بهگزارش مرکز مطالعات سورین، اندیشکده والدای یادداشتی بهقلم «ژائو هواشنگ» منتشر کرد که در آن نوشته شده است: آسیای میانه همواره از اهداف آمریکا برای نفوذ در همسایگی روسیه بوده؛ هدفی که با جنگ اوکراین بیش از پیش برای واشنگتن اهمیت یافته است.
آسیای میانه به دلیل موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک منحصر به فرد خود، همیشه چهارراهی برای منافع قدرتهای بزرگ از جمله چین، روسیه، آمریکا، اروپا، هند و ژاپن بوده است.
اگر قدرتهای بزرگ با یکدیگر روابط خوبی داشته باشند، این فعالیتهای بینالمللی مشکلی برای کشورهای آسیای میانه ایجاد نمیکند.
اما حقیقت این است که روابط بین این قدرتها پیچیده است و اغلب به رقابت ژئوپلیتیکی در رابطه با روابط آمریکا و روسیه در این منطقه تعبیر میشود.
رقابت ژئوپلتیکی خصمانه در آسیای میانه بین چین و روسیه صدق نمیکند، بهطوری که دو کشور در این منطقه از سال ۱۹۹۸ در زمینه مسائل امنیتی و اقتصادی با یکدیگر همکاری میکنند و اگرچه رقابت بین آنها وجود دارد.
اما شاخصه اصلی تعاملات چین و روسیه، همکاری استراتژیک است که عمدتاً در تأسیس سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۱ خود را نشان داد.
هرچند دو کشور نظرات مشترکی را از جمله درباره مبارزه با تروریسم، حمایت از تنوع روابط اقتصادی خارجی، پشتیبانی از استقلال و تمامیت ارضی کشورهای آسیای میانه، تقویت وابستگی متقابل منطقهای و بهبود فضای سرمایه گذاری و تجارت بیان میکنند،
با این حال، از منظر عملی، هیچ همکاری بزرگی در این زمینهها بین آمریکا و چین وجود ندارد و همچنین تنشهای ژئوپلیتیکی میان دو طرف در کشورهایی که آمریکا تلاش دارد در آنها نفوذ کند، دیده میشود، هرچند این تنشها نمیتواند به درگیریهای عمده منجر شود.
در سایه وضعیت پیچیده در روابط بین قدرتهای بزرگ، کشوزهای آسیای میانه به سیاست چندوجهی روی آوردهاند و سعی دارند روابط خود را با همه کشورها توسعه دهند.
واضح است که این کشورها قصد توسعه روابط با قدرتهای بزرگی غیر از روسیه را دارند، زیرا روابط نزدیک آسیای میانه و روسیه همیشه وجود داشته است.
درست است که قدرتهای بزرگ با یکدیگر در تضاد هستند، اما کشورهای آسیای میانه هیچ ادعایی علیه آنها ندارند.
آنها در موضوعاتی مانند حقوق بشر و دموکراسی با هم تفاوت دارند، اما نمیخواهند از یک ابرقدرت در مقابل ابرقدرت دیگر جانبداری کنند و ترجیح میدهند که با هریک از آنها روابط دوستانه داشته باشند، زیرا این راهبرد به آنها فضای کافی برای مانور میدهد و مانع کنترل و تصرف منطقه به دست قدرتهای بزرگ میشود.
بهرغم شکاف عمیق میان چین و آمریکا و روسیه و کشورهای اروپایی، کشورهای آسیای میانه شراکت و و همکاری راهبردی با هر یک از این کشورها را در پیش گرفتهاند و از آن با عنوان «سیاست متوازن» یاد میکنند.
در همین راستا، اتحادیه اروپا از مهمترین شرکای تجاری و سرمایهگذاران آسیای میانه است، بهطوری که 30 درصد از تجارت خارجی قزاقستان با کشورهای اروپایی است.
عملگرایی یکی از ویژگیهای مهم دیپلماسی کشورهای آسیای میانه و مبتنی بر اصل دستیابی به منفعت واقعی برای کشور است، بدین صورت که همواره این سوال مطرح میشود که رابطه با کشورها میتواند منافع آنها را بدون اغراض سیاسی و عوامل ایدئولوژیک تأمین کند یا نه.
