بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نیوزویک در یادداشت خود بهقلم «فولر» «راندل» نوشت: مفسران ماهها به دنبال متقاعد کردن مخاطبان غربی خود بودند که دفاع از اوکراین ارزش به خطر انداختن جنگ با روسیه را دارد.
از ما خواستهشده است وانمود کنیم که تهاجم روسیه به اوکراین بیدلیل بوده است، که این درگیری، حداقل تا حدی، یک جنگ نیابتی نیست که برای تضعیف روسیه طراحیشده است، که اوکراین یک دموکراسی است، و اینکه اوکراین میتواند به نحوی روسیه بزرگتر را شکست دهد.
هرگونه مناظره ناامیدکننده شده است. هرگونه پیشنهاد برای مذاکره بهعنوان مماشات محکومشده است.
با افزایش احتمال تقسیم دائمی اوکراین، این سؤال پیش روی ما این است که آیا ناتو برای جلوگیری از این نتیجه وارد جنگ با روسیه خواهد شد یا خیر.
زمان زیادی برای بحث جدی در مورد هزینهها و منافع چنین جنگی گذشته است. این بحث باید در جریان نشست آتی ناتو در ویلنیوس آغاز شود.
هیچ بحثی در مورد اینکه آیا گسترش ناتو روسیه را تحریک کرد یا اینکه اوکراین با شهروندان روسیزبان خود بدرفتاری کرد وجود ندارد.
ناتو 15 عضو جدید اضافه کرد، هزار مایل به سمت شرق پیشروی کرد و موشکهای با قابلیت هستهای را در مرز روسیه در لهستان و رومانی قرارداد.
اگر چین شروع به تسلیح و آموزش ارتش مکزیک کند، آمریکا چه واکنشی نشان خواهد داد؟
دولت ناسیونالیست اوکراین در کییف قوانین متعددی را در مورد تبعیض علیه اقلیت روسیزبان اوکراین تصویب کرد.
اگر دولت کانادا زبان فرانسه را در مونترال ممنوع کند، کبکواها چه واکنشی نشان خواهند داد؟
همچنین بحث در مورد اینکه آیا اوکراین میتواند روسیه را شکست دهد یا خیر. آن نتیجه هرگز محتمل نبود.
قلعه باخموت در نبردی سقوط کرد که ارتش حرفهای اوکراین و جمعیت زندانیان روسیه را تحلیل برد. تهاجم بهاری که بشدت از آن خبر دادهشده بود، ناامیدکننده بود.
هیچ تحلیلگر عینی معتقد نیست اوکراین میتواند روسیه را بهتنهایی از کریمه بیرون کند.
بحث در ویلنیوس در حقیقت این است که غرب میخواهد چه نوع رابطهای با روسیه داشته باشد. آیا ناتو بهسادگی در دامن زدن به جنگ ظالمانهای که اوکراین را نابود میکند پافشاری خواهد کرد؟
آیا ناتو آشکارا با روسیه برای بازپسگیری اراضی ازدسترفته اوکراین مقابله خواهد کرد
یا ناتو میپذیرد که روسیه یک قدرت بزرگ با نگرانیهای امنیتی مشروع است؟
بهطور خلاصه، آیا رهبران ناتو تعلل خواهند کرد، تشدید خواهند کرد یا مذاکره خواهند کرد؟
بعید است که تعویق موضوع را به نفع ناتو حل کند.
درحالیکه غرب همچنان جنگ را بهعنوان یک تجمل تلقی میکند که نیازی به تعدیل اجتماعی یا اقتصادی ندارد، مسکو قبلاً ذخایر خود را جمعآوری کرده و اقتصاد خود را در شرایط جنگ قرار داده است.
تولید ناخالص داخلی روسیه سریعتر از بیشتر کشورهای اروپایی در حال رشد است.
تولید تانک، موشک و مهمات روسیه به میزان قابلتوجهی افزایشیافته است. نیروهای مسلح روسیه هم بزرگتر و هم باتجربهتر از یک سال پیش هستند.
نخبگان سیاسی، رهبری نظامی و جمعیت عمومی روسیه بهدوراز تفرقه، در جریان شورش کوتاه واگنر بهسوی دولت خود متحد شدند.
در همین حال، پاریس در حال سوختن است و احزاب پوپولیست-ناسیونالیست در سراسر اروپا در انتخابات پیروز میشوند.
به تعویق انداختن کار تنها به روسیه اجازه میدهد تا قویتر شود درحالیکه اثرات صنعتی زدایی غربی و شکاف داخلی آشکارتر میشود.
تعویق همچنین اجازه میدهد تا تخریب اوکراین ادامه یابد. یکی از فقیرترین کشورهای اروپا 20 درصد از خاک خود را ازدستداده است.
بسیاری از زیرساختهای آن در ویرانه است و بازسازی آن سالها طول خواهد کشید.
نزدیک به یکسوم جمعیت فرار کرده یا آواره شدهاند. این وضعیت انسان را به یاد ویتنام میاندازد که در آن روستاها باید سوزانده میشدند تا آنها را از دست کمونیستها نجات دهند.
هرکسی که واقعاً نگران مردم اوکراین است باید بخواهد که این جنگ هر چه سریعتر پایان یابد.
بنابراین، در مورد استقرار نیروهای ناتو در اوکراین چطور؟ تشدید تنش مطمئناً تنها راهی است که اوکراین میتواند کریمه را بازیابی کند.
این احتمالاً تنها راهی است که اوکراین حتی خارکف و اودسا را حفظ خواهد کرد. و این احتمالاً راه خود ما بهسوی جنگ جهانی بعدی است.
یکی از معدود نکاتی که جو بایدن و دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا بر سر آن اتفاقنظر دارند، این است که جنگ در اوکراین خطر یک مبادله هستهای فاجعهبار را افزایش داده است.
هرکسی که زحمت دنبال کردن رسانههای روسیزبان را به دوش میکشد، میداند که مردم روسیه بر این باورند که در حال جنگیدن برای بقا در برابر غربی فاسد، بیخدا و سرسخت هستند.
در همین حال، نخبگان غربی همچنان بر این باورند که، روسیه دارای سلاح هستهای شدید، کشور ضعیفی است که میتوان با خیال راحت مورد آزار و اذیت قرار گرفت.
در برابر این پسزمینه، به نظر میرسد تشدید بیشتر، دستورالعملی برای محاسبه اشتباه و فاجعه است.
لازم نبود اینطور باشد. در سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مردم فدراسیون نوپای روسیه به غرب، با تحسین و امیدواری مینگریستند. برخلاف اتحاد جماهیر شوروی کمونیستی، روسیه خود را در یک مبارزه همیشگی با غرب سرمایهداری نمیدید.