدهند که «اهمیت حمایت از حاکمیت، تمامیت ارضی، و شخصیت چند قومیتی و نهادهای دولتی در سطح دولتی برایشان اهمیت دارد»، اما بدون حضور حتی یک مقام بوسنیایی.
سفیر آمریکا در صربستان، «کریستوفر هیل» بهطور معمول از دولت کوزوو به دلیل عدم پایبندی به توافقنامه بروکسل در سال 2013، که هدف آن ایجاد مسیری برای به رسمیت شناختن متقابل و عادیسازی دیپلماتیک بین دو کشور است، انتقاد میکند.
با این حال، هیل در مورد امتناع صربستان از تحقق مفاد اصلی آن توافق و چندین مورد اخیر دیگر حرف چندانی برای گفتن ندارد.
در واقع، بلگراد در مورد کوزوو آنقدر ناسازگار است که توافق اخیر بروکسل و اهرید، با میانجیگری اتحادیه اروپا برای شروع مجدد روند عادیسازی، باعث شد ووچیچ حتی از امضای سند خودداری کند.
در عوض، او مدعی شد که به صورت شفاهی با آن موافقت کرده است، اما پس از چند ساعت به صراحت اعلام کرد که قصد ندارد به هیچ جنبهای از سند پایبند باشد.
در همین حال، در مونته نگرو، آمریکا به همراه صربستان بهعنوان حامی خارجی اصلی یک ائتلاف هترودکس متشکل از اصلاحطلبان ظاهر شده است که مهمترین اعضای آن بلوکی از احزاب ناسیونالیست و روحانی صرب هستند که حتی واشنگتن آنها را مستقیماً همراه با روسیه میداند. رئیسجمهور آینده این کشور، «یاکوف میلاتوویچ» خود را بهعنوان یک میانه رو طرفدار اروپا معرفی کرده است و پیشبینی میشود که حزب تازه تاسیس او، اروپا اکنون، در انتخابات پارلمانی آتی در ژوئن تسلط داشته باشد.
اما میلاتوویچ قبلاً بهعنوان وزیر توسعه اقتصادی در کابینه «زودکو کریوکاپیچ» بهعنوان یک ملیگرای تندرو صرب که روابط نزدیکی با بلگراد و مسکو دارد، خدمت میکرد.
هنگامی که دولت کریوکاپیچ در سال 2022 فروپاشید، میلاتوویچ جایگزین او شد.
مبارزات انتخاباتی بعدی او توسط کل تشکیلات ناسیونالیست صرب در مونته نگرو و حتی جنایتکاران جنگی صرب محکوم شده مانند وویسلاو شیسلی حمایت شد.
وقتی نوبت به طرفدارانش رسید که پیروزی نهایی او را جشن بگیرند، آنها این کار را با پایین کشیدن پرچمهای صربستان و سرودهای فرقهای درباره کوزوو انجام دادند.
چرا واشنگتن خود را با بلگراد همپیمان کرده است؟ توضیح آن سخت نیست، اما سیاستی است که کاملاً با موضع دولت بایدن در قبال اوکراین مغایرت دارد.
پس از تهاجم روسیه به اوکراین، دولت بایدن به درستی تشخیص داد که وضعیت کلی سیاسی و امنیتی در بالکان غربی غیرقابل دفاع شده است.
بوسنی، کوزوو و مونتهنگرو محتملترین نقطههایی بودند که مسکو میتوانست همه آنها را برای ایجاد یک جبهه دوم در اروپا انتخاب کند، شاید نه به معنای نظامی، اما قطعاً از نظر سیاسی. به این ترتیب، به نفع آمریکا بود که بهسرعت بالکان غربی را پس از دو دهه واگذاری به حال خود، دوباره کنترل کند.
برای دستیابی به این هدف، وزارت امور خارجه بایدن، طبق اسناد عمومی، به این نتیجه رسیده است که به شرکایی نیاز دارد که بتوانند به وعدههای خود عمل کنند.
در بالکان غربی، این موضوع بهطور کلی به معنای تکیه بر نظامهای کمکثرتگرایانه در منطقه است. همانطور که مجدا روگه، یک کارشناس ارشد سیاست در شورای روابط خارجی اروپا، گفته کرده است: «دولتهای غربی بهطور مداوم با بلگراد بهعنوان بازیگر ضروری در مسائل اصلی پیش روی بالکان غربی برخورد میکنند.
هر موضوعی که باشد، الکساندر ووچیچ، رئیسجمهور صربستان، اولین کسی است که با آن تماس میگیرند. بخشی از این قابل درک است: قدرت در صربستان بر ووچیچ متمرکز شده و او کنترل قابلتوجهی را به خود اختصاص داده است.
این همچنین به معنای کوچک شماردن سارایوو، پریشتینا و پودگوریتسا است، بهرغم اینکه هر سه آنها آشکارا طرفدار غرب هستند و مونته نگرو یکی از کشورهای عضو ناتو است.
دلیل چنین رفتاری این است که سیاست هر سه کشور از لحاظ داخلی بسیار ناهموار است، تا حد زیادی به دلیل دخالت مستقیم قدرتهای خارجی: صربستان، در درجه اول و همچنین کرواسی، حداقل در مورد بوسنی.
بدیهی است که دولت بایدن بر این باور است که صلح در بالکان مستلزم تمرکز منافع قوی بر ضعیف است.