بهگزارش مرکز مطالعات سورین، موسسه بنیاد دفاع از دموکراسیها مقالهای بهقلم «جاناتان شانزر» منتشر کرد که در آن آمده است: «جو بایدن» به دنبال دور شدن از غرب آسیا، متمرکز بودن سیاست خارجی آمریکا بر ائتلافهای سنتیاش و قطع وابستگی این کشور به نفت بود.
اما سیاست وی در مورد تعاملش با عربستان بهعنوان یک کشور «مطرود» هیچگاه معقول نبود. مسافرت آینده وی به این پادشاهی، تاییدی بر این موضوع است.
حتی زمانی که «محمد بن سلمان» -ولیعهد عربستان- با مخالفان بزرگ خود مبارزه میکرد، باز هم کشور را به سمت قرن بیست و یکم سوق میداد.
حالا پلیس مذهبی در هیچ جایی دیده نمیشود و روحانیون افراطی نفوذ خود را از دست دادهاند.
ولیعهد مثل بوکسوری شده بود که در گوشهای گیر کرده و با چسبیدن به طنابهای رینگ سعی میکرد منتقدین آمریکا را خسته کند، اما هیچ ضربه ناک اوتی در کار نبود.
این مبارزه وقتی تمام شد که حوادث دیگری رخ داد. تهاجم «ولادیمیر پوتین» به اوکراین در ماه فوریه جهان را به بحران انرژی مبتلا کرد.
البته آمریکا میتواند سوخت فسیلی خود را تولید کند و این کشور تا چند سال قبل عملا در زمینه انرژی به استقلال رسیده بود.
با این حال، بایدن به دلایل زیست محیطی ادعایی خود مجبور شده به فرمولی از سیاست خارجی تکیه کند که رابطه بین آمریکا و عربستان را در بخش اعظمی از قرن گذشته پیش میبرد: عرضه مطمئن نفت عربستان در ازای حمایت امنیتی و دیپلماتیک آمریکا.
اما سفر بایدن خورده نکتههایی هم دارد. پرواز او مستقیما از اسرائیل(رژیم صهیونیستی) به سمت عربستان خواهد بود.
فقط همین برنامه سفر او حاکی از فرصتهای فوقالعاده دیپلماتیک است. فرصتی که نه فقط برای استقبال از همکاری موفقیتآمیز بین سنیها و اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، بلکه در جهت ساختن چنین تعاملی است.
سعودیها و اسرائیلیها در دهه گذشته و بی سر و صدا به یکدیگر نزدیکتر شدهاند و این موضوع تا اندازه زیادی به دلیل نفرت مشترکشان نسبت به دیپلماسی هستهای تحت رهبری آمریکا در قبال ایران بود.
بایدن با اعلام سفرش به غرب آسیا در ماه آینده چرخش خود را انجام داده، اما اکنون پیچیدگی تازهای در راه است.
نظام سیاسی اسرائیل(رژیم صهیونیستی) با فروپاشی دولت ائتلافی حاکم دچار تشنج شده و انتخابات برای اکتبر برنامهریزی شده است.