بهگزارش مرکز مطالعات سورین، وبگاه متیو پریس در یادداشت تازه خود بهقلم «متیو پریس» نوشت: افراد قدیمی مثل من جنگهایی را به یاد میآورند که اگرچه خونین و طولانی بودند، اما بهعنوان روایتی نسبتاً ساده، با اهداف روشن و نهایی، پایانی معقول و واضح داشتند.
جنگ جهانی دوم یک نمونه برجسته است. فالکلند یک مورد جزئی تر اما به همان اندازه واضح است. ما میدانستیم که پیروزی به چه معناست. هیتلر و گالتیری میدانستند باخت یعنی چه. حتی پس از جنگ کره نیز یک تقسیم ساده و دائمی وجود داشت. اینها پایانهای مناسب و بهدنبال آن یک حالت پایدار بودند.
ما تصور میکنیم که داستان کنونی اوکراین مانند یکی از آنها خواهد بود. در ابتدا فکر کردم که روسها را باید پودر کرد، پوتین را تحقیر کرد و تمام قلمرویی که مسکو دزدیده بود را به کییف بازگرداند.
پس از آن، فکر کردم اروپا دوباره در صلح خواهد بود. اما آیا چنین چیزی خواهد بود؟ اجازه دهید در میان افکار شما تردیدهایی را ایجاد کنم.
همه در مورد رهبری پوتین گمانهزنی میکنند. آیا او سرنگون میشود؟
آیا ریاستجمهوری او به اندازه کافی پایدار است که بتواند از توافق صلح با اوکراین و غرب جان سالم به در ببرد؟
آیا ممکن است یک میلیتاریست خشنتر جایگزین او شود؟ سؤالات خوبی هستند، اما سؤال دیگری وجود دارد که به نظر نمیرسد به آن بپردازیم: آیا ولودیمیر زلنسکی امن است؟
مسلماً زمان سفر من در اوکراین کوتاه بود، اما دید زردتری نسبت به آن کشور برایم ایجاد کرد.
اوکراین بسیار پرجمعیت، بسیار فقیر و بسیار دور از مدل یک دولت غربی مدرن، لیبرال و دموکراتیک است نمیتوانیم تصور کنیم که مردمش میتوانند با خوشحالی به سمت دوره «پس از پیروزی در جنگ» بروند.
قبل از زلنسکی، فرهنگ سیاسی و تجاری اوکراین را از بالا به پایین غرق در فساد میدیدیم. زیرساختها و تولیدات (حتی قبل از بمباران روسیه) زنگزده و منسوخ شده بود و این کشور را به یک سبد صنعتی کاملاً وابسته به وضعیت مطلوبش در اتحاد جماهیر شوروی قدیمی تبدیل کرد.
به فیلمهای صنعت فولاد اوکراین در منطقه دونتسک نگاه کنید و به خود یادآوری کنید که آلمان غربی چه دردسر بزرگی برای کشاندن آلمان شرقی به اقتصاد مدرن اروپا پیدا کرد. ممکن است روزی تعجب کنیم که چرا از مبارزه اوکراین برای کشورش حمایت کردیم.