جنگ روسیه و اوکراین
وقوع ناگهانی جنگ اوکراین موجب شد تا کشورهای آسیای میانه در شرایط ناگوار و در شکاف بین قدرتهای بزرگ قرار گیرند و همزمان پیامدهای ناخواستهای نیز برای این کشورها به همراه داشت.
بهطوری که همکاریهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی قدرتهای بزرگ با این منطقه شتاب گرفت و رهبران و مقامات عالیرتبه تعداد سفرهای خود به آسیای میانه را افزایش دادند و در این راستا هند و اتحادیه اروپا و روسیه اقدام به برگزاری اجلاس با کشورهای این منطقه کردند.
تحریمهای شدید غرب علیه روسیه بهطور غیرمنتظرهای به نفع کشورهای آسیای میانه بوده، زیرا تجارت آنها با اروپا و روسیه به میزان قابلتوجهی افزایش یافته و واردات زیاد از اروپا از یک طرف و صادرات زیاد به روسیه از طرف دیگر سود زیادی را روانه این کشورها کرده است.
همچنین بخشی از داراییهای غرب پس از خروج از روسیه به آسیای میانه نقل مکان کرده و همزمان هجوم صدها هزار نفر از ثروتمندان روس به دلیل بسیج عمومی و فرار از حضور در ارتش، سرمایه هنگفتی را وارد این کشورها کرده است.
همزمان روسیه نیز از ابتدای بحران اوکراین، توجه ویژهای به آسیای میانه نشان داده است؛ پوتین در سال گذشته میلادی برای اولین بار طی سالهای اخیر از هر پنج کشور آسیای میانه بازدید کرد و اجلاس «۵+۱» بین روسیه و این کشورها برگزار شد و یک تیم کامل از مقامات ارشد و بازرگانان به تک تک این کشورها سفر کردند.
خروج کشورهای آسیای میانه از مدار روسیه همچنان یکی از اهداف اصلی دیپلماسی آمریکاست، اما از آنجایی که روسیه سیاست دوستانهای را در قبال آسیای میانه دنبال میکند، دلیلی برای برهم زدن روابط کشورهای منطقه با آن وجود ندارد و روابط اقتصادی و بشردوستانه و تعاملات امنیتی بین روسیه و کشورهای آسیای میانه در هم تنیده شدهاند.
به همین دلیل و با وجود فشارهای غرب، رهبران هر پنج کشور آسیای میانه در رژه نظامی در میدان سرخ مسکو در ۹ می ۲۰۲۳ شرکت کردند.
در مقابل نیز آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در نهم اسفند سال گذشته راهی کشورهای آسیای میانه شد و دقیقا در همین سفر بود که وزیر خارجه قزاقستان، برخلاف هشدار بلینکن، گفت: «اگرچه قزاقستان طولانیترین مرز زمینی جهان را با روسیه دارد، اما تهدیدی از سوی مسکو ندیده است.
آمریکا بهمنظور تحکیم موقعیت خود در این منطقه از دهه ۱۹۹۰ و اعمال نفوذ در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و فرهنگی اقدام کرده است. ایجاد قالب «۵+۱» در سال ۲۰۱۵ که زمینه تماسهای مرتب و برنامهای بین وزارتخانههای خارجه آمریکا و کشورهای آسیای میانه را فراهم کرد، مرحله مهمی در روابط و همکاریهای واشنگتن با این منطقه محسوب میشود.
آمریکا هرچند در آسیای میانه پایگاه نظامی ندارد و آخرین پایگاه نظامی این کشور در ازبکستان در سال ۲۰۰۵ به درخواست مقامات این کشور برچیده شد، اما واشنگتن طرح حضور دوباره نظامی در این منطقه را بهطور کلی کنار نگذاشته است.
در جهت دست یافتن به اهداف مورد نظر، آمریکا علاوه بر تماسهای بین دولتی، همچنین از مکانیسمهای مختلف قدرت نرم استفاده میکند.
واشنگتن از طریق رسانهها و سازمانهای غیردولتی غربگرا و همچنین برنامههای مختلفی که توسط آمریکا و غرب تأمین مالی میشوند، موفق به تشکیل لابی نهچندان متعدد، اما فعال و تأثیرگذار شد که در حوزههای مختلف، از نظام آموزشی گرفته تا نهادهای نظامی و امنیتی، حضور جدی دارند.