loader image

جستجو

خاورمیانه:
توانایی غرب در جلوگیری از همگرایی ایران و روسیه

مرکز مطالعات سورین

چکیده

موسسه «خاورمیانه» در مقاله تازه خود به بررسی موضوع توانایی غرب در جلوگیری از همگرایی ایران و روسیه پرداخت.

فهرست مطالب

به گزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه خاورمیانه در مقاله تازه خود  به‌قلم «وطنخواه»«دیوسالار» نوشت: مفهوم سیاست خارجی فدراسیون روسیه که به‌تازگی منتشرشده است، سرنخ‌هایی از جامعیت روابط آینده روسیه و ایران ارائه می‌دهد.

این سند خواستار «توسعه همکاری‌های همه‌جانبه و قابل‌اعتماد با جمهوری اسلامی» است و ایران در میان کشورهای جهان اسلام رتبه اول را به خود اختصاص داده است.

جنگ در اوکراین نقطه عطفی برای روابط مسکو و تهران بوده است.

«امیرعبداللهیان» -وزیر امور خارجه- مدعی شد که تجارت بین دو کشور در سال 2022 دو برابر شده است، این در حالی است که احسان خاندوزی، وزیر دارایی ایران گفت روسیه در سال مالی جاری 2.76 میلیارد دلار در این کشور سرمایه‌گذاری کرده است و به بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی ایران تبدیل‌شده است.

مسکو و تهران در چند جبهه باهم کار می‌کنند، تجارت و بازرگانی دوجانبه را تسهیل می‌کنند، تکمیل مسیرهای ترانزیتی (شامل کریدور ترانزیتی شمال-جنوب و بخش آن در دریای خزر) را تسریع می‌بخشند و سیستم‌های بانکی خود را برای تسهیل تراکنش‌های مالی به هم مرتبط می‌کنند.

هدف همه این اقدامات دور زدن تحریم‌های غرب و تقویت چارچوب‌های چندجانبه خارج از نهادهای غربی است.

برای تندروها در تهران، روابط نزدیک‌تر با مسکو یک بیمه‌نامه در برابر غرب است. برای آن‌ها، محاسبه ساده است: هرگونه بهبود در روابط ایران و غرب، ضرر خالص برای جناح تندرو در تهران، ازجمله سپاه پاسداران و منافع سیاسی و اقتصادی فراوان آن خواهد بود.

در مقابل، جناح به‌اصطلاح میانه‌رو/پراگماتیک نظام ایران و اکثریت قریب به‌اتفاق مردم ایران معتقدند که روسیه متحد طبیعی یا شریک استراتژیک مناسبی برای همکاری اقتصادی نیست.

در عوض، تنها راه‌حل انزوای بین‌المللی و دردهای اقتصادی ایران، گفت‌وگوی مستقیم با آمریکایی‌ها و حداقل احیای برجام است.

در کوتاه‌مدت، به نظر می‌رسد که آمریکا و اروپا نمی‌توانند کاری برای متوقف کردن مسکو و تهران از توسعه روابط نزدیک‌تر انجام دهند.

این به دلیل ماهیت همکاری آن‌ها است که به کاهش ترس از تهدید وجودی در میان نخبگان در هر دو کشور کمک می‌کند.

بدون توافق هسته‌ای احیاشده و درحالی‌که جمهوری اسلامی به نقض شدید حقوق بشر و کشتن معترضان بی‌گناه ادامه می‌دهد، عادی‌سازی با رهبری کنونی در تهران چشم‌اندازی دور به نظر می‌رسد.

برای قدرت‌های اروپایی فشار حداکثری و اقدامات قهری بیشتر گزینه‌های روی میز خواهد بود که بر ادراک جمهوری اسلامی از آسیب‌پذیری افزوده و به توجیه حمایت از روسیه کمک می‌کند.

الگوی مشابهی را می‌توان در طرف روسیه نیز مشاهده کرد. تجاوز روسیه به اوکراین هرگونه فرصت عادی‌سازی نزدیک به میان‌مدت با غرب را ممنوع کرده است.

در میان‌مدت، چندین جهت سیاسی وجود دارد که می‌تواند به متحدان غربی در مدیریت گسترش محور روسیه و ایران کمک کند:

اول، آمریکا باید با چین در این زمینه تعامل کند. درواقع، درحالی‌که روسیه و ایران به‌طور فزاینده‌ای به‌عنوان تباه‌کننده عمل می‌کنند، منافع چین و آمریکا به هم نزدیک می‌شوند، زیرا هر دو ارزش ثبات منطقه‌ای را در خلیج‌فارس و غرب‌آسیا بزرگ‌تر می‌بینند.

دوم، ائتلاف غربی باید به استراتژی افزایش هزینه‌های ایران برای کمک‌های امنیتی به روسیه ادامه دهد.

ناتو می‌تواند با به حداقل رساندن منافع امنیتی برای تهران از شراکت با مسکو، نقشی حیاتی در این روند ایفا کند.

سوم و در آخر، آمریکا نیاز به حفظ همکاری فنی با روسیه در موضوع هسته‌ای ایران دارد.

این موضوع در حال حاضر حائز اهمیت‌تر است، زیرا تحلیل‌های اخیر نشان داده است که روسیه در حال اتخاذ سیاست سازگارتر در قبال برنامه هسته‌ای ایران است.