بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه فارن افرز در مقاله تازه خود بهقلم «الکساندر گابویف» «الیور استیونکل» نوشت: گروه بریکس (متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) قرار است برای نشست سالانه خود در اواخر ماه اکتبر در کازان تشکیل جلسه دهد.
این گروه 35.6 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را از نظر برابری قدرت خرید و 45 درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهد.
از آنجایی که آمریکا و متحدانش کمتر قادر به شکل دهی یکجانبه نظم جهانی هستند، بسیاری از کشورها بهدنبال تقویت خودمختاری خود با استفاده از مراکز قدرت جایگزین هستند. بریکس در میان اینگونه ابتکارات بهعنوان مهمترین، مرتبطترین و تأثیرگذارترین شناخته شده است.
بهرغم جذابیت این گروه، این باشگاه باید با یک شکاف داخلی دست و پنجه نرم کند.
برخی از اعضا مانند چین و روسیه میخواهند این گروه را در مقابل غرب و نظم جهانی ساختهشده توسط آمریکا قرار دهند.
دیگران، مانند برزیل و هند، میخواهند از برجام برای دموکراتیزه کردن و تشویق اصلاحات نظم موجود استفاده کنند، و به هدایت جهان از تک قطبی محو دوران پس از جنگ سرد به چندقطبی واقعیتر کمک کنند.
این نبرد بین دولتهای ضدغربی و غیرمتعهدها، آینده بریکس را رقم خواهد زد و پیامدهای مهمی برای خود نظم جهانی خواهد داشت.
کرملین بهطور فعال گروه بریکس را که برای اولینبار توسط تحلیلگران گلدمن ساکس ایجاد شد، برای تبدیل شدن به یک سازمان جهانی فعال تبلیغ میکند.
علاقه کرملین به بریکس از زمان الحاق کریمه در سال 2014 و جنگ در اوکراین و حمله به اوکراین در سال 2022 افزایش یافته است.
با این حال، تحریمهای آمریکا علیه روسیه همچنان بر کشورهایی تأثیر میگذارد که قصد ندارند کرملین را به دلیل جنگ در اوکراین مجازات کنند.
هدف ریاست بریکس روسیه براندازی نظم تحت رهبری آمریکا و تضعیف سلطه دلار بر معاملات مالی بینالمللی است.
برنامه پوتین شامل به اشتراکگذاری فناوری پیشرفته نظامی با چین، ایران و کرهشمالی، نابودی سیستم تحریمهای سازمان ملل علیه پیونگیانگ و ترویج طرحهای پرداختی است که کنترل غرب را دور میزند.
تعلیق پروژههای بانک توسعه جدید (New Development Bank) در روسیه بر نیاز بریکس برای تکامل بیشتر تأکید دارد.
چین نیروی محرکه گسترش گروه بریکس است که هدف آن ایجاد جایگزینی برای نظم جهانی به رهبری آمریکا است.
در طول بحران مالی جهانی 2008-2010، پکن در تمایل مسکو برای مرتبطتر کردن برجام مشارکت داشت. پس از اینکه شی جین پینگ رهبر اصلی چین شد، پکن طرح کمربند و جاده و مؤسسات مالی منطقهای مانند بانک توسعه ملی و بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا را راهاندازی کرد.
چین و روسیه هم اکنون بلندپروازیهای مشابهی برای بریکس دارند و بهدنبال مصون ساختن پلتفرمهای مالی و فناوری جایگزین از فشار آمریکا هستند.
چین با حمایت روسیه در تلاش است تا اعضای بریکس را با هدف ایجاد یک بلوک قوی اضافه کند. مذاکرات این فهرست را به 6 نفر کاهش داده، اما این گروهبندی شکننده است.
برزیل و هند بهدنبال راه میانه بین غرب و روسیه و چین در بلوک بریکس هستند.
آنها به اصلاحات حکمرانی جهانی بدون تعرض به نظام بینالمللی متعهد ماندهاند.
آنها نسبت به جهتگیری سختگیرانه چین محتاط هستند و میترسند که گسترش این گروه نفوذ آنها را کمرنگ کند.
بهرغم نگرانیها، برزیل از مزایای عضویت، از جمله تعمیق روابط با سایر کشورهای عضو بریکس، تطبیق با نظم چندقطبی و حضور چشمگیر با تصمیمگیرندگان چینی قدردانی میکند.
بهرغم اختلافات بسیار بین کشورهای ضدغربی و کشورهای غیرمتعهد بریکس، همه آنها در مورد مسائل اساسی، مانند حرکت جهان از تکقطبی به رهبری آمریکا به چندقطبی توافق دارند. گروهبندی بریکس همچنان یک پلتفرم کلیدی برای شکلدادن به این فرایند است و کشورهای در حال توسعه چشم به راه چندقطبی شدن بیشتر جهان هستند.
کشورهایی که به بریکس ملحق میشوند باید تصمیم بگیرند که از کدام طرف حمایت میکنند و برخی کشورها بر تقویت روابط با چین و جنوب جهانی تمرکز میکنند.
بریکس اکنون حکم انتخاب بین نظم جهانی تک قطبی و دنیایی چند قطبی است که در آن حتی کشورهایی با قدرت میانه میتوانند حکومت مستقلی داشته باشند.
منتقدان گروه بریکس آن را بهعنوان یک گروه متفرقه رد میکنند، در حالی که دیگران آن را تهدیدی برای نظم جهانی میدانند.
با این حال، تغییرات در استراتژی بزرگ چین و روسیه در حال رشد است و گسترش اخیر ممکن است انسجام گروه را تضعیف کند.
این گروه باید این تنشها و تضادها را با فشارهای احتمالی ناشی از رقابت فناوری بین چین و آمریکا و مسائل ژئوپلیتیکی مانند اوکراین مدیریت کند.
پویایی گروه بریکس نیاز قدرتهای غربی را برای رسیدگی به نارضایتی از نظم فعلی برجسته میکند.
آنها باید از ترساندن قدرتهای متوسط از پیوستن به بریکس اجتناب نموده و بر دموکراتیزه کردن نظم جهانی تمرکز کنند.
کشورهای ثروتمند میتوانند به کشورهای فقیرتر کمک کنند، در حالی که دموکراتیزه کردن صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی باعث ایجاد اعتماد میشود و تلاشهای ضد غربی را تضعیف میکند.