بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در یادداشت خود بهقلم «راجان منون» نوشت: قبل از حمله ارتش «ولادیمیر پوتین» -رئیسجمهور روسیه- به اوکراین در 24 فوریه 2022، دیدگاه غالب این بود که مقاومت اوکراین بهسرعت از بین خواهد رفت؛
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نیز مانند «مارک میلی» -رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا- که پیشبینی کرده بود کییف در 72 ساعت ممکن است سقوط کند، با این حال، بیش از یک سال بعد، ارتش اوکراین با دستیابی به پیشرفتهای چشمگیر در میدان نبرد، به جنگ ادامه داد و در ماه مارس، حمله روسیه به کییف و مناطق شمال شهر را دفع کرد.
این کشور تا اواسط سپتامبر، استان خارکیف را بازپس گرفت و متعاقباً به خط دفاعی اصلی روسیه بین سواتوو و کرمینا در استان لوهانسک مجاور حمله کرد؛
در ماه نوامبر، روسیه را مجبور کرد از بخشی از استان خرسون که در کرانه راست رودخانه دنیپر قرار دارد، عقبنشینی کند، اوکراین اکنون حدود نیمی از زمینهایی را که روسیه پس از تهاجم تصرف کرده بود، پس گرفته است.
بدبینی اولیه در مورد شانس اوکراین، به ندرت غیرمنطقی بود؛ روسیه در معیارهای استاندارد قدرت نظامی، مانند تعداد سربازان و کمیت و کیفیت تسلیحات اصلی، برتری قاطع داشت.
علاوه بر این، پوتین در سال 2008 یک عملیات نوسازی نظامی مگاباک را آغاز کرده بود که بهطور گسترده توسط کارشناسان معتقد بود که نیروهای مسلح روسیه را به میزان قابلتوجهی قویتر کرده است و به این دلایل معتقد بودم که روسیه پیروز خواهد شد و در نهایت در یک جنگ طولانی غرق نخواهد شد.
روحیه قویتر، فرماندهی برتر، و اعتماد بیش از حد روسیه (و در نتیجه انتظار پیروزی سریع) اهمیت فوقالعادهای داشت؛
در حال حاضر اوکراین بهخوبی نشان داده است که این عناصر و سایر عناصر اغلب ناملموس چقدر میتوانند مهم باشند و بسیاری از کاستیهای نظامی روسیه تا آنجا آشکار شده است که حتی ناسیونالیستهای روس طرفدار جنگ آشکارا آنها را تصدیق میکنند و تشخیص میدهند که تهاجم زمستانی نتوانسته خط مقدم را بهطور اساسی به جلو براند و چشمانداز موفقیت را زیر سؤال میبرد.
بسیاری از ارزیابیهای غربی از مسیر و نتیجه احتمالی جنگ هنوز بر این باورند که هیچکدام از اینها اهمیت زیادی نخواهد داشت و روسیه پیروز خواهد شد، زیرا از اشتباهات خود درس میگیرد و منابع مادی بسیار فراتر از اوکراین دارد.
مسائل زیادی بر موفقیت حمله آتی اوکراین تأثیرگذار است، از جمله، حامیان این کشور با دقت نظارهگر خواهند بود و ارزیابی خواهند کرد که آیا پیروزی مورد نظر کییف امکانپذیر است یا خیر،
اما دلیل خوبی وجود دارد که فکر کنیم میتواند فراتر از آن چیزی که شکاکان معتقدند، اوکراین موفق شود؛ رهبران نظامی اوکراین تا حدی حیلهگر، چابک و مدبر هستند و ثابت کردهاند که همتایان روسیشان به این اندازه هوشمند نیستند، و تأثیر انباشته تسلیحات ناتو، قدرت آتش در اختیار آنها را به طرق مختلف افزایش خواهد داد.
اما در طرف دیگر پوتین نه تنها در جلوگیری از همسویی اوکراین با غرب که یک هدف دیرینه است، شکست نمیخورد، بلکه آن را تضمین و حتی تسریع میکند؛ صرف نظر از پیکربندی دقیق سرزمینی اوکراین پس از جنگ، کییف بر عضویت در ناتو پافشاری خواهد کرد و ممکن است بهخوبی به آن دست یابد.
حتی اگر ائتلاف نتواند به اتفاق آرا لازم برای پذیرش اوکراین دست یابد، میتواند تضمین امنیتی از سوی آمریکا، بریتانیا، لهستان و کشورهای بالتیک که از نظر اوکراینیها بهعنوان سرسختترین حامیان خود و سایر کشورهای مایل ناتو هستند، به دست آورد.
اگر تضمین امنیتی محقق نشود، اوکراین باید به تعهد طولانیمدت غرب برای ارائه آموزش نظامی و تسلیحات رضایت دهد و اوکراینیها این نتیجه را معادل یک خیانت میدانند، اما این نتیجه را نمیتوان رد کرد؛
حتی در این شرایط، کمکهای نظامی پایدار غرب، تجربه به دست آمده از این جنگ، و درک روسیه مبنی بر اینکه اوکراینیها بهخوبی میجنگند، ظرفیتی قوی برای دفاع شخصی کییف فراهم میکند.
غرب نباید توهم داشته باشد که در جبهههای نظامی و اقتصادی، حتی پس از جنگ نیز چیزی به آن میرسد، اگرچه کییف برای تسلیحات غربی قدردانی کرده است، اما بارها تأکید کرده است که بهزودی و به شکل بیشتری به سلاح نیاز است، اگر به نظر میرسد پیروزی اوکراین نزدیک است، سیاستگذاران آمریکا و اروپا با درخواستهای فوری برای تقویت حمایت نظامی قابلتوجه خود مواجه خواهند شد تا اطمینان حاصل شود که کییف آن را به دست میآورد.
در قلمرو اقتصادی، جنگ باعث ویرانی خیرهکننده در اوکراین و همچنین کسری بودجه عظیم شده است، بانک جهانی هزینه بازسازی پس از جنگ را 411 میلیارد دلار تخمین میزند، در حالی که دنیس شمیهال، نخستوزیر اوکراین آن را 750 میلیارد دلار اعلام کرده است.
نه تنها اوکراین از شکست و انقیاد جلوگیری کرد، بلکه ارتش روسیه را با ترکیبی از فرماندهان نظامی زرنگ و باهوش از بخشهایی بیرون راند، حتی اگر کییف در نهایت مجبور به حل و فصل سیاسی که مستلزم امتیازات است راضی شود، پ
وتین نتوانسته است اوکراین را تابع خود کند و بخشهای وسیعی از جمله سواحل آن را بریده و آنها را به روسیه متصل کند؛ وقتی جنگ شروع شد، به نظر میرسید که او در دستیابی به همه اینها و شاید بیشتر موفق خواهد بود اما اکنون، پیروزی اوکراین، حتی اگر با ایدهآل کییف مطابقت نداشته باشد، نه تنها قابل تصور، بلکه محتمل است.