بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه الگمنیر در مقاله تازه خود بهقلم «شوشانا براین» نوشت: «محمود عباس» -رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین- اخیراً از چین بازدید کرد.
جایی که او نسلکشی اویغورها را رد کرد و از «استفاده از مشکل سین کیانگ بهعنوان راهی برای مداخله در امور داخلی چین» اجتناب کرد.
جدای از آن افشاگری، این سفر بیشتر برای غیبت عباس از کرانه باختری مفید بود، جایی که 19 سال حکومت مستبد و فاسد او در بحبوحه خشونت فزاینده شبههنظامیان موردحمایت ایران و گروههای تروریستی مدفون در میان غیرنظامیان در شهرهای کرانه باختری در حال فروپاشی که در تحت کنترل وی نیست.
طولانیتر حضور یا غیاب او هیچ تفاوتی نداشت، زیرا «لانه شیر» و «تیپ جنین» اقدامات تروریستی خود را علیه اسرائیلیها افزایش دادند و ارتش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را به واکنش دعوت کردند.
گروههای تروریستی امیدوار بودند که این امر منجر به تلفات غیرنظامی شود تا آنها و رسانههای چپ بتوانند اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را بدنام کنند.
توافقنامه اسلو در سال 1993، در بحبوحه رونق پس از فروپاشی شوروی، «سود سهام صلح»، «پایان تاریخ» و این باور اشتباه که آمریکا قوانین را برای دیگران مینویسد و دیگران از آنها پیروی میکنند، امضا شد.
هیچ «دولت فلسطین» یا «راهحل دو دولتی» در توافقنامه وجود نداشت، اما سازمان آزادیبخش فلسطین، تحت رهبری «یاسر عرفات» یک منطقه خودمختار فلسطینی را بپذیرد. اسرائیل، بهعلاوه اردن و مصر که همگی دشمن بودند.
در ماه می سال 2000، اسرائیل جنوب لبنان را ترک کرد و حزبالله وارد آن شد. در سپتامبر سال2000، فرمانده فرماندهی مرکزی اسرائیل به گروه افسران آمریکایی آن سال گفت که ماهها مشکل در کرانه باختری ایجادشده است.
فلسطینیهایی ازجمله عرفات معتقد بودند که اگر اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را ترور متقاعد کرد که لبنان را ترک کند، میتوان با ترور قانع کرد که یهودیه و سامره را ترک کند. او گفت: «آنها اشتباه میکنند.»
در سال 2005، جمعیت یهودی نوار غزه حذف شد. اما مجدداً، تخلیه قلمرو تنها به این معنی بود که حماس آزادی عمل در جنگ داخلی با تشکیلات خودگردان را داشت که در آن پیروز شد، و سپس میتوانست قلمرو غزه را بدون یهودیان و بدون ارتش اسرائیل(رژیم صهیونیستی) کنترل کند.