بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه موندویز در مطلب تازه خود بهقلم «میچل پلیتنیک» نوشت: اسرائیل(رژیم صهیونیستی) و حامیان آن در واشنگتن تلاشهای خود را برای ترویج جنگ علیه ایران افزایش دادهاند.
این تلاش فزاینده در پاسخ به چشمانداز مثبت توافق بر سر شرایط بازگشت برجام انجام شده است.
در اواخر ماه آگوست، آیپک یادداشتی را منتشر کرد و نگرانی خود را در مورد این توافق بیان نمود. به طور تصادفی، چند روز بعد، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه نامهای از طرف دو حزب، با اکثریت دموکرات از مجلس نمایندگان، به رهبری جاش گاتهایمر، جنگطلب برجسته به کاخ سفید ارسال شده است که نگرانیهای مشابهی را بیان میکند.
مشکل آیپک تا حد زیادی همان چالشی است که بیش از هفت سال پیش مطرح کرده بود. آنها در خیالات خود سیر میکنند و بهدنبال یک توافق حتی بهتر برای آمریکا و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) هستند.
در حالی که برای هر کسی که این موضوع را به طور جدی دنبال میکند، روشن است که در حال حاضر، چنین توافقی وجود ندارد و نمیتوان آن را به وجود آورد.
بررسی جزئیات استدلالهای آیپک مهم است. هدف استراتژی آنها و اسرائیل(رژیم صهیونیستی) ایجاد تردید بهویژه در میان دموکراتهاست.
آنها ادعا میکنند که دولت بایدن امتیازات زیادی به ایران میدهد و آنقدر کم به دست آورده که دست این کشور را برای ساخت سلاح هستهای باز گذاشته و باعث افزایش حمایت جمهوری اسلامی از شبههنظامیان شده است.
در واقع، بازرسیهایی که ایران در سال 2015 با آن موافقت کرد، بیسابقه است. تا به حال، هیچ کشوری چنین برنامه بازرسی گستردهای را تحمل نکرده است.
در ازای این، ایران توانایی فروش نفت خود را به دست میآورد. محدودیتهای اعمالشده توسط سایر تحریمها، غیرمرتبط با برنامه هستهای باقی خواهد ماند و درهای ایران به روی برخی از سرمایهگذاریها باز خواهد شد که در حال حاضر یا با تحریمها منع شده و یا با تهدید تحریمهای جدید دلسرد شدهاند. به عبارت دیگر، توانایی انجام تجارت به ایران داده میشود.
غیرقابل تصور است که ایران امتیازات بیشتری بدهد و امتیازات کمتری دریافت کند. این موضوع را اسرائیل و آیپک و همچنین مخالفان کنگره به خوبی میدانند.
سناریوی جایگزین، جنگ است و برخلاف بازگشت به برجام، امکان تغییر نظام حاکم در ایران را برای آمریکا فراهم میکند.
چنین جنگی چنان وحشتناک خواهد بود که تهاجم به عراق را مانند یک درگیری جزئی جلوه خواهد داد و اثرات بالقوه آن بر غرب آسیا، خلیج فارس و اقتصاد جهانی، آنقدر مخرب است که حتی نمیتوان به آن فکر کرد.