به گزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده کارنگی مقالهای بهقلم «سوفیا بسچ» منتشر کرد که در آن آمده است: سیاست دفاعی اتحادیه اروپا از زمان شکلگیری رسمی آن در اواخر دهه 1990 عملکرد ضعیفی داشته است.
ظرفیت مداخله نظامی اتحادیه اروپا ناچیز است و اتحادیه اروپا بهعنوان یک بازیگر دفاعی تا حد زیادی نسبت به اکثر درگیریهای در همسایگی اروپا بیتفاوت است.
ناظران علت نقش کم اتحادیه در امنیت اروپا را فقدان تصوری مشترک دربارهی تهدید اروپایی، کمبود منابع مالی، کمبود پیشنهادات سیاست خلاقانه، دولتهای متوالی آمریکا که جلوی جاهطلبیهای اتحادیه اروپا را گرفتهاند و کشورهای عضو که تمایلی به آن ندارند، میدانند.
در عوض، ناتو با ساختارهای تصمیمگیری بیندولتی، تضمینهای امنیتی آمریکا و رویکرد کاملا دفاعی، ستون فقرات دفاع اروپا بوده است.
بنابراین، جای تعجب نیست که در سال 2014، زمانی که روسیه برای اولین بار به اوکراین حمله کرد و کریمه را به طور غیرقانونی ضمیمه کرد، دولتهای اروپایی حول این اتحاد گرد آمدند و جاهطلبیهای دفاعی نوپای اتحادیه اروپا در پسزمینه محو شد.
در سال 2022، ناتو دوباره چارچوب مرکزی برای پاسخ نظامی اروپا به جنگ روسیه است. اما در سطح اتحادیه اروپا، همه چیز از سال 2014 تغییر کرده است.
در سالهای بعد، اختلال در ریاستجمهوری دونالد ترامپ و رای بریتانیا به برگزیت، تلاشهای دفاعی اتحادیه اروپا را دوباره شعلهور کرد.
پایتختهای کشورهای اتحادیه اروپا و بروکسل متعهد به تلاش مستمر این اتحادیه در مورد مسائل دفاعی شدند.
آنها شروع به ساخت یک زیرساخت دفاعی بوروکراتیک کردند که از اختیارات نظارتی و بودجه اتحادیه اروپا برای توسعهی سیاست دفاعی استفاده میکند.
از روزهای اولیه جنگ، این بوروکراسی جدید پیشنهادهایی در مورد چگونگی استفاده از ابزارهای صنعتی دفاعی اتحادیه اروپا در چارچوب جنگ ارائه کرده است.
امیدوارکنندهترین پیشنهادها، آنهایی هستند که بر سازماندهی تلاشهای تسلیح مجدد اروپا و ایجاد یک پایگاه دفاعی قویتر اروپایی تمرکز میکنند.
آنها میتوانند به طور مفیدی مکمل تلاشهای دفاعی و بازدارندگی ناتو باشند. اکنون، این طرحها برای تأثیرگذاری به پول و قدرت سیاسی نیاز دارند. بدون این دو مورد، حتی بهترین ابتکارات نیز به پتانسیل حقیقی خود نخواهند رسید.
مشکل کمبود فرصت یا کمبود ایده نیست. فقدان رهبری است. هیچ کس امروز «مالک» سیاست دفاعی اتحادیه اروپا نیست.
توافق بین فرانسه و انگلیس از لحاظ تاریخی برای پیشرفت در زمینه دفاع در اروپا ضروری بوده است. با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، بسیاری به جای آن به فرانسه و آلمان نگاه میکنند.
اما پاریس و برلین در مورد چگونگی تسلیح مجدد اروپا اختلاف نظر دارند. فرانسه آلمان را متهم میکند که هیچ جاهطلبی برای ایجاد پایگاه دفاعی در اتحادیه اروپا ندارد.
پاریس تصمیم برلین برای خرج کردن پول اضافی برای خرید تجهیزات ساخت آمریکا را تایید نمیکند.
در همین حال، برلین مشکوک است که فرانسه سیاست «خرید از اروپا» را پیش میبرد زیرا میخواهد شرکتهای دفاعی خود از منابع مالی جدید سود ببرند.
آلمانیها بر این واقعیت تأکید دارند که زرادخانهها باید به سرعت پر شوند و پروژههای دفاعی اروپایی نمیتوانند به سرعت تامینکنندگان آمریکایی تکمیل شوند. هنگامی که برلین اخیرا ابتکار عمل سپر آسمان اروپایی خود را با هدف دستیابی مشترک اروپاییها به سامانههای پدافند هوایی و موشکی آغاز کرد، فرانسه شکایت کرد که با آن مشورت نشده و با طرح برلین برای ساخت این سپر با سامانههای آلمانی، اسرائیلی و آمریکایی مخالفت کرده است.
حتی اگر پاریس و برلین در مورد مسیر دفاعی اتحادیه اروپا توافق کنند، بقیه اروپا ممکن است تمایلی بهدنبالکردن آن نداشته باشند. در طول جنگ در اوکراین، هر دو کشور اعتبار خود را در اروپا از دست دادند.
این کشورها با تمرکز بر دفاع ارضی و تلاشهای بازدارنده ناتو، بهطور سنتی نسبت به نقش دفاعی اتحادیه اروپا بدبین بودهاند.
آنها گمان میکنند که ابتکارات اتحادیه اروپا تنها به نفع شرکتهای دفاعی بزرگ مستقر در فرانسه، آلمان یا ایتالیا خواهد بود و نه شرکتهای کوچک و متوسط خودشان. آنها نگران بیگانه کردن آمریکا نیز هستند.